از ماست که بر ماست

همه ما با هر سن و سالی و با هر گرایش مذهبی و سیاسی در طول عمر خود آگاهانه یا ناآگاهانه، خواسته یا ناخواسته نسبت به انجام یک امر ناپسند نهی شده و یا دیگران را نهی کرده‌ایم و بسته به جنس مخاطب، روش امر و نهی‌مان تفاوت داشته و قطعاً این عمل را از سرِ خیرخواهی انجام داده ایم. مثلاً جایی که پای بی‌احترامی به والدین یا خیانت به همسر در میان بوده، جایی که گرانفروشی دیدیم و یا با فساد در سیستم مدیریتی یک مجموعه روبرو شدیم، جایی که دیدیم شخصی مورد تعرض قرار می‌گیرد و یا با کودک‌آزاری مواجه شدیم، جایی که مانع از حیوان‌آزاری، آسیب زدن به طبیعت، اسراف و...شدیم. حال اگر هرکدام از ما در خلوت خود بیندیشیم خواهیم دید این دخالت بجا و تاثیرگذار چه ثمرات ارزشمندی در پی داشته و بی اعتنایی نسبت به خطاها و رفتارهای پرخطر اطرافیان چه تبعات ناخوشایندی میتوانست داشته باشد که دیر یا زود گریبان همه ما را میگرفت. به عنوان مثال شواهد امر حاکی از آن است که به احتمال زیاد بسیاری از ما نسبت به رها کردن زباله در طبیعت از سوی همنوعانمان بی‌تفاوت بوده ایم وگرنه این مسئله به وضعیت حاد و بحرانی کنونی نمی‌رسید.


این روزها تناقضات و تعارضاتی در سطح اجتماع دیده می‌شود که بسیار آزاردهنده است. مسائلی که با ایجاد خلل در امنیت روانی جامعه و ایجاد آشفتگی و نابسامانی، به مانعی برای رشد و تعالی افراد جامعه بدل شده است. یکی از این مسائل، موضوع پوشش و تنوع و تقابل سلایق و گرایش‌های مربوط به آن است چنانکه گاهی این تنوعِ سلیقه چنان بازه گسترده‌ای پیدا میکند که افراد مختلف جامعه را در مقابل یکدیگر قرار داده و موجب اختلاف و تفرقه میشود. فارغ از نگاهِ مذهبی به موضوع حجاب، مگر پوشش جز برای آن است که انگاره جنسی را نسبت به جنس مخالف از بین برده و باعث حفظ کرامت افراد شود؟ و بالاخص در مورد زنان مگر پوشش جز برای آن است که جنسِ زن به شخصیت و توانمندی و آگاهی‌اش شناخته شود و نه به اندام و زیبایی‌اش؟ اما چه می‌شود که عده‌ای پوشش را مغایر با آزادی و رشد و تعالی خود می‌بینند و چنین ارزش والایی را ضدّ ارزش می‌دانند؟! بی‌تردید این موضوع، دلایلِ فردی و اجتماعی عمده ای دارد؛ دلایلی مانند ناآگاهی و یا بی توجهی افراد به عواقب بی‌حجابی، تاثیر پذیری از تبلیغاتِ منفی و ترویج بی‌حجابی در ماهواره و فضای مجازی، نفوذِ فرهنگ غربی در بین برخی توده‌های مردمی، ضعفِ عملکردِ دستگاه‌های فرهنگی و صدا و سیما در ترویج پوشش، ضعفِ عملکردِ روحانیت در اقناع و اصلاح افراد، ضعفِ عملکردِ مدارس و دانشگاه‌ها در پرورش اخلاقی نوجوانان و جوانان جامعه، رفتارهای افراطی و غیرکارشناسانه حکومت در برخورد با بدحجابی و مهمتر از همه دست پلید جریان معاند که با در اختیار گرفتن فضای رسانه‌ای و رسوخ در ذهن نوجوانان و جوانان، به راحتی افکار آنان را در تمام حوزه‌های سیاسی و اجتماعی و ... جهت‌دهی میکند.

