استراتژی از زبان یک کارآفرین(3)

سلام به همگی، یک هفته دیگر هم گذشت!!! امیدوارم که حال دلتون خوب باشه.

ما گفتیم که دو مکتب کلی در استراتژی داریم(البته تا 10 مکتب را من در منابع دیدم ولی داریم مهم ها و به صورت خلاصه بیان می کنیم):

روش دیوید: بر اساس شابلون و مدل و ابزار و .... است.

روش روملت که بر مبنای مساله شناسی بنا شده است و استراتژی از درون سازمان می جوشد و بیرون می آید.

حالا ما مدلهایی که دیوید در مورد آنها صحبت کرده است را به طور خلاصه بیان می کنیم:

1- تحلیل داخلی - محیطی

تحیل داخلی یعنی موضوعاتی که به من متعلق است و من بر آنها تاثیر مستقیم دارم. که به دو دسته اصلی قوت و ضعف دسته بندی می شود. قوت قابلیتهایی است که داریم و ضعف قابلیتهایی است که باید داشته باشیم و نداریم و رقبای ما دارند.

برای تحلیل داخلی ما از روش طوفان فکری و روش دلفی استفاده می کنیم. استفاده از روش طوفان فکری الزامات و ظرایف اجرایی دارد که اگر به خوبی انجام نشود ممکن است که نه تنها استفاده مناسب را نبریم بلکه ما را هم گمراه کند. کارکرد مغز ما طوری است که خطاهای آن بسیار زیاد است. ( در این زمینه دو کتاب هنر شفاف اندیشیدن ترجمه عادل فردوسی پور و کتاب نویز دنیل کانمن برای شناخت این خطاها بسیار مفید هستند) در جلسات طوفان فکری اگر آگاه نباشیم سوگیری های شناختی زیادی پیش خواهد آمد. این جلسات طوفان فکری الزامات و نکاتی دارد که به برخی از آنها اشاره می کنم:

  • اولین نکته این است که در انتخاب تیم باید Diversity و غیر همنظر نبودن اعضا باید رعایت شود.
  • تعصب در این جلسات جایی ندارد.(Kill your baby)
  • یکی از آفتهای طوفان فکری به حرف آمدن مدیر ارشد پیش از حرف زدن دیگران است، زیرا به دلایل مختلف باعث می گردد که دیگران از اظهار نظر خودداری کنند.
  • مساله دیگر این روش قصه گویی است، یعنی افرادی با روش علت و معلولی بین یک سری اجزا که لزوما کامل نیست سازگاری ایجاد می کنند و باعث می شوند که قصه باورپذیر شود و تناقضات در روش قصه گویی کنار گذاشته می شود. بنابراین برای این جلسه باید از قصه گویی و تحلیل و .. اجتناب کرد و بیشتر به تناقضات اهمیت داد.
  • جلوگیری از خطای با تجربه ها و قهرمان ها مهم است یعنی در این جلسه نباید لزوما حرف با تجربه ها را تایید کرد.
  • باید از لنگر اندازی ذهنی جلوگیری کنیم که معمولا بر روی مواردی که علت قوی دارند و یا اخیرا اتفاق افتاده اند، وزن بیشتری می دهیم.

خوب تا اینجای کار فهمیدیم که اداره جلسه طوفان فکری کار ساده ای که می پنداشتیم نیست و اگر خوب هم اداره نشود نتایج خوبی به ما نخواهد داد. به طور خلاصه بعد از جلسه طوفان فکری اگر ما نتایج را بردیم در جلسه دیگر و آنرا چکش کاری کردیم و وزن دادیم و .... آنگاه ما از روش دلفی استفاده کرده ایم.

در تحلیل داخلی ما از روش طوفان فکری و دلفی و همچنین دو تا شابلون استفاده می کنیم .شابلون اول نقشه فرآیند ها است. مثلا در یک شرکت تولیدی فرآیندهای اصلی برنامه ریزی جامع تولید - تامین - تولید - بازاریابی و فروش و خدمات مشتریان و CRM است و فرآیندهای پشتیبانی های مختلفی داریم. فرآیندهای مدیریت سرمایه انسانی - مالی - فناوری اطلاعات - تحقیق و توسعه - نگهداری و تعمیرات - HSE و .. می باشد.

شابلون دوم

دانش - پول - روش - آدم - ابزار و سیستمهای اطلاعاتی عناصر شابلون دوم است.

حال این دو شابلون را اگر روی هم بندازیم و با روش طوفان فکری بررسی کنیم نقاط قوت و ضعف ما در حوزه ها ی مختلف مشخص می شود. مثلا در تولید دانشمان چگونه است؟ آیا تجهیزات و ابزار مناسب داریم؟ آیا روش و تکنولوژی به روزی داریم؟ کیفیت منابع انسانی ما در این واحد چگونه است؟ و ..............

ادامه مبحث را می توانید در پست زیر بخوانید