کنترل والدینی1 : قسمت اول

چگونه با اعتیاد کودک خود به بــــــــازی های ویدیویی به درستی برخورد کنیم؟

یادداشتی از تجربیات کریستی استیلوِل/ بازی بان - شماه اول

لینک دانلود: http://yon.ir/baziban1Lo

آیا کودک شما به بازی های ویدیویی اعتیاد دارد؟ آیا ترجیح می دهد به جای بازی با توپ، Minecraft بازی کند؟ آیا در کمتر از مدت زمانی که می توانست شما را برای آماده سازی باربیکیو همراهی کند، توانسته سرزمین هایی را در Terraria برای خود بنا کند؟

روزی که در نهایت به خودم قبولاندم که بیشترین چیزی که برای پسر 9 ساله ام الهام بخش است، بازی های ویدیویی است، روز خیلی سختی برایم بود.

قطعا در راهی قدم گذاشته بودیم که به سمت تنبلی، زوال عقل و چاقی پیش می رفت؛ به همین دلیل دوره طولانی مدت والدین هلیکوپتری را آغاز کردم تا از همه لحاظ فرزندم را تحت کنترل قرار بدهم. از دستور دادن و برقراری حکومت نظامی در خانه گرفته تا غر زدن و تهدید کردن را امتحان کردم. برای مثال، یکی از کوچکترین کارهایی که انجام دادم و البته موفقیت آمیز هم نبود، قایم کردن دستگاه تبلت آیپد بود. این کار نه تنها باعث نشد اشتیاق بازی کردن از بین برود، بلکه محرومیت از آن نتیجه ای جز افزایش عطش بازی نداشت.

دیگر باید با واقعیت رو به رو می شدم: دنیا در این مبارزه علیه من بود. لپ تاپ، آیپد، آیپاد، گوشی های هوشمند و ایکس باکس وسایل نگران کننده ای نبودند. در واقع من به یک رویکرد مثبت نسبت به بازی های ویدیویی و زمانی که جلوی هر صفحه نمایشی جهت بازی کردن یا تماشای تلویزیون سپری می شد، احتیاج داشتم که استراتژی های زیر در این راه به من کمک کردند.

حالا دیگر به مدت زمانی که جلوی صفحه نمایش می گذرد، به عنوان یک موضوع عادی نگاه می کنم. این موضوع که فرزندانم این چیزها را دوست دارند، دیگر ناراحتم نمی کند. دیگر اینگونه فکر نمی کنم که کسی که بازی Minecraft را دوست دارد آدم تنبل، کسل کننده و معتادی است که هیچ وقت درمان نمی شود و بالاخره دچار اختلالات روانی و گرفتگی رگ های قلب می شود. از همه مهمتر، در مورد تغییر باورهایم احساس گناه نمی کنم. در واقع، محدودیت ها هستند که موجب شکوفایی می شوند. می توانید با طرز تفکر خودتان شروع کنید. به بازی های ویدیویی نه به عنوان یک غول شیطانی که قرار است زندگیتان را تسخیر کند، بلکه به عنوان یکی از صد ابزاری که موجب سرگرمی فرزندانتان می شود، نگاه کنید.

این دیو می تواند با استفاده از روش های زیر رام شود:


1. بپذیرید که بازی کردن برای کودک شما سرگرم کننده است؛ حتی اگر برای شما اینگونه نیست.

آن دسته از ما که با آیپد، آیپاد و بسیاری از این تجهیزات بزرگ نشده ایم، تعجب می کنیم که چرا کسی بخواهد زمان خود را در یک جهان دو بعدی که هیچ طرح واقعی ندارد، صرف کند؟ در واقع ما هم نمی خواهیم بیش از 10 دقیقه وقتمان را صرف گُرگم به هوا بازی کردن کنیم. با این حال، Minecraft موقعیتی را برای جداسازی تجربه شما از فرزندتان ایجاد می کند. تقصیر شما نیست! این موضوع به این که شما برای فرزندتان به اندازه کافی کتاب داستان نخوانده اید و یا در تشویق وی به ورزش موفق نبوده اید، ارتباطی ندارد. آن ها چیزی را که دوست دارند، دوست دارند! تا جایی که این قضیه خطرناک و یا غیرقانونی نباشد، اشکالی ندارد. والسلام!


2. تصمیم بگیرید که با چه چیزی می توانید زندگی کنید.

