متفاوت هستم ، شاعری ایرانی با نگاهی ویژه ؛ بینشی انسانی اهل شعر و واژه ، جمله را میکاوم گاه صاف و آبی ؛ گاه هم بارانی جنس من از هجرت ،ره سپردن کارم عاشق تغییرات ؛ریشه ای ، بنیانی
بد می رانی
وقتی که تو مال این و آن میبردی
در بانک نهاده بهره اش میخوردی
چشمان خدا نظاره ات می فرمود
پس داده هر آنچه را که بردی خوردی
در گوشه ی دیگر عدّه ای نورانی
از کار تو دیدگانشان بارانی
از دست ستمگرت چو گل افسردند
برگرد زمان کم است ، بد میرانی
مطلبی دیگر از این انتشارات
هموطن
مطلبی دیگر از این انتشارات
احمد یزدانی
مطلبی دیگر از این انتشارات
گرگ پیر