روزگار



ای روزگار شود خانه ات خراب

زیبا به صورت و معنای تو حباب

مانند طبل تهی پر صدا ولی

بی مغز و مایه و همخانه با سراب

چون ماری و همه را می گزی به نیش

زهرت کشنده و عشقت پر از عذاب

کار تو زادن و کشتن و دفن ما

دل‌های ما به تو سرگرم و بوده خواب

فرجام لطف تو تا گور بردن است

در لحظه های تو جاریست اضطراب

بیدار میشویم و دگر نیست فرصتی

افسوسمان گذر عمر با شتاب