چند روزی را برای بررسی رفتار خود اختصاص دهید. آیا زمانی که فرزندتان بیش از نیم ساعت از وقت خود را جلوی صفحه نمایش می گذراند، درِ کابینت ها را محکم می بندید؟ آیا پس از 45 دقیقه شروع به سریع راه رفتن در سالن و اتاق پذیرایی می کنید؟ توصیه می کنم به دنبال علایم عصبی در خود مثل پرخوری بگردید.

در خانه ما زمانی که وقت بازی کردن یا تماشای تلویزیون است، بچه ها ساکت می شوند و من می توانم با خیالی آسوده به کارهایم برسم، اما بعد از گذشت یک ساعت حس عجیبی پیدا می کنم؛ مانند احساسی که در یک روز تعطیل و زیبا هنگام آمدن صدای مسابقه گلف از اتاق نشیمن، به من دست می دهد. در آن زمان در ذهنم تصویری از افزایش سلول های چربی در شکم کسانی که روی مبل نشسته اند، شکل می گیرد. اگر در چنین وضعیتی بخواهم آن ها را از صفحه نمایش دور کنم، به دردسر می افتم؛ چون با این که از آن جا دور می شوند، به سمت یکدیگر یورش می برند. به نظر می رسد که این ساکن ماندن ها، انرژیشان را برای یک انفجار فیزیکی در آینده ای نزدیک ذخیره می کند. این مسئله باعث شد تا نیم ساعت دیگر نیز به زمانی که می توانستند جلوی صفحه نمایش بنشینند، اضافه کنم و این موضوع تبدیل به سیاست خانه ما شد. آن ها فقط اجازه داشتند تا در روزهای جمعه، شنبه و یکشنبه (در روزهای آخر هفته و تعطیل) 90 دقیقه جلوی صفحه نمایش بنشینند، اما در طول هفته اجازه این کار را نداشتند؛ چرا که آن سبک نشستن و تمرکز کردن در هنگام بازی، با درس خواندن و مشق نوشتن جور در نمی آید.

سه نکته دیگر برای ایجاد سیاست هایی در خانه:

والدین، هر دو باید درگیر این مسئله باشند، زیرا اگر فقط مادر خانواده کسی باشد که به بچه ها پایان وقت بازی را اعلام می کند، خیلی سریع به شخصیت منفور خانواده تبدیل می شود.

ترجیحا در خانه Xbox یا Wii(منظور کنسول های بازی است) نداشته باشید. مدیریت سیستم های بزرگ بازی به دو دلیل دشوار است:

1. آنها شما را در میان طیف بیشتری از بازی ها قرار می دهند. این بار با بازی های مختلفی مثلCall of Duty, Grand Theft Auto, Halo و Assassin’s Creed مواجه هستید. نداشتن آنها در خانه احتمالا از جلسات مشاجره شما می کاهد.

2. بسیاری از بازی ها خشونت آمیز هستند و از آنجایی که روی صفحه بزرگتری پخش می شوند و جوی استیک هم به آن ها اضافه می شود، احساس بهتر و واقعی تری را به بازیکن القا می کنند که همین موضوع موجب می شود تا فشردن دکمه خاموش کردن دستگاه دشوارتر شود.

سپری کردن زمان جلوی صفحه نمایش در صبح با بعدازظهر تفاوت دارد. مطالعه دکتر جان جی ریتی، نویسنده کتاب بارقه: علوم جدید و انقلابی ورزش و مغز و پرچم دار جنبش زندگی درخشان، از دانشکده پزشکی هاروارد، نشان داده است که هر فرد با هر سِنی حتی اگر نیم ساعت از صبح خود را نرمش کند، به احتمال بیشتری می تواند یک جا بنشیند، تمرکز کند و آنچه را که یاد می گیرد در حافظه اش نگه دارد. این مطالعه زمینه ساز فعالیت های طراحی شده برای تقویت ذهنی کارکنان شرکت ها شد که نشان دهنده این موضوع است که انجام یک دوره کوتاه حرکتی در هر روز باعث افزایش بهره وری و بهبود خلق و خو می شود.


3. رویکرد خود را انتخاب کنید.

