مجموعه آثار هنری و گرافیکی ابوالفضل رنجبران، کارشناس هنری های تجسمی، کسب مقامات اول، کسب چندین دیپلم افتخار کشوری
معرفی خط نستعلیق (خطوط فارسی)
از صدر اسلام تا قرن ششم هجری قمری، خط کوفی در ایران رواج داشته و ایرانیان برای کتابت قرآن مجید و کتیبهنگاری و تزئین مساجد و بناهای تاریخی آن را به کار میبردهاند. اما خطوط معمول ایرانیان برای سایر حوائج نوعی نسخ بوده که با قلم نسخ قدیم عربی(نسخی) و نسخ جدید اختلاف داشته است، و همین نوع خط بعدها اساس خط تعلیق و نستعلیق و شکسته نستعلیق قرار گرفت. و مجموعه سه گانه خطوط فارسی را پدید آورد. که در این مقاله به معرفی خط نستعلیق میپردازیم.
معرفی خط نستعلیق (خطوط فارسی)
در نیمۀ دوم قرن هشتم هجری قمری، به برکت ذوق و طبع ایرانیان خط دیگری به نام نستعلیق به ظهور رسید. چون پیچیدگی و بی نظمی و دوایر ناقص خط تعلیق چندان مناسب ایرانیان نبود، از این رو از ترکیب دو خط نسخ که خطی منظم و معتدل و زیبا بود، با (خط تعلیق)، خطی به نام (نسخ تعلیق) که از کندی نسخ و نواقص تعلیق به دور است، به وجود آمد که بعدها نسخ تعلیق را نستعلیق نام نهادند. این خط از نظم و اعتدال و متانت وافر و دایرههای ظریف و موزون و به غایت دلپذیر برخوردار است بدین جهت آن را(عروس خطوط اسلامی) نامیدهاند.
در نمونههایی از خط تعلیق که از قرن هفتم هجری به جای مانده نوعی گرایش به نستعلیق مشهود است. از طرفی از آغاز قرن هشتم هجری، نسخ قدیم ایرانی که خط تحریری آن دوره بود، بر اثر سرعت قلم کم کم به شیوۀ تعلیق نزدیک شد و بعد به نستعلیق شباهت یافت. خط نستعلیق از ابداعات خالص ایرانیان است، که درآن ذوق و سلیقه و قریحۀ ایرانی کاملاً مشهود است.
خط نستعلیق مانند سایر اقلام یکباره وضع نشده، بلکه به تدریج به وجود آمده است. اگر به تکامل و تحوّل خطوط قرن هشتم هجری قمری توجه شود و خطوط کتابت این قرن مورد مطالعه قرار گیرد، معلوم میشود که از ابتدای قرن هشتم هجری قمری، به ویژه در نیمۀ دوم این قرن، قلم کتابت نسخ، به واسطۀ سرعت قلم، به تدریج به شیوۀ تعلیق متمایل شده(البته نه شکسته تعلیق که در کتابت فرمانها به کار میرفت) و همان قلم به نستعلیق نزدیک گشته است.
میرعلی تبریزی مبدع خط نستعیلق
دربارۀ واضع خط نستعلیق اغلب مورخین در کتابها و رسالههای خود آوردهاند که میرعلی سلطانی فرزند حسن تبریزی معروف به (میرعلی تبریزی)، در عهد امیر تیمور گورکانی(808-772هـ ق) آن را ابداع کرده است. به برخی از آنها توجه کنید:
ـ سلطانعلی مشهدی در رسالۀ صراط السطور دربارۀ واضع خط نستعلیق گفته است:
نسخ تعلیق اگر خفی و جلی است
واضع الاصل، خواجه میرعلی است
نسبتـش بـوده بـا علــــی ازلــــی
نسبـتش نیــز می رســد بـه علــی
تا که بـوده اســت عالــــم و آدم
هـرگز ایـن خط نبوده در عالــــم
وضـع فـرمـوده او ز ذهـن دقیــق
از خـطِ نســخ و از خــطِ تـعلیـق
از صدر اسلام تا قرن ششم هجری قمری، خط کوفی در ایران رواج داشته و ایرانیان برای کتابت قرآن مجید و کتیبهنگاری و تزئین مساجد و بناهای تاریخی آن را به کار میبردهاند. اما خطوط معمول ایرانیان برای سایر حوائج نوعی نسخ بوده که با قلم نسخ قدیم عربی(نسخی) و نسخ جدید اختلاف داشته است، و همین نوع خط بعدها اساس خط تعلیق و نستعلیق و شکسته نستعلیق قرار گرفت. و مجموعه سه گانه خطوط فارسی را پدید آورد. که در این مقاله به معرفی خط تعلیق پرداختیم. در ادامه با ما همراه باشید تا در مقاله بعدی به خط شکسته نستعلیق بپردازیم.
