روانشناسی چرخه بازار مالی:


ترجمه مقاله عالی #بایننس #آکادمی که دیروز 14 اکتبر 2019 به چاپ رسید ..
لینک مقاله اصلی :
https://www.binance.vision/economics/the-psychology-of-market-cycles

در حوزه #مالی #کریپتوکارنسی #مارکت #بازار #سرمایه

روانشناسی بازارمالی چیست ؟

روانشناسی بازار مالی ایده ایست كه بيانگر اين واقعيت است که تحرکات بازار ، منعکس کننده وضعیت احساسات اعضای آن است . این یکی از موضوعات اصلی اقتصاد رفتاری است ( یک زمینه میان رشته ای ، که عوامل مختلفی که مقدم بر تصمیمات اقتصادی است را بررسی میکند )بسیاری بر این باورند که احساسات سرمایه گذاران ، اصلی ترین عامل تحرکات بازار مالی است . و اینکه نوسان کلی احساسات سرمایه گذار ، چیزی است که به اصطلاح روانشناسی چرخه بازارمالی را ایجاد می کند .

به صورت خلاصه ، احساسات سرمایه گذاران بازار ، یک احساس کلی است که توجه خودشان و تجار را نسبت به عملکرد قیمت یک دارایی جلب می کند . وقتی احساسات سرمایه گزار مثبت است و قیمت ها به صورت پیوسته افزایش می یابد ، گفته می شود که یک روند صعودی وجود دارد ( که غالبا ارجاع داده می شود به بازار گاوی یا همان بازارصعودی ) . برعکس آن بازار خرسی (بازار نزولی) نامیده می شود ، وضعیتی است که قیمت ها به صورت مداوم کاهش می یابد . بنابراین این احساسات ، متشکل از دیدگاه ها و احساسات فردی همه تاجران و سرمایه گزاران یک بازار مالی می باشد . به بیان دیگر این احساسات ، میانگینی از احساسات اعضای یک بازار مالی است .و در هرگروهی ، هیچ تک نظری کاملا غالب و برتر نیست . بر اساس نظریه های روانشناسی بازار مالی ، قیمت یک دارایی در واکنش به تغییرات احساسات کلی سرمایه گذاران بازار ، به صورت مداوم در حال تغییر است - که اغلب این تغییرات بسیار پویا هستند . در غیر اینصورت ، به ثمر رساندن یک معامله موفق بسیار سخت خواهد شد . در عمل هنگامی که بازار روند صعودی دارد ، به نظر می رسد این روند به علت بهبود نگرش و اعتماد به نفس میان تجار است . احساسات مثبت سرمایه گذاران بازار ، باعث افزایش تقاضا و کاهش عرضه می شود . به نوبه خود افزایش تقاضا حتی ممکن است باعث ایجاد نگرشی راسخ تر گردد . به همین ترتیب ، روند نزولی شدید باعث ایجاد احساسات منفی درمیان اعضای بازارمالی می شود که باعث کاهش تقاضا و افزایش عرضه در دسترس می گردد .


چگونه احساسات سرمایه گذاران در چرخه بازار مالی تغییرات ایجاد میکند ؟

روند صعودی

همه بازارهای مالی چرخه انبساط و انقباض را تجربه می کنند . وقتی که یک بازارمالی در فازانبساط ( بازار گاوی یا همان بازار صعودی ) قرار می گیرد ، یک فضای خوش بینی ، اطمینان و حرص و آز درمیان سرمایه گذاران به وجود می آید . به طور معمول ، این عمده احساسات سرمایه گذاران است که منجر به یک خرید مطمئن می گردد . پر واضح است که مشاهده ی گونه های مختلف چرخه ای در بازار مالی عادی است . برای مثال ، احساسات سرمایه گذاران وقتی رو به مثبت شدن می رود که قیمت دارایی ها رو به افزایش باشد ؛ و وقتی این احساسات مثبت تر می شوند که بازار روندی صعودی داشته باشد . در چنین وضعیتی ، بسیاری از سرمایه گذاران غیرمنطقی رفتار می کنند و فقط به این دلیل که معتقدند روند بازار هم چنان رو به افزایش خواهد بود یک دارایی را خریداری می کنند .شتاب تغییر قیمت بازار(مومنتوم) باعث ایجاد حرص و طمع در سرمایه گذاران می شود ، و آن ها امید دارند که به سود برسند . با افزایش روند صعودی قیمت ها ، نقطه اکسترمم نسبی (قله قيمتي محلي) ایجاد می شود ؛ که عموما ، از آن به عنوان نقطه حداکثر ریسک مالی یاد می شود . در بعضی موارد در حالی که دارایی ها به تدریج فروخته می شوند ، بازار مدتی جنبش جانبی را تجربه خواهد کرد ؛ که از آن به عنوان مرحله توزیع نیز یاد می کنند . هرچند برخی از این چرخه های مالی ، مرحله توزیع واضحی را ارائه نمی دهند ، و روند نزولی به محض رسیدن به بالاترین نقطه ( نقطه اکسترمم نسبی ) شروع می شود .


