بازی های ویدئویی و هنر هشتم

بازی های ویدئویی و هنر هشتم
بازی های ویدئویی و هنر هشتم


قصد دارم در این مطلب نظر خودم را در مورد این دوگانگی دنیای بازی های ویدیویی و سرگرمی بگویم: این دنیا را باید بیش‌تر نوعی هنر تلقی کرد یا نوعی صنعت؟ در واقع اگر بخواهم واضح‌تر بگویم باید بپرسم بخش هنری سرگرمی مهم‌تر است یا بخش صنعتی آن؟

یا مثلا شنیدن عباراتی مثل «هنر هفتم» در برابر «صنعت فیلم‌سازی» و «هنر هشتم» در برابر «صنعت بازی‌سازی» (یا مصادیق دیگر در مدیوم‌های دیگر) هم موردی کاملاً رایج است. اما کدام لفظ درست‌تر است و می‌توان آن را برای کل دنیای سرگرمی بسط داد؟ خب، برای پاسخ به این پرسش بهتر است اول تعریفی از «هنر» و «صنعت» ارائه دهم. قطعاً تعاریف زیادی برای هر کدام می‌توان یافت ولی سعی می‌کنم جامع‌ترین و ساده‌ترین تعریف ممکن را برای هر کدام ارائه دهم. پس در ادامه این مقاله با من همراه باشید.


بازی های ویدیویی، هنر یا صنعت مسئله این است

بازی های ویدیویی، هنر یا صنعت مسئله این است
بازی های ویدیویی، هنر یا صنعت مسئله این است


اگر در تعریفی بی‌آلایش و واضع، از هنر به عنوان تجلی خلاقیت ذهن انسان یاد کنیم قوه‌ای که فلاسفه از آن به عنوان خالق درونی ما یاد می‌کنند و دانشمندان علم اعصاب به آن لوب پیشانی می‌گویندبررسی چنین مفهومی بیش از هرچیزی در اختیار علوم انسانی خواهد بود. و حال اگر صحبت از نمودی از وجود انسانی باشد که علوم آزمایشگاهی را در بر نگیرد و عینی‌گرایی مطلق را از پنجره بیرون کند، بهترین علم برای جستجوی تعاریف مناسب، علم فلسفه خواهد بودو صنعت نیز مجموعه فعالیت‌هایی در یک نظام اقتصادی را شامل می‌شود که منجر به تولید یک محصول یا ارائه خدمات است.

از اوایل دهه ۱۹۸۰، توصیف بازی‌های ویدیویی به عنوان ساختاری از هنر، یک بحث چالش‌برانگیز بود. رسانه‌ها از وجود داستان، موسیقی و هنر گرافیک در بازی‌ها آگاه بودند اما مجموعه این بسته را هنر نمی‌دانستند و از توصیف بازی‌ها به عنوان یک هنر اجتناب می‌کردند.



زمانی که دادگاه‌های ایالات متحده در حال بررسی این موضوع بودند که آیا بازی‌های ویدیویی تحت متمم اول قانون اساسی، می‌توانند برای آزادی بیان تضمین شوند یا خیر. تردیدی وجود داشت که آیا بازی‌ها به همین تعقیب و گریز ماریو و شاهدخت محدود می‌شوند یا با گذر زمان و با اضافه شدن پتانسیل خشونت و ماهیت اعتیادآور آن‌ها، نقشی فراتر ایجاد می‌کنند. بحثی که تا به همین امروز میان جنبش‌های اجتماعی و سیاسی هنوز هم مطرح است. این موضوعات در روزهای ابتدایی ظهور بازی‌ها در دادگاه‌ها گیرایی بالایی داشت و بسیاری از اصلاحیه‌ها با مخالفت و ممانعت مخالفان روبرو بود. در حالی که مقایسه‌های زیادی هم بین بازی‌های ویدیویی با بازی‌های پین‌بال (Pinball) و بازی‌های کارتی و رومیزی وجود داشت. در سال ۲۰۱۱، بازی‌ها به عنوان یک اثر خلاقانه توسط دادگاه عالی ایالات متحده آمریکا شناخته شدند اما منتقدان همچنان پیرامون موضوع «تعریف بازی‌ها به عنوان یک هنر» تردید داشتند و مشروعیتی برای بازی‌های ویدیویی قائل نبودند.


