برای تی تی ها

داستان از اونجایی شروع شد که بعد از دیدن چند استوری راجع به فیلم جدیدی که اومد دلم میخواست هرچه زودتر این فیلم رو ببینم و خوب یکدفعه بلیط سینما جور شد و خوشحال از اینکه میتونم این فیلم جدید رو ببینم .

فیلم شروع شد به صفحه نمایش خیره شدم و تمام خودم رو برای فیلم گذاشتم راستش هیچ نفهمیدم 102 دقیقه چه طور گذشت با هر لحظه از فیلم حس و حال متفاوتی داشتم خندیدم ، ناراحت شدم و جایی دلم میخواست حتی هق هق گریه کنم .

زار بزنم برای تی تی هایی که اندک نیستند و فراوون اند .زن هایی که به جرم زنانگی محروم از یک زندگی واقعی هستند و هیچ تصوری از یک زندگی عادی ندارند .

بعد از تموم شدن فیلم حین خوابیدن این جمله تو ذهنم اومد که با خودم تکرار کردم :

تی تی یک زنی بود که فقط به خاطر زن بودنش به خاطر سادگی بیش از اندازه ای که داشت همیشه در خطر بود و هیچ زندگی عادی نداشت .

با خودم میگم چقدر مثل تی تی زیادن ، تی تی هایی که از سر هزاران دلیل به مردهایی که هیچ لایق اون ها نیستند پناه میبرند و از همین بی پناهی هاست که کتک ها و خشونت های بی مورد رو نوعی عشق به حساب میارند.

یا شاید از سادگی بیش از اندازه شون یا بی پناهی و بی کسی و تعلق نداشتن به جایی و کسی همیشه و همه حال در حال نشخوار ذهنی هستن .نشخوار اینکه زندگی خوب و عالی دارند، نشخوار اینکه اگر کتک میخورند پس یعنی دوست داشتنی اند .

یه جایی تو فیلم هست که تی تی میگه :«دکتر میگه همش برو جلو آیینه بگو این بچه مال تو نیست ، مارو چه به اینکارا تازه بگم مگه حالیم میشه .»

اما من میگم تی تی همیشه اینکارو میکرد به خودش تلقین میکرد که زندگی خوبی داره که آدمی هست دوستش داره اما اونو میزنه و مدام در حال کوچیک کردنشه .

تی تی با همین تلقین ها زندگی میکرد و شاید تظاهر به خل و چل بودن شاید یک صلاحی بود برای فرار از حرف های بقیه با این جمله که ولش کن اون اصلا مغز نداره .

راستش از نظر من تو میتونی هزاران برداشت از این فیلم داشته باشی اما بازتاب هرکدوم ازنقش ها تو دنیا برای من ملموس بود .

دلم میخواد روزی برسه که همه ی آدم ها فارغ از جنسیت از ارزش های هم آگاه باشن و کسی بر حسب جنسیت برچسبی به دیگری نزنه .

دلم میخواد روزی برسه که کمتر این جمله رو بشنوم جمله هایی مثل :حیف که زنی ،تو یک زنی تورو چه برسه به فکرکردن ، تو یک زنی مگه عقل داری ؟