https://zil.ink/rezajavan
یک مثال برای جا افتادن فازهای مطالعاتی کنکور ارشد(مدار)
تو این نوشته قراره با یک مثال، با جزئیات فازهای مطالعاتی برای کنکور ارشد که قبلاً در موردش مطلب نوشتیم بیشتر آشنا شیم. پس اگر نوشته قبلی رو نخوندین، لطفاً در حد 3 دقیقه وقت بزارید و مطالعه کنید.
یک مثال میزنم: فرض کنید میخواییم مدار (روند مطالعه برای مدار 1 یا 2 فرقی ندارن و مثل هم هستن) رو مطالعه کنیم، مثلا کتاب پوران پژوهش جلد آبی رو انتخاب میکنیم (من خودم برای فاز مطالعه از این کتاب استفاده کردم). این کتاب آبی رنگ یک درسنامه خوب و جمع جور با چند مثال داره، قسمت تست هم از دو بخش تست های کنکور و تست های تالیفی تشکیل شده.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
مرحله 1: همونجور که گفتیم در این مرحله فقط باید درسنامه رو خیلی سریع خوند و هدف آشنایی با مفاهیم هست و یک یادآوری از درس مدار. با درسنامه پوران پژوهش در این مرحله کار داریم، درسنامه رو خیلی سریع میخونیم و همچنین مثالهای داخل درسنامه رو هم حل میکنیم.
احتمالاً بعضی از قسمتها رو اون لحظه حس کنیم که خوب متوجه نمیشیم، این متوجه نشدن رو باید بفهمیم که از کجا میاد، اینکه مفهوم اون بخش که میخونیم رو متوجه نمیشیم یا اینکه مفهوم رو میدونیم اما نمیدونیم کجا قراره استفاده کنیم یا اینکه حس میکنیم تسلط کافی برای استفاده ازش نداریم.
مثلاً اولای کتاب پوران پژوهش یک جاش هست که برای ساده کردن مدارهای مقاومتی خیلی بزرگ یک سری نکته میگه، مثلا اگر از وسط مدار رو تا کنیم دو طرف رو هم میوفتن و میشه مدار رو ساده تر کرد و از این دست نکته ها، اگر نمیدونیم که چرا وقتی دو سمت مدار کاملاً تقارن دارن میشه از تکنیک ساده سازی استفاده کرد، این یعنی در بخش مفهوم درس مشکل داریم. راه حل: ابتدا سعی میکنیم که با تلاش این رو متوجه شیم اگر شدیم که هیچ اگر نشدیم و حسش هم نبود که بیشتر تلاش کنیم بیخیالش میشیم ولی یک جایی یادداشت میکنیم که این رو متوجه نشدیم و بالاخره یک جایی باید یادش بگیریم چونکه آش کشک خالته بخوری پاته نخوری پاته. بیخیالش میشیم و به درس خوندن ادامه میدیم و چند روز بعد باز برمیگردیم سراغش و بررسی میکنیم که چرا میشه مدار رو با استفاده از تقارن اینجوری ساده کرد، باز اگر نشد و متوجه نشدیم کلاً بیخیالش میشیم و فهمیدنش رو موکول میکنیم به مرحله 2 و با حل مثالهایی که در مرحله 2 قراره انجام بدیم سعی میکنیم دلیلش رو متوجه شیم اما باید یک جایی یادداشت کنیم و فراموش هم نکنیم که این نکته رو متوجه نشدیم و بالاخره یک جایی باید یاد بگیریم، معمولاً اینجوریه که حتی اگر در مرحله 1 نتونستیم موضوع رو متوجه شیم در مرحله دو با حل مثال یاد میگیریم.
اگربا مفهوم آشنا بودیم ولی نمیدونستیم که برای حل سوال ازش چجور استفاده کنیم یا حس میکنیم تسلط کافی نداریم این مشکل از مهارت کم در حل سوال میاد و قابل انتظار هست، پس باید بیخیالش شیم و به ادامه مطالعه مرحله 1 بپردازیم، این مهارت حل سوال در مرحله 2 قراره بدست بیاد.
و نکته آخر در مورد مرحله 1 هم اینکه این مرحله فرسایشی هست (کلاً مطالعه کنکور یک کار فرسایشی و اعصاب خورد کن هست) ولی مرحله 2 چون سوال حل میکنیم اذیت شدنش کمتره چون یک جورایی یادگیری با امتحان کردن هست.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
مرحله 2: یک راه اینه بگیم دو هفته زمان پشت سر هم بزاریم و مدار 1 رو بخونیم و همه تستها رو هم بزنیم، به نظرم این کار کاملاً اشتباه هست، بلکه باید خوندن مدار رو به بازه های جدا از هم مثلاً هر دو روز یک بار و در هر بار تعداد مشخص (یا زمان مشخص) تست بزنیم. در این مرحله نباید برای تست زدن زمان بگیریم بلکه با خیال راحت تستها رو حل کنیم (البته اگر مطئین هستیم برای مرحله 3 وقت میاریم).
