متفاوت هستم ، شاعری ایرانی با نگاهی ویژه ؛ بینشی انسانی اهل شعر و واژه ، جمله را میکاوم گاه صاف و آبی ؛ گاه هم بارانی جنس من از هجرت ،ره سپردن کارم عاشق تغییرات ؛ریشه ای ، بنیانی
بر تو فیروزکوه درود
هست صبح و فضا غبارآلود
مه نشسته به هرکران چون دود
عازم چزّه کین*وَ یا چاه سر*
مردو زن غرق زندگی ، خشنود
عشقشان گفتن از کماگوش* است
تا کند قسمت چه کس معبود
از کِلاج فِک*وَ اِزبیه*تا شِنگ*
و گیاهان گونه گون پرسود
گَزریک* و شِشَک* چو رویائی
صحنه ی خوابهای عشق آلود
پرسه در عطر دِرمِنه*و کِما*
دازه*ها و زرشک*خون آلود
با دِرازدِم* و ناز کوهستان
کبک ها و فرار راز آلود
تا نشستن به سرچمن*و گدوک*
یا که اَندور* خالی از دم و دود
پایکوبی و شادی از ته دل
خواندن از زندگی شعارو سرود
برتو فیروزکوه ، درود درود
ای تو جاری درون چشمه و رود.
#احمد_یزدانی
چزّه کین = از مراتع فیروزکوه
چاه سر=از مراتع فیروزکوه
کِماگوش = نوعی قارچ مخصوص فیروزکوه که تحت شرایط خاص و در بهار در ارتفاعات می روید
کلاج فک و ازبیه و شنگ و گزریک و درازدم و ششک = از سبزی های کوهی و مرتعی
درمنه و داره = از گیاهان مرتعی
مطلبی دیگر از این انتشارات
سفر
مطلبی دیگر از این انتشارات
هموطن
مطلبی دیگر از این انتشارات
خوشی