مدیر عامل نشر بدون فکر مرز دارای مدرک کارشناسی کارگردان USC تابع قوانین کشوری و اسلامی
فردیت ایرانی: از شکوه باستان تا حکمت شیعی

هویت ملی ایران، تابلویی رنگارنگ و پیچیده است که در گذر هزاران سال، با نقشهای گوناگونی زینت یافته است. دو نگارهی برجسته در این تابلو، یکی ریشه در ایران باستان و دیگری در اندیشه شیعی دارد. برخی این دو را در تقابل با هم میبینند و مدعیاند که ملیگرایی برآمده از شکوه هخامنشیان و اسلام شیعی، نمیتوانند در یک سرزمین همزیستی مسالمتآمیز داشته باشند. اما با نگاهی دقیقتر به تاریخ و فرهنگ ایران، درمییابیم که این دو عنصر نه تنها رقیب یکدیگر نیستند، بلکه مکمل و سازندهی یک فردیت ایرانی منسجم و غنی هستند.
ریشههای ملیگرایی ایرانی: شکوه باستان و نمادهای دیرینه
ملیگرایی ایرانی، بیش از هر چیز با یاد و خاطرهی ایران باستان و شکوه هخامنشیان و ساسانیان گره خورده است. این دوره، یادآور قدرت، نظم و عدالت در سایهی حکمرانی پادشاهانی چون کوروش بزرگ است. نمادهایی همچون فروهر، نه تنها نشانهای از یکتاپرستی و اندیشهی نیکپنداری اجداد ماست، بلکه تجلیگاه یک هویت ملی کهن است که ریشه در خاک این سرزمین دارد. فروهر، با بالهای گشوده و نماد سه پندار نیک (اندیشه، گفتار و کردار نیک)، آموزهای جهانی را به نمایش میگذارد که هیچگاه رنگ کهنگی به خود نمیگیرد. این گذشتهی پر افتخار، سرمایهای ارزشمند برای غرور ملی و پیوند تاریخی ملت ایران با سرزمینشان است.
حکمت شیعی: بستر مهر، صلح و رحمت
در سوی دیگر، اندیشهی شیعه و فرهنگ متأثر از آن، عمیقاً با هویت ایرانی درآمیخته است. آموزههای اهل بیت (ع)، همچون اهل بیت پیامبر، نه تنها یک مذهب، بلکه یک مکتب اخلاقی و انسانی است که بر مفاهیم والایی چون صلح، رحمت، دوستی و عدالت تأکید دارد. امام علی (ع) و امام حسین (ع)، قهرمانان این مکتب، با ایستادگی در برابر ستم و فداکاری برای عدالت، الگوهایی جاودانه برای ایرانیان شدهاند. فرهنگ عاشورا، نه تنها یک واقعه مذهبی، بلکه یک داستان ملی از ایستادگی در برابر ظلم است که در طول تاریخ، الهامبخش جنبشهای آزادیخواهانه در ایران بوده است. این مکتب، با تأکید بر شفقت و انساندوستی، درونیترین لایههای روح و اندیشهی ایرانی را تسخیر کرده است.
همزیستی و وحدت: ساختن ایرانی نوین
چگونه میتوان این دو عنصر را در کنار هم دید؟ پاسخ در مفهوم همزیستی است. هویت ایرانی، ترکیبی هوشمندانه از این دو نیرو است. ملیگرایی باستان، به ما «ریشه» میدهد و ما را به خاکی کهن پیوند میزند، در حالی که حکمت شیعی به ما «بال» میدهد و ما را به سوی ارزشهای والای انسانی و اخلاقی پرواز میدهد. ملیگرایی بدون اخلاق، میتواند به ناسیونالیسم افراطی تبدیل شود، و مذهب بدون ریشهی تاریخی، ممکن است پیوند خود را با واقعیت و سرزمین از دست بدهد.
این دو، مکمل یکدیگرند. ایران امروز، فرزند وفادار هر دو میراث است. عشق به وطن و افتخار به تاریخ باستان، ایرانی را میسازد که به اصالت خود پایبند است. در عین حال، آموزههای صلح، رحمت و دوستی اهل بیت (ع) به این هویت، عمق و روح میبخشد و آن را از حصار زمان و مکان فراتر میبرد. ملیگرایی ایرانی، با تأسی از حکمت شیعی، به یک نیروی سازنده تبدیل میشود که نه تنها به گذشته افتخار میکند، بلکه در حال حاضر نیز در مسیر عدالت و انسانیت گام برمیدارد. بنابراین، ایران نه تنها با یکی از این دو، بلکه با آمیختگی هوشمندانه از شکوه باستان و حکمت شیعی معنا مییابد. این دو، همچون دو ستون محکم، ایرانی را بنا کردهاند که با تمام تضادهای ظاهری، در حقیقت، یک کل واحد و منسجم است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
بحرانهای پیدرپی و فرسایش اعتماد؛ تأملی بر وضعیت اجتماعی-اقتصادی تابستان ۱۴۰۴
مطلبی دیگر از این انتشارات
فردیت در عصر شبکه های اجتمای: تضاد یا همزیستی؟
افزایش بازدید بر اساس علاقهمندیهای شما
زندگی دانشجویی در ترکیه؛ خوابگاهها، هزینهها و تجربههای واقعی