اما چگونه میشود معضل بی‌حجابی را مدیریت کرد؟ مسلماً برای حل چنین معضلی ابتدا باید طیف‌های مختلف جامعه کنونی زنان را از نظر نوع پوشش تحلیل کرد. از دیدگاه من پیرو جریانات سیاسی سال گذشته (سال۱۴۰۱) طیف بانوان جامعه از نظر نوع پوشش عمدتا به ۸ دسته تقسیم شده‌اند؛
۱_خانم‌هایی که در خانواده‌هایی بدون تقیدات اسلامی متولد شده‌اند و تحت تأثیرِ فرهنگِ خانوادگی یا قومیتی‌شان نه اعتقادات مذهبی دارند و نه مقید به حجاب هستند. اما پایبند به اخلاق و همینطور پایبند به قانون هستند. لذا در فضای خانوادگی و دوستانه، بدونِ حجاب و در محیط‌های رسمی به دلیل احترام به قانون کشور، باحجاب هستند.
۲_خانم‌هایی که اگرچه اعتقادی به پوشاندنِ مو ندارند اما برهنه بودنِ بدن را خط قرمز خود می دانند و از آنجاییکه پایبند به رعایت قانون هم نیستند لذا با موهای برهنه و بدنِ پوشیده در اجتماع ظاهر می‌شوند.
۳_خانم‌هایی که اگرچه معتقد به حجاب هستند اما از بی‌حجابی به عنوان اهرمی برای فشار بر حکومت استفاده میکنند و در واقع بی‌حجابی‌شان در اعتراض به شرایط اقتصادی و سیاسی حاکم بر جامعه است. این دسته هم عمدتاً با بدنِ پوشیده و مویِ برهنه در اجتماع مشاهده می‌شوند.
۴_ دختران نوجوانی که صرفاً به اقتضای سنشان از جلوه‌گری و جلب توجّه لذت میبرند و بی‌حجابی‌شان دلیل سیاسی ندارد. پوشش این گروه بسیار متغیر است.
۵_افرادی که تحت تأثیرِ فضای مجازی و یا بنابر اعتقاداتِ شخصی‌شان، مطلقاً اعتقادی به پوشش ندارند و مقیّد به قانونِ حجاب هم نیستند و لذا پس از وقایع سیاسی سال گذشته، و با سوء استفاده از مسامحه حکومت، دیگر هیچ حد و مرزی برای بی‌حجابی قائل نیستند و نیمه‌عریان در جامعه ظاهر می شوند! (اقلیت جامعه).
۶_خانم‌هایی که پوششی در حد عرف جامعه دارند. این افراد اگرچه حدود شرعی را رعایت نکرده‌اند اما پوششی را انتخاب کرده‌اند که ضمن رعایت قانون، در آن پوشش احساس امنیت می‌کنند(اکثریت جامعه).

حجاب در حد عرف جامعه
حجاب در حد عرف جامعه


۷_بانوان محجبه‌ای که چادری نیستند ولی کاملاً حدود شرعی رارعایت کرده‌اند.
۸_ بانوان چادری


در چنین شرایطی و با این همه تنوع نگرش به حجاب و در جامعه ای با پیشینه فرهنگی و مذهبی بسیار مقیّد به حجاب و عفاف، چگونه می توان با جولان بی‌حجابان در جامعه از نزاع و درگیری بین افراد مختلف پیشگیری کرد؟ و چگونه میشود با گسترش بی‌حجابی در جامعه بدلیل مغایرت آن با فرهنگ اصیل ایرانی (و نه صرفاً سرپیچی از قانون) مقابله کرد؟

«اگر روسری ها حذف شود، دغدغه شلوار را چه کنیم؟»
«اگر روسری ها حذف شود، دغدغه شلوار را چه کنیم؟»