حال که این موضوع را پذیرفته اید که فرزندانتان می توانند چیزهایی را دوست داشته باشند که شما دوست ندارید، باید برای رویکردتان در زمینه ایجاد محدودیت‌ها تصمیماتی بگیرید. در این زمینه اکثر افراد در یکی از این دو گروه دسته بندی می شوند:

1.3. رویکرد "بازی کردن به عنوان دِسِر"

این رویکرد فرض می کند که بازی کردن یک امتیاز و پاداش است. جایزه نیم ساعت تمرین با شیپور، نیم ساعت بازی با آیپد(تبلت) است و پاداشِ کوتاه کردن چمن‌های حیاط(انجام کار خانه) هم می تواند یک ساعت بازی با آیپد باشد که البته این زمان به میزان بلندی چمن بستگی دارد. بعضی از کودکان (و پدر و مادرشان) این سیستم ها را می پسندند. می توانید جدول درست کنید و هر عملی که انجام شد، در داخل مربع جلوی آن تیک بزنید.

2.3. رویکرد "مانیفست بازی"

این مورد برای والدینی است که از انجام مذاکرات خودداری می کنند. می توانید زمان تعیین شده برای نشستن جلوی صفحه نمایش را روی یک تخته وایت برد بنویسید و داخل خانه بگذارید تا بتوان در هر زمانی به آن رجوع کرد. نکته مثبت این کار سادگی آن است. البته فکر نکنید که مانیفست، پایان مذاکرات است؛ چرا که فرزندتان با گفتن این جمله به سراغتان می آید: "همه تکالیفم را انجام داده ام. می توانم نیم ساعت Terarria بازی کنم؟" در همین زمان می توانید به وایت برد اشاره کنید و بگویید: "آفرین! اما قرار ما فقط روزهای تعطیل است! (یا مثلاً هر قرار دیگری که با هم گذاشتید و روی تخته آورده‌اید).

البته داستانِ روزهایِ سفر فرق می کند. همیشه نیاز به چیزی است که ذهن را در هنگام انتظار در صف فرودگاه آرام نگه دارد؛ اما دوران سرگرم نگه داشتن بچه ها با سی دی Baby Mozart به پایان رسیده است. حالا که دیگر بزرگ شده اند، می توانید از سرگرم نگه داشتنشان استفاده هم بکنید. مثلا، اگر وقت گذراندن جلوی صفحه نمایش زمان بندی داشته باشد، شما هم می توانید به کارهای خود برسید؛ برای مثال، آشپزخانه و حمام را تمیز کنید و به کارهای عقب افتاده تان رسیدگی کنید.

از "نه" گفتن نترسید. حتی زمانی که به نظر می رسد کار دیگری برای انجام دادن نیست، سر دوستانشان شلوغ است و خانه کسل کننده ترین جای دنیاست، این گونه نیست! اسباب بازی، کتاب و حیاط همه در دسترس هستند. زمانی که نه گفتن را تمرین کردم، نتیجه اش را نیز دیدم. از حمام بیرون آمدم و می ترسیدم که دوباره آن ها را در حال بازی با بازی های ویدیویی ببینم، اما دیدم داخل سینک ظرفشویی برای خود استخر حباب درست کرده اند و با قاشق، انبر سالاد و کفگیر چوبی مشغول خالی کردن آن به داخل...؛ دیگر نمی خواستم نگاه کنم. احتمالا داخل گل های لاله من می ریختند؛ اما اهمیتی نداشت چون ماهرانه مشغول کار بودند و به کسی آسیبی نمی زنند؛ در واقع به انسان ها و حیوانات صدمه ای وارد نمی شد؛ ولی در حال حاضر نمی توانم نظری در مورد لاله ها بدهم و ترجیح می دهم در همین حالت بمانم و فکری راجع به این اوضاع نکنم!


4. پیامدها را در نظر بگیرید.

بازی کردن های دزدکی هم اتفاق خواهد افتاد که می توانید برای جلوگیری از آن از راهکارهای زیر استفاده کنید:

یک نقطه ثابت در خانه را که جلوی چشمتان باشد، برای نگهداری دستگاه های پرتابل بازی تعیین کنید. مثلا آنها را در یک مکان خاص مثل یک قفسه در گوشه اتاق یا یک سینی بزرگ روی پیشخوان آشپزخانه نگه دارید تا اگر بچه ها یواشکی به سراغشان رفتند، بتوانید به راحتی مچشان را بگیرید.