پایه گذار ترکیب نسخ و تعلیق خواجه میرعلی بن حسن تبریزی
ـ قاضی میراحمد منشی قمی گفته است: واضع خط نسخ تعلیق خواجه میرعلی بن حسن تبریزی است، او تعلیم به پسرش عبدالله داد و او در این فن سرآمد دوران شد(منشی قمی1359 : 57)
ـ میرعلی هروی تبریزی در رسالۀ مداد الخطوط آورده است: (خواجه میرعلی تبریزی طبیب الله، خط نسخ تعلیق را اختراع و ابداع نمود).
ـ میرزا جعفری تبریزی(جعفربایسنقری)شاگرد با واسطۀ میرعلی تبریزی، او را (واضع الاصل) خوانده است. چنان که در پایان یکی از قطعههای خود که در کتابخانۀ کاخ گلستان نگهداری میشود، آورده است:(کتبة العبد المذنب جعفر الکاتب .. علی طریق واضع الاصل علی بن حسن السلطانی...)
به هر حال، میرعلی تبریزی نخستین خوشنویسی است که نامش به عنوان واضع(پایه گذار) خط نستعلیق در تذکرهها و تاریخها آمده است. او پس از آنکه به این خط سر و صورتی خوش داده، آن را به صورت خطی مستقل در آورده است. میرعلی تبریزی خط نستعلیق را به فرزندش، میرعبدالله تبریزی آموخت و او این خط را کامل کرد. نستعلیق به دلیل ظرافت، لطافت، زیبایی و دقت، مورد قبول و پسند خوشنویسان و اهل ادب و فرهنگ و هنر قرار گرفت و خیلی زود متداول شد.
مهدی بیانی دربارۀ شیوههای خط نستعلیق در احوال و آثار خوشنویسان گفته است:عبدالرحمن خوارزمی معاصر اظهر تبریزی و سلطانعلی مشهدی و به قول میرزا حبیب اصفهانی، شاگرد میرعبدالله بن میرعلی تبریزی است. ابتدا وی و بعد دو فرزندش عبدالرحیم انیسی و عبدالکریم پادشاه، در شیوۀ خط نستعلیق تصرّفاتی کردند و در روش سلطانعلی مشهدی تغییری دادند. با اینکه این شیوه مقبول قاطبۀ خوشنویسان معاصر نبود، در جنوب و مغرب ایران رایج گردید و مدتها استادان خط فارس و آذربایجان و عراق از آن پیروی کردند؛ ولی بعدها به کلی آن شیوه از ایران رخت بربست و اثر آن اکنون فقط در هند و پاکستان محسوس است و اختلاف روش بارز آن، کشیدههای درازتر از حد معمول و دوایر بزرگتر از قاعده میباشد(بیانی،379:1363).
مصطفی عالی افندی در مناقب هنروران نیز میگوید: (بالجمله پدر و دو فرزندش روش سابق را تغییر دادند و اسلوب استادان سلف را حرف به حرف تحریفی دلپذیر کردند و تا حدی امتیاز به دست آوردند و به مرتبهای از نازکنویسی رسیدند که خوشنویسان دارالملک شیراز به تتبّع(بررسی، پژوهش، تحقیق) اسلوب آن پرداختند و در نزاکت و ظرافت از اسلاف درگذشتند... تغییردهندۀ نخستین، ملا عبدالرحمن و مکمل مولانا انیسی نادره دوران، و مقلّد آنان سومین فرد آن گروه، مولانا عبدالکریم پادشاه صاحب شأن است. چنان که این مطلب در تحفۀ سامی نیز بیان شده است. این سه تن با سلطانعلی مشهدی معاصر بودند و در دعوی مهارت و قدرت، مغایر وی(عالی افندی، 89:1369).