قاعدتاً مدیریت اصلی چنین مسئله‌ای به عهده حاکمیت است. حکومت باید در گام اول بتواند بی‌حجابی را ریشه‌یابی کند و عوامل ایجاد کننده آن را از بین ببرد. در گام بعدی با استفاده از پتانسیل‌های موجود در صدا و سیما و نهاد‌های فرهنگی و بِالاَخص با استفاده از پتانسیل موجود در فضای مجازی، ضمن آگاهی‌بخشیِ جامعه از عواقب بی‌حجابی و تشویق و ترغیب افراد به رعایت آن، حجاب را فرهنگ‌سازی کرده و آن را منحصر به چادر نکند. اگرچه منتقد حجابِ اجباری هستم اما معتقدم فرهنگ‌سازیِ حجاب بدون وجود ضمانتِ اجرایی، میسّر نخواهد شد کمااینکه در استفاده از کمربند ایمنی هم فرهنگ‌سازی به تنهایی کافی نبوده و جریمه نقدی متضمّن رعایت این قانون شده است. حال آنکه این قانون در راستای سلامت افراد جامعه بوده و از لحاظ عقلانی برای رعایت آن نباید نیازی به جریمه نقدی باشد!

علاوه بر آن حکومت میبایست ضمن ارائه تعریف مشخصی از حجاب، خلاءهای قانونی موجود را از بین برده و قوانین اجرایی کارآمدی در این زمینه وضع کند.‌ قوانین مقتدرانه و لازم الاجرایی که مانع از پوشش‌های خلاف عرف و مانع از تردد افراد نیمه عریان و عریان در جامعه گردد.

استفاده از نبوغ و ابتکار طراحان پوشاک در طراحیِ لباس‌هایی وزین و در شأن زنان کشور با الهام از فرهنگ اصیل ایرانی و ورود آنها به صنعت مُد، راهکار دیگری برای ترغیب بانوان بمنظور حفظ اصالت ملّی است.

مدلی بسیار زیبا و باوقار از لباس زنان بختیاری
مدلی بسیار زیبا و باوقار از لباس زنان بختیاری


علاوه بر اینها حاکمیت می‌بایست ضمنِ اقدام برای رفع مشکلات اقتصادی و معیشتی، فضای شفافی برای رصدِ عملکردِ مسئولین و امکان انتقاد از عملکردشان ایجاد کند و به این ترتیب است که با افزایش رضایتمندی در جامعه میتوان کشف حجاب آن گروهی را که بی‌حجابیشان صرفاً یک حرکتِ نمادینِ اعتراضی است مهار کرد.
اما بطور قطع حکومت به تنهایی قادر به مدیریت کارآمد و قائل به نتیجه چنین معضلی نخواهد بود کمااینکه تاکنون هم آنطور که باید در این مورد موفق عمل نکرده است. اصلاح رفتارهای اجتماعی جز با تحوّل در رفتار‌های فردی و جمعی میسّر نخواهد بود لذا آحادِ جامعه باید ضمن اصلاح رفتار خود در اصلاح رفتار همنوعان خود دخالت داشته باشند.
اینجاست که همانطور که در بند اول این یادداشت عرض کردم اهمیت امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یک عامل اصلاح کننده محرز میشود. البته نباید به این موضوع صرفاً به عنوان یک وجوب شرعی نگاه شود چرا که با این دید، چنین تکلیف اجتماعی مهمی را تنها محدود به جامعه مسلمین و مومنین کرده ایم حال آنکه تک تکِ افرادجامعه در قبال اصلاح فرهنگِ جامعه و هدایت سرنوشتِ جمعی خود مسئولند لذا اقشار مردم با هر دین و مذهبی به عنوان یک وظیفه اجتماعی (و نه صرفاً وظیفه شرعی) باید در تعامل با یکدیگر برای از میان بردن فساد و بدکرداری در جامعه گام بردارند. اگرچه این موضوع منحصر به مسئله بی‌حجابی نیست و تمام ابعاد سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و... را شامل می شود اما آنچه که این روزها در فضای مجازی مورد هجمه قرار گرفته مسائل مربوط به حوزه حجاب، عفاف، امر به معروف و نهی از منکر، غیرت و امثال آن است لذا موضوع بحث من نیز مسائل مربوط به همین حوزه است.

وقتی کنار هم زندگی میکنیم نمیتونی بگی هرکاری کنم به تو ربطی نداره!
وقتی کنار هم زندگی میکنیم نمیتونی بگی هرکاری کنم به تو ربطی نداره!


