در کار کلام
مقایسهای میان علم اُدبای ژاپن و آخوندهای این نظام در اصلاح، اسلامی
مقدمه:
اول کار که این متن رو منتشر کردم، عنوانش این بود:
«مقایسهای میان سطح سواد هنرمندان ژاپنی و هنرمندانِ مثلاً مسلمانِ مسئول در این حکومت».
عنوان رو عوض کردم. البته در داخل متن هنوز از عبارات متن قبلی استفاده میکنم. مخاطب این متن، هر جایی از این متن که عباراتی مثل «هنرمند ژاپنی» دید، بخونه «ادبا و حکمای ژاپن» و هر زمان مسئول یا هنرمند یا مسلمانی دید که به مسئولان نظام خودمون ارجاع داره، بخونه «آخوندهای این نظامِ در اصلاح، اسلامی».
تازه یادمون باشه این ادبا و حکمای ژاپنی همین الان زندهاند. مثل سعدی یا مولوی نیستند که سالها پیش درگذشته باشند.
البته مایکل هم هنوز زنده است.
همین الان در کانال تلگرامم در مورد سه شاهکار ادبیات ژاپن حرف زدم. این سه شاهکار از جنس انیمهاند. معرفی میکنم:
Hunter x Hunter (TV Series 2011–2014) - IMDb
Vinland Saga (TV Series 2019–2023) - IMDb
Attack on Titan (TV Series 2013–2023) - IMDb
اول چیزهایی رو بگم که در تلگرام گفتم:
یه نکته در مورد انیمه هانتر. البته اگه ندیدید، اسپویل میشه. اما خب خیلی هم مهم نیست. این انیمه اینقدر حرف داره که این فقط یه بخش کوچیکشه. یه شخصیت داره که قراره پادشاه دنیا بشه. این آدم در مبارزات فیزیکی بسیار قدرتمنده. هیچ رقیبی نداره. میتونه پادشاه کل دنیا بشه. اما از این کار دست میکشه. چرا؟ چون میبینه ارزشش رو نداره. مجذوب چیز دیگهای میشه. این پادشاه دختری رو میبینه که به لحاظ ذهنی هیچ وقت متوقف نمیشه. یعنی اینجوریه که هیچوقت کسی نمیتونه در یه بازی ذهنی شکستش بده. چون در لحظه یاد میگیره و خودش رو بهبود میده. پادشاه مجذوب این دختر میشه. پادشاه علاقهای نداشت پادشاه دنیایی باشه که از سر ترس تسلیم امرشه. میخواست همراه کسی باشه که بتونه ازش چیز یاد بگیره و بهش چیز یاد بده.
و بعد:
این انیمه [منظورم هانتره] هم خیلی قشنگ بود. البته خب مثل حماسه وینلند (که حماسه عشق و مهر و شورا است) یا حمله به تایتان (که حماسه کین و قهر و جداله) در مورد مهمترین مسئه انسان (که عدالت در حوزه سیاسته) حرفی نزده. اما در مورد عدالت در ساحت فردی (مسائلی مثل دوستی و عشق و رقابت و دشمنی و مسائلی مثل این) خیلی حرفها داره. این انیمه بسیار به درد نوجوانان میخوره.
و بعد:
یونانیها تراژدی داشتند. در تراژدی انسان از خدا شکست میخوره. اما حمله و حماسه، هر دو حماسهاند. یه قهرمان داریم که پیروز میشه. در هر دو هم شورا هست و هم جدال. در هر دو هم رحما بینهم هست و هم اشدا علی الکفار، اما در حماسه، شورا غالبه و در حمله، جدال. در حماسه یه عاشق در نهایت پیروز میشه. عشق زن تورز (اسمش رو یادم نیست. یا هلگا بود یا ییلوا) بر روحیه جدل و شدت و قهر) پیروز میشه و تورز رو اسیر میکنه. تورز از اون به بعد یه عاشقه. تورفین هم همین میشه. در ابتدا با رانه نفرت جلو میره. روحیهاش قهر و جدله. اما اون عشقی که در پدرش دیده بود، در نهایت بر این نفرت پیروز میشه و رانهاش عوض میشه و عشق و شورای تورفین مجددا بر کونوته پیروز میشه. برای همین میگم حماسه وینلند، حماسه عشقه. اما در حمله به تایتان، پیروزی عدل و حقیقت و آزادی، فقط و فقط از طریق حذف 80 درصد جمعیت دشمن به دست میاد. برای همین تا لحظهای که حقیقت و آزادی پیروز نشده، بر این انیمه نفرت و دشمنی و قهر و شدت و جدال حاکمه.
