نشریه تخصصی مطالعات، سواد و تحلیل بازیهای دیجیتال* صفحه انتشارات ما: https://virgool.io/Bazibaan
لارای 2017، بدون جذابیت جنسی چشمگیر - یادداشتی بر مجموعه سینمایی توم ریدر
آیا این همان نسخه فمنیستی ایدهآل لارا کرافت است؟!
احسان حجتی / بازی بان - شماره هفتم و هشتم/ آذر و دی 97
لینک دانلود: bazibaan.com
فرقی نمیکند بازی باشد یا فیلم، رمان باشد یا قصه کامیک . در هر حال وقتی کاراکتر یا شخصیتی خلق میشود ، از قاعده خلق مخلوقات خارج نیست و آن تکامل است . تکامل چیزی نیست که یک شبه اتفاق بیافتد . حتی خداوند متعال نیز برای خلق انسان ، موجودات و حیاتهای دیگری را آفرید تا آنکه نوبت و امکان خلق انسان فراهم آید .
شخصیتها پس از خلق دچار تکامل میشوند . گاهی این تکامل از پیش ، فکر شده است و گاهی این تکاملها ناخواسته و از سر هم گامی با زمان هستند . به همین دلیل است که نویسندهها با شخصیتهای داستانهای خود، در دنیای آنها سیر میکنند . شخصیت و کاراکتر شما وقتی به تکامل برسد ، شما ناچارید یا آن را رشد سنی بدهید یا آنکه پیچیدهاش کنید . معمولا خالقان اثر از رشد سنی شخصیتها پرهیز میکنند ، چرا که دنیای روایت، دنیای تخیل است و وقتی تخیل جذاب است که ورای واقعیت زندگی عمل کند . پس معمولا ما شاهد این هستیم که کاراکترها ، از لحاظ بعد درونیشان ، با پیچیدگی همراه میشوند .
بازیهای سریالی بسیاری تا به حال عرضه شدند که برخی با اقبال شدید مواجه شد . بازیهایی که گاه خود بازی معروف بود و گاهی شخصیت آن . سال 1996 اولین بازی از مجموعه توم ریدر منتشر شد که اقبال خوبی را در پی داشت . شخصیت لارا کرافت که شخصیت محوری این بازی بود ، دختری انگلیسی را روایت میکند که علاقه خانوادگیاش به اشیاء عتیقه و باستانی ، او را به یک جوینده مقبرهها و اماکن باستانی تبدیل کرده است . روایتهای جذاب در کنار انتخاب کاراکتری با جذابیتهای بصری باعث شد تا سازندگان آن ، نسخههای بعدی را نیز تولید و روانه بازار کنند . همین نسخه ابتدایی آنقدر فراگیر و جذاب بود که منجر به بازسازی همین نسخه و انتشار آن در سال 2007 گردید .
بازی ویدیوئی توم ریدر آنقدر تاثیر گذار بود که نسخههای بعدی را نیز دنبال خود آورد . اما مساله ما فقط بازی نیست . سینما به عنوان رسانه جذاب و فراگیر که همه را مجذوب میکند و مردم میتوانند رویاهایشان را روی پرده سینما ، تحقق یافته ببینند ، اثر زیادی از مجموعههای بازی ، پذیرفته است . فیلمهایی همچون بازی و فیلم پرنس آف پرشیا و یا اساسینز کرید ، نمونههایی از تاثیر گیم بر سینما هستند و کاربرانی را که تا دیروز در فضای گیم با کاراکترها مواجه میشدند ، این بار بر روی پردههای جادویی سینما میتوانند دنیای رویایی فضای گیمشان را تماشا کنند . توم ریدر نیز از این روند بیبهره نماند و لارا کرافت نیز جای خود را در سینما باز کرد .
لارا کرافت که دختری با ظاهر جذاب و اروتیک است ، خیلی زود تبدیل به کاراکتری جذاب شد که همه او را با فرم بدنی اغراق آمیزش در بازی میشناختند . سال 2001 وقتی نسخه سینمایی لارا کرافت : مهاجم مقبره منتشر شد ، انتخاب بازیگر به نحوی بود که نزدیک به فیزیک کاراکتر لارا در بازی باشد . نزدیکترین گزینه به فیزیک لارا ، آنجلینا جولی ، بازیگر معروف هالیوودیست . دو سال بعد هم در فیلم لارا کرافت: گهواره حیات ، باز هم شاهد بازی آنجلینا جولی بودیم . داستان این دو فیلم حول شخصیت لارا میچرخید و صرفا ماجراهایی را به تصویر میکشید که دنباله ماجراهای درون بازیست .