یک فرایند برای عواقب کارشان به راه بیندازید و هنگامی که در مورد محدودیت هایی که قرار است با آن ها مواجه شوند صحبت می کنید، این موضوع را نیز مطرح کنید. پیامد کارشان باید منطقی، ساده و صریح باشد. مثلا در خانه ما جریمه دزدکی بازی کردن محروم شدن از یک جلسه بازی است. اگر در صبح روزی تعطیل به اتاق دخترم بروم و آیپاد به دست در رختخواب دراز کشیده باشد، به او چیزی نمی گویم؛ فقط دستم را به طرفش دراز می کنم تا آیپاد را کف دستم بگذارد. وقتی کلا دو روز اجازه بازی کردن داشته باشد، محروم شدن از یک روز آن هم برایش سخت است و اگر این کار تکرار شود، کل روزهای تعطیل را محروم می شود.

هرگز خود را با عواقبی که خود مقرر کرده اید، مجازات نکنید. اگر بدون ساعت سکوتی که در نتیجه بازی فرزندانتان نصیبتان می شود، نمی توانید زندگی کنید؛ پیامد کارشان را به چیز دیگری تغییر دهید. (یعنی اگر در زمان بازی کردن بچه ها با ابزار دیجیتال و سرگرم شدن و در نتیجه ساکت شدنشان، شما به برخی کارهای دیگر در این زمان می‌رسید و محروم کردن بچه ها به دلیل خارج شدن از قوانینی که تعیین کرده اید باعث می شود شما آن زمان سکوت در خانه و در نتیجه رسیدن به آن دسته از کارهایتان را نداشته باشید؛ می توانید یک نتیجه دیگر به غیر از بازی نکردن برایشان تعیین کنید) برای مثال می توانید آن ها را از خوردن دسر محروم کنید و یا اجازه ندهید تا در خانه دوستانشان بخوابند یا دوستانشان، شب در خانه شما بخوابند. اطمینان حاصل کنید که در مورد این موضوعات به وضوح و از قبل صحبت کرده باشید؛ بنابراین هرکسی که درگیر این قضیه باشد، می داند که انتظار چه چیزی را بکشد و شما نیز در هنگام عصبانیت بدون فکر عمل نکرده و مجازات را جایگزین عواقب کار فرزندتان نمی کنید.


5. برای حالت گذرا برنامه ای مشخص کنید.

به ندرت پیش می آید که بتوان به سرعت کار را رها کرد و وارد فضای خانه شد. وسیله جمع کردن و رفتن به سمت خودرو یا اتوبوس، زمان می برد و به طور کلی رفت و آمد، بخشی از حالت گذرا می‌باشد. به همان شیوه، کودکان ما نیز نیاز به گذر از دنیای مجازی به دنیای واقعی دارند. در اینجا چند مرحله ساده وجود دارد:

از زبان خاصی استفاده کنید تا بچه هایتان متوجه حالت گذرا بشوند؛ چرا که تا آن زمان مشغول کُشت و کشتار و ساختن دنیاهایشان بودند که کار تنش زایی به شمار می آید. باید آنها را آرام کنید. برای مثال می توانید به دنیای واقعی "دِ وِ" بگویید. می‌توانید این گونه صدایشان کنید: شما بدین وسیله به دِ وِ احضار می شوید... دلم براتون تنگ شده! این کار هم این موضوع را که دنیای واقعی بر دنیای مجازی ارجحیت دارد نشان می دهد، هم این مسئله را که در زمان بازی حواس بچه ها کاملا غرق دنیای مجازیست، در نظر می گیرد.

قضیه را فیزیکی کنید. این کار نباید مانند یک مایل دویدن یا یک بازی فوتبال باشد. نظرتان در مورد نوشیدنی چیست؟ خیلی هم راحت و ساده است. یک ساعت نشستن جلوی صفحه نمایش معمولا به معنی ننوشیدن حتی یک قطره آب است. به نرمش روزانه به جای یوگا بپردازید و خودتان را به سمت چپ و راست بکشید؛ البته نفس عمیق میان حرکات فراموش نشود! نکته این است که آگاهی از حضور در دنیای واقعی را به بدن بازگردانیم؛ به فرزندتان یادآوری کنید که در یک دنیای سه بعدی یک انسان است. مسواک زدن، شستن صورت و یا هر چیزی که حواس فرزندتان را به جسمش جلب کند هم فکر خوبی است.