مثلا فرض کنید که میگیم هر دوروز یک بار برای مدار 4 ساعت وقت میزاریم، میشه این کار رو کرد: چون در مرحله 1 مطالعه مفهومی رو انجام دادیم، میگیم در این 4 ساعت 5 تست از فصل 1 با فاصله ی 6 تا 6 تا حل میکنیم، مثلاً سوال 1، 7، 13، 19 و 25 از فصل 1 و همین کار رو تا فصل آخر انجام میدیم. بعد از حل هر تست باید با دید مختلف به اون سوال نگاه کرد و دقیق بررسی کرد و اگر نکتهای هست که درست متوجه نشدیم بریم سراغ درسنامه و بخونیم. این کار رو برای همه درسها باید انجام داد تا به یک سطح مناسب رسید، تشخیص رسیدن به یک سطح مناسب هم باید خود فرد تشخیص بده، مثلاً یکی از نشونه ها میتونه این باشه که از یک جایی به بعد تعداد تستهای غلطی که حل میکنیم خیلی کم شده و حالا وقتشه که بریم سراغ مرحله 3.
شاید سوال پیش بیاد که چرا باید با فاصله 6 تا 6تا سوال حل کرد، دلیل اینه که در کتابها معمولاً سولاتی که پشت سر هم هستند نکتههای مشابهی دارند. مثلاً فرض کنید 15 تا سوال داریم که 5 تا اول مربوط به معادل تونن و نورتون باشه، 5 تا دوم لاپلاس و 5 تا سوم حالت دائمی. اگر یک بار وقت بزاریم و سوال 1 تا 5 رو حل کنیم، در یک روز نکات مشابهی رو یاد میگریم ولی اگر 6 تا 6تا حل کنیم در 5 روز یک نکته مشابه رو که که این 5 روز با هم فاصله دارند یاد میگیریم که باعث میشه اون نکته رو خوب متوجه شیم، مثلاً با فرض خواندن مدار در هر 2 روز تقریبا یک نکته به جای اینکه در یک روز یاد بگریم در 14 روز یاد میگریم و این شکل یادگیری بیشتر تو ذهن میمونه.
خلاصه اینکه هدف از این مرحله اینه که یک نکته رو بارها و بارها با فاصله زمانی در ذهنمون تکرار کنیم.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
مرحله 3: در این مرحله باید فقط آزمون زماندار حل کنیم و شرایط و ساعت آزمون هم دقیقاً مطابق با کنکور واقعی ارشد شبیهسازی کنیم، یعنی 8 تا 12:30 و همون استراتژی رو که قراره تو روز کنکور پیاده کنیم رو چندین بار قبلش تمرین کنیم.
یکی دیگه از مهم ترین کارهای این مرحله، اصلاح خلاصهنویسی هست که بسیار اهمیت داره که درست انجام شه چرا که روزهای آخر کنکور تقریباً فقط قراره این خلاصه رو مطالعه کنیم و تست زدنمون هم تقریباً به صفر برسه، در مورد خلاصهنویسی در مراحل مختلف هم یک پست میزاریم.
ما اینجا چند تا کار باید انجام بدیم آزمون دادن و تست زماندار حل کردن، اینکه توقع داشته باشیم هرروز از خودمون از ساعت 8 تا 12:30 آزمون بگریم واقعا کار سختیه و اصلاً کم فایده هست. در این مرحله باید به صورت ترکیبی دو کار انجام بدیم، 1- تست زدن زماندار. 2- آزمون گرفتن مشابه شرایط کنکور.
1- تست زدن زماندار: اگر تستی از مرحله 2 مونده بود (کتاب پوران پژوهش)، باید 15 سوال رو انتخاب کنیم، دلیلش هم اینه که تعداد درس مدار در کنکور 15 تا است و هرکدوم 3 دقیقه هم بگیریم میشه 45 دقیقه برای مدار، اما شرایط رو سخت تر میکنیم و میگیم باید هر سوال 2 دقیقه جواب بدیم که میشه 30 دقیقه، زمان رو میگیریم و دقیقاً با همون تکنیکی که قراره سوالهای مدار رو سر جلسه کنکور حل کنیم این 15 تا سوال رو هم حلش میکنیم.
انتخاب سوال هم میتونه اینجور باشه که بگیم از هر فصل پوران 2 تا 3 سوال آخر فصلش رو حل کنیم که بشه 15 تا، باید توجه کنیم که نباید پونزده تا سوال همش از یک فصل باشه و بهتره توزیعش یکنواخت یا شبیه کنکور ارشد باشه، اگر هم حس کردیم سوالات آخر فصل پوران پژوهش واسمون آسون شده و برای مرحله 3 کافی نیست، میشه از کتاب بانک تست رضا کهن استفاده کنیم چون واقعاً سوالات سختی داره که نکاتش هم شبیه نکات کنکور ارشد هست، به همین دلیل حل این کتاب میتونه مفید باشه.
گفته شده که میخوان تعداد سوالات هر درس رو در کنکور امسال کاهش بدند، هرچقدر که کم و زیاد کردند این عدد 15 به عنوان تعداد سوال که گفتیم، دقیقاً باید برابر با تعداد سوالات مدار در کنکور جدید امسال باشه.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
مطلبی دیگر از این انتشارات
خلاصه نویسی کنکور ارشد مهندسی برق
مطلبی دیگر از این انتشارات
منابع کنکور ارشد مهندسی برق
مطلبی دیگر از این انتشارات
مثال دیگر برای جا افتادن فازهای مطالعه کنکور ارشد مهندسی برق