روند نزولی

وقتی که بازار تغییر رویه می دهد ، روحیه شادمانی سرمایه گذاران به سرعت تبدیل به احساس رضایت می شود ، درست در این زمان است که سرمایه گذاران نمی خواهند باورکنند که روند صعودی تمام شده است . وقتی قیمت ها به روند کاهشی خود ادامه می دهند ، احساسات سرمایه گذاران بازار به سمت منفی سوق پیدا می کند . این احساسات اغلب وحشت ، نگرانی و انکار هستند .
در این متن ، نگرانی حالتی تلقی می شود که سرمایه گذاران مدام از خود سوال می پرسند که چرا قیمت ها در حال کاهش هستند ، و این حالت خیلی زود تبدیل به حالت انکار می شود . دوره انکار با احساس عدم پذیرش مشخص می شود . بسیاری از سرمایه گذاران اصرار دارند که موقعیت های ضرر خود را حفظ کنند ؛ یا به این دلیل که برای فروش خیلی دیر است و یا به این دلیل که فکرمی کنند بازار به زودی به روند صعودی خود بازخواهد گشت . اما هرچه قیمت ها بیشتر کاهش یابد ، موج فروش قوی تر می شود . در این نقطه ، ترس و وحشت فرد را به سمت آن چه که به اصطلاح نقطه تسلیم می گویند ، سوق می دهد ( هنگامی که هولدرها هم تسلیم می شوند و دارایی های خود را به قیمتی بسیار پایین و نزدیک به نقطه اکسترمم نسبی كف می فروشند ) سرانجام با کاهش نوسانات و تثبیت بازار ، روند نزولی متوقف می شود . به طور معمول ، قبل از بازگشت دوباره احساسات امید و خوش بینی ، بازار حرکات جانبی را تجربه می کند . این دوره تحت عنوان مرحله انباشت نیز شناخته می شود .


چگونه سرمایه گذاران از روانشناسی بازارمالی بهره می گیرند ؟

با فرض اینکه تئوری روانشناسی بازارمالی معتبر است ، درک این تئوری ممکن است به سرمایه گذاران کمک کند تا در مواقع مطلوب تری از مواضع خود خارج و یا به آن داخل شوند . نگرش عمومی بازارمالی ضدتولید و زیان آور است : لحظه ای که یک خریدار بهترین فرصت مالی را دارد زمانی است که اکثر مردم در ناامیدی به سر می برند و بازار دچار رکود شده است . در مقابل ، غالبا بیشترین ریسک مالی وقتی به وجود می آید که اکثر سرمایه گذاران بازار سرخوش باشند و اعتماد به نفس آن ها بیش از پیش باشد . بنابراین برخی از سرمایه گزاران و معامله گران سعی می کنند احساسات یک بازار را بخوانند تا مراحل مختلف چرخه روانی ان را مشخص کنند . در حالت ایده آل ، آن ها از این اطلاعات هنگامی بهره خواهند برد که برای خرید یک دارایی ، قیمت ها پایین و برای فروش یک دارایی ، قیمت ها بالا باشند . در عمل ، به هرحال ، شناخت این نکات بهینه به طور فوق العاده ای موضوع آسانی به شمار می رود . آنچه که به عنوان نقطه اکسترمم نسبی درنظر گرفته می شود ممکن است نتواند در این نقطه پایدار بماند و قیمت ميتواند به حدود پایین تر هم سقوط کند .


تحلیل های تکنیکال و روانشناسی بازارمالی:

خیلی راحت با نگاهی به چرخه بازارمالی می توان به این نتیجه دست یافت که روانشناسی کلی (بازار) چگونه تغییر می یابد . تجزیه و تحلیل داده های پیشین به صورت واضحی نشان می دهد که چه اقدامات و تصمیماتی بیشترین سوددهی را داشته اند . با این وجود درک این موضوع که بازار چگونه در حال تغییر است بسیار دشوار است - و حتی پیش بینی آنچه که در آینده اتفاق می افتد دشوارتر است . بسیاری از سرمایه گذاران از تحلیل های تکنیکال ( TA ) استفاده می کنند تا بتوانند پیش بینی کنند که روند بازار به کدام سمت پیش می رود . بدین معنی که ممکن است بگوییم شاخص های تحلیل تکنیکال ابزاری هستند که ممکن است به هنگام تلاش برای سنجش وضعیت روانی بازار مورد استفاده قرارگیرند . برای مثال وقتی که یک دارایی به علت احساسات مثبت اعضای بازار به صورت افراطی خریده می شود ، استفاده از اندیکاتور relative strength index (RSI) پیشنهاد داده می شود ( برای مثال حرص و طمع بیش از اندازه )MACD است مثالی دیگر از اندیکاتور که برای درنظرگرفتن بخش های مختلف روانشناسی چرخه بازارمالی مورد استفاده قرارميگیرد . به طور خلاصه ، رابطه بین خطوط آن ممکن است نشان دهنده شتاب تغییر منفي قیمت بازار باشد ( توان خرید رو به کاهش است ) .