با گذشت زمان و تکامل شخصیت لارا ، بازیها نیز از سبک مرسوم خارج شدند و از نسخه لارا کرافت و نگهبان نور که محصول سال 2010 بود ، تغییر رویکرد بصری را هم در اثر شاهد بودیم . فیلم توم ریدر محصول 2017 ، متفاوتترین محصول از سری آثار لارا کرافت را رقم زد .
در تمام قسمتهای قبل ، شاهد کنشهای بیرونی لارا بودیم که حول آنها ، داستان پیش میرفت . اما آغاز فیلم توم ریدر 2017 به گونهای بود که خبر از کشمکش های درونی لارا داشت . بازی مرموز و درو گرای آلیسیا ویکاندر باعث شد ، لارا کرافت را برای اولین بار به چشم یک آدم مرموز و در عین حال زیرک و سخت گوش نگاه کرد .
با وجود اینکه نیمه دومین فیلم از ماجراجوییهای لارا کرافت تبعیت کرده است ولی تفاوت نیمه اولیه و شخصیتپردازی این لارا کرافت چیزی نبود که از نگاه همه دور بماند . اینجاست که محتوایی فمنیستی اثر بیشتر خود را نشان میدهد . فمنیست به عنوان جریان آزادی خواهی زنان و استقلال طلبی آنها از مردان، تمرکز بر آزادی عقیده و پوشش زنان داشته است. اما به مرور زمان ، این تفکر نهادینهتر شده و با ته کشیدن جغرافیای محدودیتهای رفتاری و ظاهری ، پا به جغرافیای درونی زنان گذاشته است . لارا کرافت در این نسخه بیش از هر چیز یک دختر جنگجو خستگی ناپذیر است . در اینجا خبر از جاذبههای اروتیک نیست و لارا هم از تکنیکها و ابزارهای خاص بهره مند نیست . حتی در روایت نیمه دوم داستان و مواجهه با اماکن مرموز باستانی نیز ، داستان به گونهای متفاوت و منطقیتر پیش میرود . خبری از نیروهای اهریمنی و ماورایی نیست . به جای آن ، باورپذیرتر و واقعیتر شدن رقابتها باعث شد برخی منتقدان اثر را تمجید کنند ولی برخی که همچنان پایبند به اصول تومریدر بودند ، از این تغییرات چندان راضی نباشند .
به نظر میرسد، لارا کرافت برای اینکه بتواند نماد و الگوی زنان و دختران طرفدار فمنیست شود، باید سالها منتظر میماند تا این روند تکامل شخصیتی بتواند از یک دختر، پسر پسند به یک الگو تبدیل شود . جریان فمنیست همچنان به یک الگو و اسوه نیازمند بوده و همواره سعی میشده، از زنان تاثیرگذار و مهم استفاده کند. اما این لارا کرافت تازه ، با در هم تنیدن مفاهیم ارزشی و عاطفی خانواده و در عین حال استقلال طلبی فردی که در فیلم زیاد به چشم میخورد ، میتواند الگویی برای دختران باشد که حتی پسرها را به خود جذب کند .
آنچه در این یادداشت سعی شد به آن اشاره شود ، نیاز سنجی رسانهای برای مخاطب است که در طی سالها از یک موضوع به تکامل میرسد و دیگر نمیتوان با همان روش قبلی با مخاطب سخن گفت .باید همراه با مخاطب، رشد کرد . این رشد هم در ظاهر باید دیده شود و هم در باطن . شاید حلقه مفقوده مخاطبشناسی در ایران ، همین میل به تکامل در آثار رسانه مخصوصا سینما و گیم باشد . سینما و گیمی که امروز بیشترین تاثیر را روی هم میگذارند و در برخی مواقع کاملا ترکیبی عمل میکنند .
مطلبی دیگر از این انتشارات
مسجد جای این کارها نیست؛ اولین رویداد مسجد-محور بازی و برنامک
مطلبی دیگر از این انتشارات
گیم دیزاین بازیهای واقعیت مجازی
مطلبی دیگر از این انتشارات
میخواهم کودکی خلاق داشته باشم