نستعلیق شیوۀ شرقی و غربی ندارد
دربارۀ شیوههای خط نستعلیق که دکتر مهدی بیانی و مصطفی عالی افندی و به تبع آنان حبیب الله فضائلی در کتابهای خود بیان کردهاند: با توجه به بررسیهای به عمل آمده، و دقت نظر بر آثار میرزا جعفر تبریزی بایسنغری و اظهر تبریزی و سلطانعلی مشهدی، با آثار عبدالرحمن خوارزمی و پسران وی، عبدالرحیم انیسی خوارزمی و عبدالکریم پادشاه، میتوان گفت که آنچنان تفاوتی وجود ندارد که بتوان خط نستعلیق را به دو شیوۀ شرقی و غربی تقسیم نمود. مدات بلند و تند و تیز بودن حروف و کلمات در سبک همۀ خوشنویسان قدیم خصوصاً استادان سلف خط نستعلیق وجود داشته است.
ویژگیهای خط نستعلیق
خط نستعلیق از همۀ شرایط زیبایی برخوردار است، از جمله: اعتدال، موزونی، استواری، تناسب،حسن ترکیب و هماهنگی ذوق و سلیقه؛ چون همۀ اصول و قواعد خوشنویسی در آن رعایت میشود. علاوه بر زیبایی منظر، سهولت و سرعت تحریر خط نستعلیق، و نیز آسانی قرائت کلمات و سطور از موجبات رواج آن بوده است.
بنابراین نستعلیق خطی است با قاعده که در آن حروف و کلمات دارای اندازههای معین است و تقریباً تمام آن دور و یک ششم آن سطح است از آغاز قرن نهم هجری قمری با وجود تداول دیگر خطوط اسلامی از اکثر کتابت ایرانیان به خط نستعلیق بوده است.
رواج خط نستعلیق در کشورها
این خط به دلیل مزایای مذکور به زودی در سراسر ایران رواج یافت و به هند و ترکیه و عثمانی و مصر و سایر کشورهای اسلامی نفوذ کرد، اما خوشنویسان هیچ یک از این کشورها نتوانستند آن را به زیبایی و شیوایی خوشنویسان ایرانی بنویسند. رواج و رونق خط نستعلیق در ایران به خصوص در نیمۀ اول عصر صفویان بود. خط نستعلیق در طی روزگاران توسط استادانی چون: سلطان علی مشهدی، میرعلی هروی و دیگر خوشنویسان جلا و جلوۀ فراوان یافت تا آنکه به دست میرعماد حسنی سیفی قزوینی و میرزا محمدرضا کلهر به اوج کمال و زیبایی و شیوایی رسید.
در قرن دوازدهم هجری قمری از رونق اکثر هنرها از جمله خوشنویسی کاسته شد، اما در نیمۀ دوم قرن سیزدهم هجری قمری، بار دیگر به خط نستعلیق توجه شد و استادان خوشنویسی آثار ارزشمندی به وجود آوردند. در نیمۀ اول قرن چهاردهم هجری قمری از رواج خوشنویسی کاسته شد اما در نیم قرن اخیر، خصوصاً از سال ۱۳۵۸ هجری شمسی تاکنون به خوشنویسی بالاخص خط نستعلیق توجه بسزایی شد و استادان و خوشنویسان توانمندی در این خط ظهور کردند. اصول و قواعد خط نستعلیق امروزه همان است که میرعماد ملحوظ(ملاحظه و مدنظر) میداشت. دیگر استادان قرون سیزدهم و چهاردهم هجری شمسی همچون میرزا محمدرضا کلهر، عماد الکتاب سیفی قزوینی و شاگردان و پیروان آنها با به کار بردن برخی ریزکاریها و ترکیبات موزون، به زیبایی و ظرافت این خط افزودند.