در شرایطی که علناً شاهد تبلیغ ولنگاری در جامعه هستیم به رغم آنکه اکثریت ایرانیان به تبعات آن آگاهند متأسفانه بسیاری در برابر آن سکوت میکنند. در کمال تأسف مشاهده می‌شود که حتی عده‌ای از مذهبیون از انجام فریضه‌ای که بر آنها واجب شده خودداری میکنند و با دلایلی همچون «من واجد شرایط آمریت نیستم» و قس علی هذا از انجام این وظیفه شرعی و اجتماعی‌شان شانه خالی می کنند و عده‌ای عمداً یا سهواً به قدری در انجام آن مفتضحانه عمل میکنند که به دین‌گریزی و تفرقه‌افکنی در جامعه دامن میزنند. به عنوان مثال همین قضیه اخیرِ ماست که همچنان در فضای مجازی داغ است. اگرچه رفتار آن شخص مذموم و ناپسند است اما برجسته کردن بیش از حد چنین خطاهایی و تعمیمِ چنین عملی به کُل جامعه مذهبیت و زیر سوال بردن ماهیتِ اصلیِ امر به معروف و نهی از منکر، عمل ناپسندتری است. اینجاست که می‌بینیم طبق معمول، رفتار نادرست و نابخردانه یک نفر، سوژه ای در اختیار گروه پلیدی قرار میدهد که همواره برای تخریب اسلام و حکومت در کمین نشسته‌اند. همانها که مصداق حقیقی این ضرب المثل هستند که «تغاری بشکند ماستی بریزد، شود دنیا به کامِ کاسه‌لیسان»!

این روزها بطور قطع آنچه که در فضای مجازی و فضای رسانه‌های معاند با عنوان «آزادی» تبلیغ میشود و تلاش میکند ضمن اشاعه بی‌حجابی، افراد را از مداخله و اصلاح پوشش نامناسب و رفتار نابهنجارِ یکدیگر در جامعه نهی کند در صورت هرگونه بی‌توجهی و اهمال‌کاری، سرنوشتِ فرهنگیِ جامعه ایران را تا انحطاط کامل پیش خواهد برد و بتدریج سیطره فرهنگ غربی را بر مردم ایران غالب خواهد کرد و این ارمغانی جز خودباختگی و گسترش روابط آزاد و اشاعه فحشا و از همه مهمتر افزایش خیانت و از بین رفتن بنیانِ خانواده‌ها نخواهد داشت. چنانکه می‌بینید در حالِ حاضر نیز این جریان مفسد تلاش میکند با القابی همچون «شجاع»، «مبارز»، «آزادی خواه» با فریبِ دختران پاک و معصوم سرزمینمان آنها را طعمه‌ای برای نِیل به اهداف شوم خود قرار دهد. قطعاً زیاده‌خواهی‌های این جریان شوم به بی‌حجابی محدود نمیشود و چنانکه می بینیداین روزها تلاش میکند معاشقه و بی‌عفتیِ جنسی در خیابان را به یک امر معمول و رایج تبدیل کند. بطور حتم این جریان پلید، هیچ حد و مرزی برای ترویج ابتذال در جامعه نخواهد داشت بنابراین لازم است ضمن برخورد جدی و مقتدرانه حاکمیت با این پدیده مذموم، اقشار مختلف جامعه نیز نسبت به آن بی‌تفاوت نبوده و کما‌فی‌السابق در مقابل چنین رفتارهای هنجارشکنانه و خلاف عرف و قانون بایستند.