این از چیزهایی که در تلگرام گفتم.
اگه هنوز براتون مشخص نشده چرا این سه انیمه شاهکارند، بهتون توصیه میکنم یا از من بپرسید یا خودتون مطالعهشون کنید.
اما بنا به قولی که در عنوان متن داده بودم، باید به اون مقایسه هم برسم:
آشغالی مثل یوسف رو ببینید. یه الدنگ داریم که از اولش عادل و آزاد بوده، چون خدا خواسته. یه معصوم داریم که از اول به خواست خدا معصوم بوده.
حالا مقایسه کنید با شاهکارهای ادبیات ژاپن. هنرمندان ژاپنی میدونن انسان چطور آزاد و عادل میشه. فرایند آزادی رو نشون میدن. نشون میدن یه انسان در عمل چطور آزاد و عادل میشه.
این انیمهها رو ببینید تا بفهمید چی دارم میگم.
این مثلا مسلمانان ایرانی بیسوادند و با مزخرفاتی مثل اینکه خدا خواسته معصوم از اولش معصوم باشه، جهل خودشون رو پنهان میکنند.
خاک بر سر این مسلمانان!!
پ.ن 1: اونی که از بعد مطالعه این متن، باز هم بگه خدا خواسته معصوم از اولش معصوم به دنیا بیاد، منافقه.
پ.ن 2: باز هم میگم که یوزارسیف آشغاله. همه باید بگن یوزارسیف آشغاله. ما الان به هنر ژاپن نیاز داریم. هانتر چیزیه که ما بهش نیاز داریم. مسئولان بیخاصیت فرهنگی ما باید بشینند هانتر نگاه کنند تا تازه یاد بگیرند عشق و دوستی حقیقتا چه شکلی هست. قبلا گفتم که بر فرهنگ ایرانی قهر و مکر حاکمه. مهر و دوستی ایرانیها با مکر همراهه. البته اکثریت قریب به اتفاق مردم این شکلیاند.
پ.ن 3:
البته اگه یه ذهن مریض هانتر رو ببینه، میگه این انیمه به خاطر پوشش زنانش برای نوجوانان مناسب نیست. به اون آدم میگم: احمق! تو ذهنت مریضه. نوجوان هنوز ذهن سالمی داره. حتی اگه فکر میکنی پوشش زنان در اون انیمه مناسب نیست، میتونی در مورد نوع پوشش زنان با نوجوانان بحث کنی و در کلام قانعشون کنی که این نوع پوشش برای زنان مناسب نیست. اگه راست میگی اون پوشش زنان درست نیست، به جای اینکه از دیدن این شاهکارهای ادبی محرومشون کنی، از طریق کلام قانعشون کن که اون پوشش برای زن مناسب نیست. خاک بر سرت که تنها راهکارت حذفه.
پینوشتی بیربط به متن: امکان نداره من دیگه باب دوستی رو با یه غریبه جدید یا آشنا باز کنم. به مقام بیتفاوتی رسیدم. در حماسه عشق حاکم بود و در حمله نفرت، اما الان در اینجا مرگ حاکمه.
مطلبی دیگر از این انتشارات
دختری جوان و از بند آزاد
مطلبی دیگر از این انتشارات
از کرامات کودک-شیخ ما: عشق و کلام و آهنگ
مطلبی دیگر از این انتشارات
تفسیری بر خطبه 186 نهج البلاغه