تقابل هنر هفتم و هنر هشتم؟

تقابل هنر هشتم و هنر هفتم؟
تقابل هنر هشتم و هنر هفتم؟


وقتی صحبت از عرصه سینما یا بازی‌های ویدیویی می‌شود، یکی از قدیمی‌ترین دغدغه‌های بسیاری از شیفتگان هر دو صنعت تقابل غایت سرگرمی از برای سرگرم شدن یا سرگرمی از برای تعالی فکر و روح خواهد بود. این استدلال کلیشه‌ای و قدیمی حتی در فضای تعاملی بازی‌ها پررنگ‌تر هم می‌شود، چرا که به رغم نام و اصطلاحی که از آن داریم، از نظر زبان‌شناسی یا روان‌شناسی هم فعل «بازی کردن» یا “Playing” که از ریشه ژرمنیک رقصیدن یا تحرک برای لذت و شادی می‌آید، بر تعریف فرهنگی آن که تاریخچه‌ای پر از اغماض است، دامن می‌زند

سینما خود نیز از ترکیب چندین زیر شاخه به وجود آمده اما تفاوت بزرگی که آن را در رقابت با بازی ویدیویی عقب می‌اندازد، عدم وجود تعامل است. درک بازی‌های ویدیویی و دخالت در روند آن راحت‌تر جلوه می‌کند. چراکه تعامل در آن‌ها حرف اول و آخر را می‌زند و مخاطب هر طوری که بخواهد رفتار می‌کند. شاید سینما با توجه به قدمت خود مخاطب بیشتری داشته باشد، اما ویدیوگیم به علت پتانسیل بالای خود در روایت داستان‌ها و انتقال احساسات، می‌تواند جای سینما را در آینده بگیرد.

دنیای بازی‌های ویدیویی آن‌قدر بزرگ و فراگیر شده که بسیاری از بازیگران نام‌آشنا و موفق سینما نیز در آن فعالیت می‌کنند و از آن به نیکی یاد می‌کنند. یک تکه گرفتن نماها در دنیای سینما بسیار سخت و طاقت‌فرساست اما بازی‌های ویدیویی با توجه به ماهیت آزاد خود می‌توانند از این قابلیت راحت‌تر بهره ببرند.البته این را هم باید اضافه کنم که وقتی صحبت از دنیای سرگرمی می‌شود ناخودآگاه مبالغ چند صد میلیون دلاری، زمان بندی‌ها، شکست‌های تجاری، کنسل شدن‌ها و... به ذهن می‌آیند. هنر هیچ وقت این قدر درگیر این مسائل نمی‌شود اما دنیای سرگرمی پر است از این دست دغدغه‌ها.



دنیای ویدیو گیم نیز پر است از استودیوهایی که کارگردانان هنری، نویسندگان داستان، طراح مراحل و دیگر اشخاص بخش توسعه در آن‌ها حضور دارند و اثری خلق می‌کنند که با گیم‌پلی خلاقانه، شخصیت پردازی‌های عمیق و داستانی حماسی/احساسی، گیمرها را درگیر خود می‌کنند.

حتی اگر رسالت یک بازی ویدیویی سرگرمی باشد، نمی‌توان منکر شد که خلقت آن یک خلقت هنری است و تجلی همان روح خلاقی‌ست که واقعیت نمایشنامه‌های شکسپیر، مجسمه‌های میکل‌آنج، موسیقی باخ و سینمای هیچکاک را تبیین می‌کند، حال آنکه عنصر سرگرمی از همان دوران ماقبل تمدن که انسان‌ها به هنگام شب به دور آتش جمع می‌شدند و برای هم قصه تعریف می‌کردند در هنر تنیده شده است.

هنر، فانوس علوم شناختی

هنر، فانوس علوم شناختی
هنر، فانوس علوم شناختی


اولین هنر جهان به گفته منابع «نقاشی» است. نقاشی هنر استفاده از خطوط و رنگ‌ها به صورتی است که زیبایی بصری تولید کند یا مفهومی را برساند. قدمت نقاشی به عصر حجر باز می‌گردد. بازی‌‌های ویدیویی نیز توانایی تولید زیبایی بصری دارند و می‌توانند با طرح‌های خود مفهوم‌های فراوانی برسانند.

و ادبیات چهارمین هنر به وجود آمده است. ادبیات، عبارت است از آن گونه سخنانی که از حدّ سخنان عادی، برتر بوده و مردم آن سخنان را در میان خود، ضبط و نقل کرده‌اند، از خواندن و شنیدن آنها دگرگونه گشته و احساس غم و شادی یا لذّت کرده‌اند. شاعران و نویسندگان با قدرت اندیشه و نیروی تخیل و به کارگیری بدیع زبان، جلوه و معنای خاصی به سخنان روزمره بخشیده‌اند و با نفوذ در فکر و جان خواننده، آنان را در غم ها و شادی های خود شریک کرده‌اند و گاه با ارائه آثار ادبی متنوعی چون: شعر و ترانه، فیلم نامه، داستان، رمان و نمایش نامه، علاوه بر عاطفه و احساس، آگاهی ها و افکار و تجربیات خود را نیز منتقل کرده، جامعه را همدل ساخته و موجب پیشرفت های بزرگ مادی و معنوی شده‌اند. با توجه به تعریف ارائه شده از ادبیات، آیا بازی‌های ویدیویی از این هنر در خود بهره می‌برند؟ جواب واضح است، بله.