اگر برهنگی و نپوشیدن شلوار، جلوه‌ای از شجاعت و آزادی است پس چگونه است که ستارگان هالیوودی که سالها در اوج آزادی چنین پوشش‌هایی را تجربه کرده و در مهد آزادی و ولنگاری زیسته‌اند حالا پوشیدن شلوار را پس گرفتن قدرت قلمداد می کنند!

https://www.aparat.com/v/7yDx2


آیا شجاعت حقیقی آن است که برهنه و نیمه برهنه به خیابان بیاییم و مانند یک عروسکِ جنسی، خود را در معرض لذت جویی و نگاه های هرز برخی از مردان قرار دهیم؟ نامه (منتسب به) چارلی چاپلین به دخترش را یادتان هست؟ من فکر میکنم این نامه تمام پدران دنیا به دخترشان باشد؛

«دخترم، هیچکس و هیچ چیز را در این جهان نمیتوان یافت که شایسته آن باشد که دختری حتی ناخن پای خود را به خاطر آن عریان کند. برهنگی بیماری زمان ماست، اما تن عریان تو باید برای کسی باشد که که روح عریانش را دوست داشته باشی»

انقدر مشغول تماشای پوسته و ظاهر فرهنگ و تمدن ملل دیگر نباشیم. به والله که خودشان زخم خورده همین بی‌بند و باری‌ها هستند. باور ندارید از زبان خودشان بشنوید؛

https://www.aparat.com/v/h2oDP


بی‌تردید همه ما باید برای اصلاحِ رفتارهایِ اجتماعیِ نادرست گام برداریم. امر به معروف و نهی از منکر جز این نیست که ما همدیگر را دوست داریم و مراقب یکدیگریم و هیچیک بر دیگری برتری نداریم. همین بدحجاب‌ها و شل‌حجاب ها چه بسا در ابعادِ دیگر فضایلی داشته باشند که سایر افراد جامعه از آن بی‌بهره‌اند لذا آنها هم به سهم خود میتوانند در رشد و تکامل جامعه مؤثر باشند. در واقع همه ما در کنار هم به رشد و تعالی یکدیگر کمک میکنیم. هیچکس مجاز نیست به بهانه امر به معروف و نهی از منکر، کسی را برنجاند. هیچ چیزی در دنیا با ارزش تر از قلب و روح یک انسان وجود ندارد، خواه مسلمان باشد خواه کافر. نهی از منکر جز با نفوذ معنوی در قلب و ذهن افراد نباید انجام شود.


«اگر امر به معروف هم میخواهی بکنی خیلی آهسته، مثل آینه باش! آینه داد نمیزند یقه ات بد است. وقتی روبروی آینه میایستی جیغ نمیکشد بگوید چرا موی سرت اینجوری است؟ خیلی سکوت محض است، آهسته! هیچکس خبردار نیست، جز تو و آینه ..»


سکانسی زیبا از فیلم غریب ( امر به معروف و نهی از منکر به شیوه شهید محمد بروجردی)

https://www.aparat.com/v/iO5lC



وقتی که با معیارهای سخت‌گیرانه، شأنِ دخترانِ عزیزِ سرزمینمان را لگدمال کردیم و آنها را به اجبار داخل ون‌های گشت ارشاد نشاندیم باید می‌دانستیم که از ماست که بر ماست!
وقتی چادر را تنها ملاک حجاب قرار دادیم، و معیارِ فرهنگ‌سازی‌مان به جای تأکید روی پوشش ایرانی صرفاً تبلیغ چادر بود بی‌آنکه سلایق اشخاص مختلف را در نظر بگیریم و یا جاذبه‌ای برای گرایش افراد مختلف نسبت به آن ایجاد کنیم باید می‌دانستیم که از ماست که بر ماست!
وقتی نتوانستیم فساد اقتصادی را در برخی ارگان‌های کشور از بین ببریم، وقتی فضایی برای اعتراض و انتقاد سازنده از سیستم مدیریت کشور ایجاد نکردیم باید می‌دانستیم که از ماست که بر ماست!

وقتی بجای امر به معروف و نهی از منکر، دفعِ فاسد به اَفسد کردیم و بجای آنکه جلوی گناهی را بگیریم خود گناهی بزرگتر مرتکب شدیم باید می‌دانستیم که از ماست که بر ماست!

«آن زُلفِ پریشانِ پُر از ماست نه از ماست؟
وان دستِ فرو رفته به آن ماست نه از ماست؟
در حیرتم از شیوه این امر به معروف
وین جمله چه زیباست که از ماست که بر ماست!»