استادان برجستۀ خط نستعلیق از دوران قاجار تا دوره معاصر
محمد شفیع(میرزا کوچک) وصال شیرازی، محمدعلی حکاک شیرازی، فتحعلی شیرازی(حجاب)، سید علی حکاک(پدر میرحسین)، میرزا عباس نوری، محمد مهدی تهرانی، محمد حسین(بدایع نگار) میرزا محمد داوری شیرازی، میرعلی شیرازی(شمس الادبا)، سید حسین خوشنویس باشی (میرحسین ترک)، میرزا غلامرضا اصفهانی، میرزا اسدالله شیرازی(کاتب السلطان)، محمد ابراهیم تهرانی(میرزا عمو)، میرزا کاظم، میرزا محمدرضا کلهر، محمدحسین مخصوص(کاتب السلطان)، میرزا ابوالفضل ساوجی، میرزا آقا خمسه، محمدعلی شیرازی، میرزا عبدالرحیم افسر اصفهانی، میرزا محمدحسین شیرازی(کاتب السلطان)، سید علی اکبر گلستانه، زین العابدین قزوینی(ملک الخطاطین)، میرزا علی نقی شیرازی، محمد حسین سیفی قزوینی(عماد الکتاب)، سید مرتضی بَرَغانی، عبدالمجید ملک الکلامی(امیر الکتاب)، علی منظوری حقیقی، علی آقا حسینی، حسن زرین خط، سید حسین میرخانی، سیف الله یزدانی، ابراهیم بوذری، سید حسن میرخانی، علی اکبر کاوه حقیقی، عبدالله فرادی و فتحعلی واشقانی فراهانی. از استادان خط نستعلیق معاصر در دهههای اخیر میتوان: کیخسرو خروش، غلامحسین امیرخانی، عباس اخوین، سید محمد احصایی، محمد سلحشور، صداقت جباری، علی شیرازی، امیر احمد فلسفی، محمد شهبازی، امید بناکار شیرازی، محمد جوادزاده، الهه خاتمی، عبدالله ستارپور و... را نام برد.
از صدر اسلام تا قرن ششم هجری قمری، خط کوفی در ایران رواج داشته و ایرانیان برای کتابت قرآن مجید و کتیبهنگاری و تزئین مساجد و بناهای تاریخی آن را به کار میبردهاند. اما خطوط معمول ایرانیان برای سایر حوائج نوعی نسخ بوده که با قلم نسخ قدیم عربی(نسخی) و نسخ جدید اختلاف داشته است، و همین نوع خط بعدها اساس خط تعلیق و نستعلیق و شکسته نستعلیق قرار گرفت. و مجموعه سه گانه خطوط فارسی را پدید آورد. که در این مقاله به معرفی خط تعلیق پرداختیم. در ادامه با ما همراه باشید تا در مقاله بعدی به خط شکسته نستعلیق بپردازیم.
در پایان:
جا دارد که از دلسوزی، همراهی و راهنمایی اساتید معظم و ارجمند خود در تعلیم و تربیت و انتقال معلومات و تجربیات ارزشمند، در کنار برقراری رابطه صمیمی و دوستانه و ایجاد فضایی به دور از تشریفات، برای کسب هنر و دانش خوشنویسی، تاریخ هنر جهانی اسلام، بر خود وظیفه میدانم در کسوت شاگردی از زحمات ارزشمند استاد مسعود نجابتی، استاد عبدالرسول یاقوتی، استاد ناصر طاووسی، استاد ابوالفض خزایی تقدیر و تشکر نمایم. از خداوند متعال برای این اساتید عزیزم، سلامتی، موفقیت و همواره شاگرد پروری را مسئلت دارم.
شاگرد شما، ابوالفضل رنجبران
مطلبی دیگر از این انتشارات
ابوالفضل رنجبران
مطلبی دیگر از این انتشارات
ابوالفضل رنجبران
مطلبی دیگر از این انتشارات
ابوالفضل رنجبران