فرقی نمی‌کند که فردی احساسی هستید یا منطقی، گاهی اوقات داستان بازی‌های ویدیویی می‌توانند زندگی‌تان را عوض کنند. تفاوت اصلی آن‌ها با کتاب، رمان و حتی فیلم‌های سینمایی این است که تصمیم گیرنده نهایی مخاطب است، نه نویسنده. شما می‌توانید هر کسی پیش رویتان قرار گرفت را بکشید یا بگذارید آن‌ها شما را بکشند. برخی بازی‌های امروزی پا را در تعامل فراتر گذاشته و قابلیت انتخاب دیالوگ دارند.


هنر بازیهای ویدیویی
هنر بازیهای ویدیویی


باید بگویم هنر پرواز فکر انسان در راستای دنیایی‌ست که می‌تواند باشد، و خیزشی در برابر واقعیتی که پر و بال خلاقیت انسان و این قوه تعالی‌پذیر او را در نطفه خفه می‌کند. پس اگر از جنبه پیشامدرن یا حتی معنوی هنر را تفسیر کنیم، به هر خلقت انسانی که دنیایی ورای واقعیت دنیای خودمان را به تصویر بکشد، هنر می‌گویند.

با این تعریف، به جرأت می‌توان ادعا کرد که بازی‌های ویدیویی هنری‌ترین فرم این پدیده انسانی هستند. بازی‌های ویدیویی با الهام از دنیای واقعی و حتی قوه تخیل بسیار قوی سازندگانشان، بازیکنان را به قدم گذاشتن در دنیایی دعوت می‌کنند که ممکن‌الوجود است –دنیایی که می‌تواند باشد یا حتی دنیایی که باید باشد – آن هم در مقایسه با دنیایی که وجود دارد و به واسطه قوانین فیزیکی حاکم بر آن، در بیشتر زندگی مانع بروز خلاقیت واقعی انسانی می‌شود.

در پایان

بازی‌های ویدیویی در قلمرو هنر و تجربه‌ی زیبایی‌شناختی به‌شمار می‌روند. چنین ادعایی نه‌تنها موجب افزایش اعتبار اجتماعی بازی‌هاست، بلکه بر فهم کنونی ما از نظام مطالعات بازی‌ها نیز تاثیرگذار خواهد بود. علاوه بر آن، یکی از موضوعات معمول و مورد مناقشه در ارتباط با صنعت طراحی بازی نیز هست. یکی از صورت‌بندی‌های قابل توجه برای توصیف بازی‌های ویدویی در تمامیت و پیچیدگی‌شان این است که آنها پدیده‌هایی زیبایی‌شناختی، اجتماعی و تکنولوژیک محسوب می‌شوند. با این حال، هنوز مشخص نیست که دقیقا منظور از زیبایی‌شناسی بازی‌ها چیست. این در حالی‌ست که قریب به سه دهه از آغاز مناقشه و پژوهش در مورد بازی‌های ویدیویی به عنوان یک مدیوم هنری گذشته است. طی این سال‌ها، متفکران بسیاری در حوزه‌های مختلف از جمله زیبایی‌شناسی و فلسفه هنر و همچنین برخی منتقدان مطرح در مورد این‌که آیا می‌توان بازی‌ها را هنر محسوب کرد یا نه پژوهش‌ها و مقالات متنوعی ارائه کرده‌اند و حتی چندین موزه‌ی معتبر مجموعه‌هایی از بازی‌های ویدئویی را به لیست آثار خود اضافه کردند. برای مثال، موزه تصاویر محرک نیویورک در سال ۱۹۸۹ و موزه هنر‌های معاصر نیویورک در سال ۲۰۱۲ چنین اقدامی را انجام دادند.

اما حقیقت بی‌تعارف و بی چون و چرا این است که با نگاهی مختصر به تاریخ هنر و البته تعریف آن چه به عنوان نمود قوه خلاقیت انسان و چه به عنوان پنجره‌ای برای تفسیر عواطف انسانی و حتی با در نظر گرفتن مکتب‌های فکری مختلف و مشاع عقاید همه فلاسفه تاریخ، به این نتیجه می‌رسیم که بازی‌های ویدیویی نه تنها هنر هستند، بلکه قدرتمندترین ابزار تجلی هنر در قرن بیست و یکم هستند و با رویکردی ارزش‌مدار، رسالت خود را بهتر و دقیق‌تر از همه نوع‌های هنری تاریخ تمدن به جا می‌آورند.