یکی بود هیچ کی نبود؟

قسمت سوم

-همه ی استدلال های شما همیشه غیرمنطقی است و نمی تواند کسی را قانع کند!توقع داشتی با آن به اصطلاح شهودی که اصلا قبولش ندارم،یا آن نظم من در آوردی ات باور کنم که موجودی به نام خدا وجود دارد؟آنهم چه خدایی؟خدای یکتا و بی همتا!?

+آیا موجود بی نیازی در دنیا می شناسی؟

-نه!همه ی موجودات نیاز مند هستند!اما من مطمئنم انسان روزی بر همه ی نیاز ها غلبه کند و خود جای این خدای دروغین را پر کند!

+یعنی روزی میرسد که هیچ انسانی نمیرد؟ [1] روزی که هیچ انسانی در زمان محبوس نباشد و بتواند همزمان در همه ی نقاط حضور داشته باشد؟بدون هوا زندگی کند؟پرواز کند؟گرسنه نشود و...

همه ی نیاز ها ماحصل محدودیت های انسان است که برخی محال است با این جسم مادی از بین بروند!

-خب بالفرض که تو درست بگویی محدودیت انسان چه ربطی به وجود خدا دارد؟

ت



تا بحال به این دقت کرده اید که با وجود آنکه انسان غرق نیاز است هر روز نیاز های او برطرف می شود؟

در حقیقت انسان به اساسی ترین ویژگی خود یعنی امر "وجود" نیز محتاج است!چه کسی انسان را بوجود آورده؟پس از مرگ و تجزیه ی جسم او چه بر سر وجود انسان می آید؟

چه کسی نیاز های انسان را برطرف می کند؟

خود او؟

طبیعت؟

اما اینها که خود محتاج و نیازمند دیگران هستند چگونه می توانند نیاز هارا برطرف کنند؟


فقیری را تصور کنید!کسی که پولی ندارد و در نیاز های روزانه ی خود محتاج مانده است!
اگر قرار باشد کسی نیاز های مالی او را برطرف کند باید چه ویژگی داشته باشد؟
آیا کسی که خود فقیر است می تواند نیاز او را برطرف کند؟
آیا اگر تعداد زیادی از فقراء گرد هم جمع شوند توان برطرف کردن این نیاز را دارند؟
قطعا برای رفع این نیاز(پول)کسی لازم است که خود،در این امور بی نیاز باشد تا بتواند نیاز دیگران را هم برطرف کند!


?از آنجا که ذکر مثال و تمثیل به تنهایی برای اثبات کافی نیست و می تواند منجر به مغالطه ی تمثیل ناروا شود در این مقوله باید وارد سه مسیر شویم تا بهتر متوجه شوید!


۱.فرض اول:دور

مقدمه ی ۱: a برای به وجود آمدن به b نیازمند است.

مقدمه ی۲: b برای به وجود آمدن به aنیازمند است.

نتیجه: هیچ کدام هرگز به وجود نمی آیند


اگر موجودات در امر وجود به چیزی محتاج باشند که آن چیز خود به موجودات محتاج است دچار دور(دور باطل)شده ایم یعنی تا جایی که یکی از آن دو از دیگری بی نیاز نشود،نیاز آنها برطرف نخواهد شد!



چند مثال

۱. دونده ی a در صورتی شروع به حرکت می کند که دونده ی b شروع به حرکت کند.دونده ی b در صورتی شروع به حرکت می کند که دونده ی c شروع به حرکت کند و دونده ی c در صورتی شروع به حرکت می کند که دونده ی a شروع به حرکت کند. چه زمانی و کدام یک شروع به حرکت می کنند؟

۲.مرغ در صورتی به وجود می آید که تخم مرغ به وجود بیاید.تخم مرغ درصورتی به وجود می آید که مرغ به وجود آید.کدام یک اول به وجود می آیند؟


✔از این اصل منطقی نتیجه می گیریم که اگر موجودات در امر وجود به چیزی محتاج باشند که آن چیز خود برای به وجود آمدن به موجودات وابسته است هرگز چیزی به وجود نمی آید

لازمه ی درک این مقدمه ها و تشخیص خطاهای این چنینی دانستن استدلال قیاسی است که در پستی با عنوان زنگ منطق۵ منتشر خواهم کرد اما شما می توانید خودتان در این باره مطالعه کنید.


۲.فرص دوم:تَسَلسُل

در فرض دوم می گوییم موجود a در وجود به موجود b وابسته است.موجود b در وجود خود به موجود c وابسته است و موجود c به موجودd همین طور الی آخر این روند ادامه دارد...


مسلما در این مفهوم تا جایی که به موجودی نرسیم که خود(!)در امر وجود بی نیاز و مطلق باشند هیچ یک از موجودات به وجود نمی آیند و اگر چنین موجود وجود نداشته باشد اساسا امر"وجود" محقق نمی شود.(به اصطلاح دچار تسلسل شده ایم.)


چند مثال

۱.دونده ی a در صورتی شروع به دویدن می کند که دونده ی b شروع به حرکت کند. دونده ی b در صورتی شروع به دویدن می کند که دونده ی c شروع به حرکت کند و دونده ی c در صورتی شروع به دویدن می کند که دونده ی بعدی و این روند تا بینهایت ادامه دارد.(مگر آنکه کسی در این میان به دیگری محتاج نباشد)

۲.دو مینویی را تصور کنید که تا بی نهایت ادامه دارد و پایانی برای آن نیست.


✔از این اصل منطقی نیز نتیجه ی قبل تکرار می شود.


۳.واجب الوجود?

مقدمه ی ۱:اگر بی نیاز مطلق وجود نداشته باشد یا دور به وجود می آید یا تسلسل.

مقدمه ی۲:دور و تسلسل ممکن نیست.

نتیجه:پس یک بی نیاز مطلق(واجب الوجود)وجود دارد.

-اما چرا فقط یک واجب الوجود(خدا) و نه دو یا چند تا؟

+زیرا هر دوگانگی نیازمند تمایز است.یعنی اگر دو خدا داشته باشیم باید هر خدا ویژگی هایی داشته باشد که در خدای دیگر نیست پس در حقیقت هر کدام نیاز و محدودیت هایی دارند و ثابت کردیم این امر ممکن نیست.

و اگر هر دو دقیقا ویژگی های یکسانی داشته باشند دیگر دوگانگی معنا ندارد و هر دو یکی هستند!

  • از برسی همه ی فرض های ممکن به این نتیجه رسیدیم که وجود یک خدا،که مبرا از هر نیاز و محدودیتی باشد و اگر نه هیچ چیزی به وجود نمی آید.به این موجود بینهایت بی نیاز واجب الوجود و به موجودات نیازمند ممکن الوجود می گویند.

پ ن.اگر دقت کزده باشید این پست به عکس پست قبل دارای منابعی نبود.دلیل آن این است که استدلال های این پست کاملا عقلی است و نیازی به منبع ندارد.


اگر می خواهید با این خدای واجب الوجود بیشتر آشنا شوید با "به توان بینهایت" همراه شوید...

دو پست قبلی این مجموعه

۱

https://vrgl.ir/BNzqW




۲

https://vrgl.ir/KNKxl