6. موازنه برقرار کردن مابین زمانی که جلوی صفحه نمایش می گذرد با زمانی که در بیرون از خانه می گذرد.

این نکته مستقیما از مطالعه ریچارد لوو، نویسنده آخرین فرزند در جنگل: حفظ کودکانمان در برابر اختلال کمبود طبیعت و اصول طبیعت: پیوستن دوباره به زندگی در یک عصر مجازی، گرفته شده است. بر اساس گفته وی، هیچ تجربه ای نمی تواند به اندازه فعالیت در خارج از خانه تمامی حواس انسان را درگیر کند. تماس با طبیعت برای کودکان، به اندازه تغذیه خوب و خواب کافی، حیاتی است. تقریبا با این مسئله موافقم که وقتی فرزندانم را بیرون می برم، حتی زمانی که حرکت دادنشان مثل تکان دادن بلوک های خاکستر است، وقتی به مقصد می رسیم، می توانم فوایدش را به وضوح ببینم. پسرم در ورزش های تیمی چندان تاثیرگذار نیست، اما بیرون از خانه، به خصوص در تابستان، غیر قابل توقف است. حالتی که بچه ها در فضای خارج از خانه دارند، دقیقا مخالف حالتی است که جلوی صفحه نمایش دارند؛ چرا که احساس تمامیت بدن در یک دنیای عظیم با یک دستگاه دیجیتال دستی دو بعدی یا سه بعدی کاملا متفاوت است. این طبیعت است که شما را به انسان بودن و واقعی بودن دعوت می کند.


7. به دنبال یک اردوگاه بازی بگردید.

این تابستان از طریق موزه محلی کودکان، پسرم را در اردوی Minecraft ثبت نام کردم. برای سه روز، دوازده بچه مجبور به بازی در یک دنیای خاص در آزمایشگاه STEAM در زیرزمین موزه بودند که پر از چاپگرهای سه بعدی بود. دوستانم فکر می کردند دیوانه شدم: این دقیقا همان چیزی نبود که نمی خواستی اتفاق بیفتد؟ فرزندت مشغول بازی کردن است؛ آن هم در تابستان؟

خب من نکات مثبتی در این اردوگاه دیده بودم:

تجربه واقعیت مجازی، با غریبه ها، در یک محیط امن و ساختار یافته. وقتی یکی از بچه ها با استفاده از آواتارش برای از بین بردن خانه ی فرزند من اقدام می کرد، او می توانست نگاهی به اطرافش بیندازد و بگوید: "هی! برای چی این کار را می کنی؟" این کار زمانی که در حال استفاده از یک سرور در کتابخانه هستید و با افراد ناشناسی بازی می کنید که فکر می کنند کشتن شما سرگرم کننده است، ممکن نیست.

مواجهه با رهبر اردوگاه که بیست و خرده ای ساله بود؛ تجربه کار در آزمایشگاه انیمیشن سازی را داشت و مشغول کار بر روی "چگونه اژدهایتان را تربیت کنید 2" و "ماداگاسکار 3" بود و به اندازه خود بچه ها درباره چیزهایی که قرار بود بیاموزند، هیجان داشت. مثلا اگر پسرم نتوانست چیز دیگری را به اندازه ساخت و ساز در فضای دو بعدی دوست داشته باشد، انیماتور شدن هم برایش فکر بدی نیست.

مدت زمان بازی را تعیین کنید. هر زمانی که در مورد کم بودن زمان بازی شکایت می کرد، درباره اردوگاه بازی صحبت می کردم که قرار بود به آن جا برود و یا حتی پس از آن در مورد تجربه خوبش و این که چقدر آن جا بازی کرده بود، صحبت می کردم.

در نهایت باید بگویم که چاپگرهای سه بعدی خیلی باحال هستند. یک ماشین به پلیمر برای ساخت شی ای که پسرم طراحی کرده، به صورت بی وقفه فرم می دهد و نکته جالب این است که این شی کاغذی نیست و فرزندم می تواند طراحیش را در دستانش بگیرد. این فوق العاده است!


برنامه عملیاتی 2 دقیقه ای برای والدین خوب

در اینجا چند ایده برای کمک به شما برای پرورش یک رویکرد مثبت به عشق فرزندتان به بازی های ویدیویی/ زمان سپری شده جلوی صفحه نمایش ارائه شده است.

