از رذیلت فردی تا فضیلت جمعی، افسانه زنبورها برنارد ماندویل

در اوایل قرن هجدهم، فیلسوف و پزشک هلندی-انگلیسی برنارد ماندویل با انتشار اثری جنجالی به نام افسانه زنبورها: یا رذایل خصوصی، منافع عمومی جامعه‌ی فکری اروپا را به لرزه درآورد. او در قالب تمثیل یک کندوی زنبوران، پارادوکسی را مطرح کرد که هسته‌ی تفکر اقتصادی و اخلاقی مدرن را شکل داد، اینکه رفتارهای خودخواهانه و حتی ناپسند فردی، ممکن است در مجموع به سود جامعه منجر شوند.

کندوی شاکی و پارادوکس ماندویل

در شعر کندوی شاکی، زنبورهایی در جامعه‌ای پررونق زندگی می‌کنند که شکوفایی آن بر پایه‌ی رذایل و خودخواهی آن‌ها بنا شده است. هر زنبور در پی نفع شخصی خویش است، یکی با فریب، دیگری با تجمل، و آن یکی با آزمندی. اما همین تمایلات شخصی شبکه‌ای از فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی می‌سازد که کل کندو را آباد نگه می‌دارد. وقتی زنبورها تصمیم می‌گیرند شرافتمند شوند و فضیلت را جایگزین خودخواهی کنند، رونق از میان می‌رود. تجارت می‌خوابد، صنعت از کار می‌افتد و کندو فرو می‌پاشد. ماندویل با این روایت نشان می‌دهد که:

رذایل خصوصی، منافع عمومی را می‌سازند.

برنارد ماندویل
برنارد ماندویل

رونق کندو بر پایه‌ی رذیلت

در آغاز داستان، ماندویل کندویی شکوفا را تصویر می‌کند که در آن همه مشغول کارند صنعتگران، سربازان، بازرگانان، و حتی دزدان و متقلبان. اما محرک اصلی همه‌ی آنان منافع شخصی است، نه فضیلت یا خیرخواهی:

  • تاجر به‌دنبال سود است، نه خدمت به مردم؛

  • سرباز برای افتخار و دستمزد می‌جنگد، نه برای عدالت؛

  • وکیل برای پرونده‌های بیشتر دعاوی را طول می‌دهد؛

  • هنرمند برای شهرت می‌آفریند، نه برای اخلاق.

از نگاه ماندویل، همین خودخواهی‌های کوچک، هرچند از منظر اخلاقی رذیلت باشند، در مجموع چرخه‌ای از تقاضا، تولید و اشتغال ایجاد می‌کنند. تجمل‌گرایی ثروتمندان موجب رونق صنعت می‌شود، رقابت و حسادت انگیزه‌ی پیشرفت فراهم می‌کند، و در نهایت جامعه از مجموع همین امیال شخصی زنده می‌ماند.

وقتی زنبورها شرافتمند می‌شوند

در نقطه‌ای از داستان، زنبورها از فساد خسته می‌شوند و از خدا می‌خواهند که جامعه‌شان پاک و شرافتمند شود. دعایشان مستجاب می‌شود، اما نتیجه فاجعه‌بار است:
کسی دزدی نمی‌کند، پس پلیس و دادگاه بیکار می‌شوند؛
کسی تجمل نمی‌خواهد، پس صنایع لوکس از میان می‌روند؛
کسی رقابت نمی‌کند، پس نوآوری متوقف می‌شود؛
کسی به سود نمی‌اندیشد، پس سرمایه‌گذاری از بین می‌رود.

بدین‌ترتیب اقتصاد فرو می‌پاشد و جامعه به زندگی ساده و ایستا بازمی‌گردد. ماندویل می‌خواهد بگوید: اگر همه فقط برای فضیلت زیست کنند، هیچ‌چیز پیش نمی‌رود، زیرا:

موتور حرکت جامعه نه زهد و پرهیز، بلکه میل و نفع شخصی است.

منطق فلسفی و اقتصادی ماندویل

ماندویل در واقع با دو دیدگاه زمان خود مخالفت می‌کند:
۱. با دیدگاه دینی که رذایل را منشأ فساد اجتماعی می‌دانست؛
۲. با دیدگاه فیلسوفان اخلاق که جامعه‌ی خوب را جامعه‌ای کاملاً فضیلت‌مند می‌دیدند.

او با نوعی رئالیسم اخلاقی می‌گوید: انسان موجودی خودخواه است و اگر این خودخواهی در چارچوب درست هدایت شود، می‌تواند به خیر عمومی بینجامد.

از ماندویل تا آدام اسمیت

چند دهه بعد، آدام اسمیت ایده‌ی ماندویل را به زبانی اخلاقی‌تر و علمی‌تر بازسازی کرد. او در ثروت ملل نوشت:

هر فرد در پی افزایش نفع شخصی خویش است، اما گویی به واسطه‌ی دستی نامرئی به سوی تحقق منافع عمومی هدایت می‌شود.

اسمیت نیز باور داشت که رفتار نفع‌طلبانه‌ی فردی، در چارچوب رقابت و نظم بازار، به رفاه عمومی منجر می‌شود. او برای توضیح این ایده مثالی ساده زد و گفت:

نانوا برای رضای خدا صبح زود بیدار نمی‌شود نان درست کند، بلکه برای سود خود این کار را می‌کند؛
اما همین میل به سود، باعث می‌شود مردم نان تازه داشته باشند.

(آدام اسمیت، ثروت ملل)

از دل خودخواهی فردی، نظمی خودجوش و عمومی پدید می‌آید.

آدام اسمیت
آدام اسمیت

اخلاق واقع‌گرایانه و اقتصاد مدرن

افسانه‌ی زنبورها در زمان خود به‌دلیل جسارتش مورد حمله‌ی الهی‌دانان قرار گرفت، اما امروزه یکی از پایه‌های اندیشه‌ی لیبرالیسم اقتصادی و فایده‌گرایی اخلاقی به شمار می‌رود. ماندویل نخستین کسی بود که صریحاً گفت:

فضیلت مطلق می‌تواند ضدِ اجتماع باشد.

او با نگاهی واقع‌گرایانه، اخلاق را نه امری آسمانی بلکه نتیجه‌ی سازوکار طبیعی و اجتماعی دانست.
همان‌طور که «گربه برای رضای خدا موش نمی‌گیرد»، انسان نیز برای رضای جامعه کار نمی‌کند؛ اما نتیجه‌ی ناخواسته‌ی این خودخواهی، رفاه عمومی است. افسانه‌ی زنبورها ما را با واقعیتی روبه‌رو می‌کند که هنوز در قلب اقتصاد مدرن زنده است:
جامعه بر پایه‌ی انگیزه‌های شخصی و گاه ناپاک ساخته می‌شود، اما از دل همین انگیزه‌ها نظم و رفاه عمومی برمی‌خیزد.