بحران‌های پی‌درپی و فرسایش اعتماد؛ تأملی بر وضعیت اجتماعی-اقتصادی تابستان ۱۴۰۴

تابستان ۱۴۰۴ با موجی از بحران‌های متراکم و پی‌درپی همراه شد: از قطعی‌های گسترده برق و بی‌سابقه‌ی آب گرفته تا تورم افسارگسیخته و افزایش بی‌سابقه فشار اقتصادی بر طبقات ضعیف و متوسط جامعه. این وضعیت، نه تنها معیشت مردم را دستخوش تلاطم کرده، بلکه اعتماد عمومی را در سطحی نگران‌کننده فرسوده است.

این مقاله بر آن است تا با نگاهی آسیب‌شناسانه، ریشه‌های آشکار و پنهان این وضعیت را تحلیل کرده و نسبت به پیامدهای بی‌توجهی به صدای مردم هشدار دهد.

---

۱. بحران بی‌آبی: زنگ خطر فراتر از تابستان

در روزهایی که دمای هوا در بسیاری از نقاط کشور به بیش از ۵۰ درجه رسیده، قطع مکرر و سراسری آب در شهرهایی چون تهران، اصفهان، مشهد، اهواز، شیراز و حتی نقاطی از شمال کشور، به‌وضوح نشان داد که دیگر با یک وضعیت مقطعی مواجه نیستیم. بحران بی‌آبی امروز نتیجه‌ی سال‌ها سوءمدیریت، سدسازی‌های بی‌ضابطه، کشاورزی ناپایدار، توسعه‌های بی‌برنامه‌ی شهری و نادیده گرفتن تغییرات اقلیمی است.

توزیع ناعادلانه منابع آب، نبود شفافیت در اطلاع‌رسانی، و نبود سازوکار فوری برای جبران، خشم عمومی را تشدید کرده است. سوال افکار عمومی این است: چرا در شرایطی که هشدارهای زیست‌محیطی سال‌هاست منتشر شده‌اند، هنوز برنامه‌ای روشن، جامع و مبتنی بر داده‌های علمی وجود ندارد؟

---

۲. برق؛ روشنایی‌هایی که خاموش می‌شود

قطع‌های بی‌برنامه و طولانی برق، علاوه بر ایجاد اختلال در زندگی شخصی و کاری مردم، باعث آسیب‌های گسترده‌ای به صنایع، تولید، کسب‌وکارهای کوچک، خدمات درمانی و حتی امنیت اجتماعی شده است. وقتی در گرمای طاقت‌فرسا، آسانسورها در برج‌ها از کار می‌افتند و بخش‌های ICU در بیمارستان‌های کوچک مجبور به استفاده از ژنراتورهای فرسوده‌اند، مسئله فقط "رفاه" نیست؛ بحث، جان انسان‌هاست.

پرسش کلیدی اینجاست: چرا با وجود سرمایه‌گذاری‌های کلان در حوزه انرژی، هنوز تابستان‌ها با بحران مواجهیم؟ آیا ارزیابی‌های فنی و پیش‌بینی بار مصرفی به‌درستی انجام شده؟ کدام نهاد مسئول پاسخگویی به این همه خسارت اقتصادی و روانی است؟

---

۳. تورم؛ کابوس همیشگی مردم

تورم نقطه به نقطه‌ی خوراکی‌ها در برخی اقلام از مرز ۱۲۰ درصد عبور کرده است. قدرت خرید کارگران، بازنشستگان و حتی طبقه متوسط، به شکل بی‌سابقه‌ای کاهش یافته. گرانی کالاهای اساسی، از نان و گوشت تا میوه و لبنیات، بسیاری از خانواده‌ها را دچار بحران تغذیه کرده و نمودهای اجتماعی آن به سرعت خود را در افزایش ناهنجاری‌ها، دزدی‌های خرد، و ناامیدی از آینده نشان می‌دهد.

در حالی که برخی مسئولان با جملاتی چون "تورم مهار شده است" یا "وضعیت به سمت ثبات می‌رود" تلاش می‌کنند آرامش روانی ایجاد کنند، واقعیت بازارها و سفره‌ی مردم چیزی دیگر را روایت می‌کند. چه شده که این فاصله عمیق میان ادراک مسئولان و زیست مردم به وجود آمده است؟

---

۴. سقوط اعتماد عمومی؛ بزرگ‌ترین خسارت

شاید بزرگ‌ترین آسیبی که در این ماه‌ها متوجه جامعه شده، نه بی‌آبی و نه بی‌برقی، بلکه بی‌اعتمادی فراگیر نسبت به کارآمدی و صداقت مسئولان باشد. این وضعیت، به شکل خطرناکی مردم را نسبت به سازوکارهای حل مسئله ناامید کرده است. اعتراضات مدنی در برخی شهرها، گرچه مسالمت‌آمیز و در چهارچوب بوده‌اند، اما حامل پیام روشنی‌اند: اگر صداها شنیده نشوند، خشم‌ها تلنبار خواهند شد.

مسئولانی که حضور میدانی ندارند، پاسخی روشن به مطالبات نمی‌دهند، و با مردم از موضع بالا سخن می‌گویند، ناخواسته جامعه را به سمت بی‌تفاوتی یا تقابل سوق می‌دهند. در شرایطی که دشمنان خارجی نیز مترصد بهره‌برداری از همین شکاف‌ها هستند، نادیده‌گرفتن نارضایتی‌های داخلی، بازی با امنیت ملی است.

---

۵. راه‌حل چیست؟

نجات جامعه از این وضعیت، نیازمند اصلاحات عمیق، شفافیت، شجاعت در پذیرش اشتباهات، بازسازی اعتماد عمومی و اولویت دادن به حقوق شهروندی مردم است. مردم ایران، مردمی نجیب، صبور و همراه‌اند. اما این صبوری نامحدود نیست.

اگر مدیران ارشد کشور جسارت شنیدن نقدها، تعامل با نخبگان مستقل، و اجرای برنامه‌های واقعی برای نجات معیشت مردم را نداشته باشند، فاصله ملت و حاکمیت هر روز عمیق‌تر خواهد شد.

شفافیت در اطلاع‌رسانی، پاسخگویی واقعی، پایان دادن به انکارهای غیرواقعی و اولویت دادن به مشکلات مردم به‌جای درگیری‌های فرعی، گام‌هایی ضروری در جهت نجات آینده است.

---

نتیجه‌گیری

در شرایط کنونی، کشور ما در بزنگاهی سرنوشت‌ساز ایستاده است. هرگونه تأخیر، انکار یا انفعال، تنها هزینه‌ها را بیشتر خواهد کرد. باید به‌جای تفسیرهای خوش‌بینانه‌ی غیرواقعی، با واقع‌بینی و تعهد ملی، بحران‌ها را شناخت، و برای حل آن‌ها، به مردم بازگشت.

مردم باید حس کنند که دیده می‌شوند، شنیده می‌شوند و برای مشکلاتشان برنامه‌ای واقعی وجود دارد. این تنها راه عبور از تابستان داغی است که تنها یکی از نشانه‌های یک بحران بزرگ‌تر است.