آیا می توانید سه فعالیتی را که فرزند شما دوست دارد اما شما نه، نام ببرید؟ آیا هیچ کدام از آن ها حس منفی را که بازی های ویدیویی ایجاد می کنند، به وجود می آورند؟

در چه نقطه ای، واکنش منفی شما نسبت به زمانی که فرزندتان جلوی صفحه نمایش می گذراند، نمایان می شود؟ به محضی که دستگاه را می بینید؟ زمانی که صدای بازی Candy Crush را می شنوید؟ نشانه هایش چیست؟ آیا بدون این که حواستان باشد زیاد تنقلات می خورید؟ کج خلق می شوید؟ شناسایی محدودیت هایتان می تواند به شما در ارایه رویکردی که می توانید با آن زندگی کنید، کمک کند.

چگونه برنامه ریزی می کنید؟ آیا نمودار، جزییات و معادلات را دوست دارید یا انسان کلی نگری هستید؟ چک کردن حساب جاری بانکتان را در نظر بگیرید. هر خریدی را بلافاصله در جایی برای خود ثبت می کنید یا یک بار در هفته می نشینید و در یک جلسه به گردش حسابتان نگاهی می اندازید؟ آیا دوست دارید از نشانگرها، نقشه ها و نمودار ها استفاده کنید یا یک وایت برد ساده کارتان را راه می اندازد؟

آیا در کودکی کاری را دزدکی انجام داده اید؟ قوطی نوشابه و یا کتابی را زیر پتو قایم کرده اید؟ به یاد داشته باشید فقط به این دلیل که احساس غالب شما در مورد وقت گذرانی فرزندتان جلوی صفحه نمایش منفی است، به این معنا نیست که شما نمی توانید به نحوی با لذت فرزندتان ارتباط برقرار کنید.

چگونه از محل کار به خانه می روید؟ چه چیزی را در مورد رفت و آمدتان دوست دارید؟ آیا به موسیقی گوش می دهید؟ آیا راه می روید؟ اگر حالت گذرای شما به گونه ای نیست که انتظار دارید، چه اقداماتی می تواند قبل از اینکه وارد خانه شوید، حال و هوای شما را تغییر دهد؟


برنامه عملیاتی مداوم برای والدین خوب

یک فعالیت را انتخاب کنید که برخلاف شما، فرزندتان آن را دوست دارد. خودتان را به چالش بکشید تا بتوانید درباره آن یک جمله بنویسید و یا بگویید. برای مثال: "من یک طرفدار ورزشی نیستم، اما فرزند من به فوتبال علاقه دارد. من مایلم در سراسر شهر رانندگی کنم تا این عشق را در خود تقویت کنم." چقدر مایل هستید تا این روش را در مواجهه با وقت گذرانی جلوی صفحه نمایش به کار بگیرید؟

این هفته تصمیم بگیرید: آیا می خواهم که در خانه Xbox داشته باشم؟ اگر همسرتان هم Xbox را دوست داشته باشد، می توانید باهم مشورت کرده و در مورد این موضوع که چه نوع برنامه ای را می توانید برای بچه ها اعمال کنید، تصمیم بگیرید.

خودتان را برای تشکیل یک جلسه خانوادگی که در آن رویکرد جدیدتان را بازگو می کنید، آماده کنید. زمانی که در مورد حساسیت های خودتان و نشانه های ظهورش شناخت داشته باشید، می توانید با آگاهی بیشتری در مورد برنامه ای که در سر دارید، تصمیم گیری کنید. برای مثال، رویکرد دِسِر جواب می دهد یا یک مانیفست؟! انتقادپذیر باشید و به نکاتی که قابل مذاکره هستند، فکر کنید.

پس از پایان زمان سپری شده جلوی صفحه نمایش، برنامه ساده ای مانند نوشیدن آب، انجام دو دقیقه حرکات کششی یا راه رفتن در اطراف حیاط را بچینید. می توانید یک بار در این هفته فرزندانتان را بیرون ببرید؟ برای مثال زمانی که وقت بیشتری دارید و کسی هم برای کمک به شما حضور داشته باشد؟ این گونه در مورد بازی کردن فرزندانتان با بازی های ویدیویی حس بهتری خواهید داشت؛ چرا که حالا در دنیای بی حد و مرز طبیعت نیز مشغول به بازی شده اند.


پی نوشت ها:

1- Parental Control