بیتکوین و روانشناسی بازارمالی:

بازار گاوی (بازار صعودی) بیتکوین در سال 2017 یک مثال واضح از چگونگی تاثیرات روانشناسی بازارمالی بر قیمت ها و بالعکس می باشد . از ژانویه تا دسامبر ، بیت کوین تقریبا از 900 دلار به بالاترین حد خود یعنی 20000 دلار رسید . در طی این افزایش قیمت ، احساسات اعضای بازار و سرمایه گذاران مثبت و مثبت تر میشد . هزاران سرمایه گذار جدید که وارد این عرصه شده اند نیز گرفتار هیجانات بازار گاوی گردیدند . ترس از دست دادن فرصت ، خوش بینی بیش از حد ، حرص و طمع به سرعت قیمت ها را افزایش می دهد - تا جایی که قیمت ها به آخرین حد خود برسند و دیگر افزایش نداشته باشند . روند بازگشتی قیمت بیتکوین نیز از اواخر 2017 و اوایل 2018 آغاز شد . اصلاحات قيمتي ، خسارات قابل توجهی را به کسانی که اخیرا به بازار بیتکوین ملحق شده بودند وارد کرد . حتی هنگامیکه روند نزولی بازار از قبل برقرارشده بود ، اعتماد به نفس و نارضایتی کاذب باعث شد تا بسیاری از مردم اصرار بر Hodling داشته باشند .چندماه بعد ، احساسات اعضای بازارمالی بسیار منفی می شود به حدی که اعتماد به نفس سرمایه گذاران به پایین ترین حد خود می رسد . شک ، بلاتکلیفی ، تردید و وحشت باعث شد بسیاری از کسانی که دارایی های خود را در گرانترین حالت ممکن خریداری کرده بودند ، آن ها را در ارزان ترین وضعیت ممکن بفروشند و متحمل ضرر بسیاری گردند . بسیاری از مردم از استفاده از بیتکوین سرخورده شدند ، هرچند که این فناوری درواقع به همین طریق بود . در واقع ، این تکنولوژی به صورت پیوسته بهبود یافت .


گرایش های شناختی:

گرایش های شناختی الگوهای تفکری رایجی است که اغلب باعث می شود انسان تصمیمات غیرمنطقی بگیرد . این الگوها هم می توانند معامله گران فردی و هم کل بازار را تحت تاثیر قرار دهند .


چندمثال :

* گرایش تایید : تمایل به افزایش ارزش اطلاعاتی است که عقاید خودمان را تایید می کند ، و به صورت همزمان اطلاعاتی برخلاف باورهای خودمان را نادیده گرفته و یا رد می کند . برای مثال ، سرمایه گذاران در بازار گاوی توجه اکیدی بر خبرهای مثبت دارند در حالی که خبرهای بد و یا نشانه های از بازگشت روند بازار را نادیده می گیرند .

* تنفر از خسارت : گرایش مشترک انسانها به ترس از ضرر بیشتر از لذت به دست آوردن است ، حتی اگر چیزی که به دست می آورند مشابه و یا بیشتر از چیزی باشد که از دست می دهند . به عبارت دیگر ، درد از دست دادن معمولا دردناکتر از شادی سود و به دست آوردن است . و این ممکن است باعث شود تا تاجران موقعیت های خوبی را از دست بدهند و یا در دوره تسلیم بر اثر وحشت دارایی های خود را بفروشند .

* تاثیر یک موهبت : این همان تمایل انسان ها برای بیش از حد ارزش قائل شدنشان برای دارایی های خودشان است ؛ خیلی ساده است به این دلیل که خودشان صاحب آن دارایی ها هستند . برای مثال سرمایه داری که صاحب یک کیف کریپتوکارنسی است بر این باور است که او با ارزش تر از کسی است که هیچ بیتکوینی ندارد .


افکاربسته:

اکثر تاجران و سرمایه گذاران بر این باورند که روانشناسی بر قیمت ها و چرخه بازار تاثیر می گذارد . هرچند که روانشناسی چرخه بازارمالی شناخته شده است ، اما همیشه کارکردن و همکاری با آن ساده نیست . از حباب اقتصادی گل لاله در هلند در سالهای 1600 میلادی تا حباب دات کام در دهه 90میلادی ، حتی تاجران کارکشته در جداکردن طرزتفکر خود و احساسات جاری بازار دچار مشکل بوده اند . سرمایه گذاران با موضوعات سختی روبرو شدند ؛ موضوعاتی که نه تنها دربرگیرنده روانشناسی بازارمالی بود بلکه روانشناسی خود فرد و چگونگی تاثیر آن بر پروسه تصمیم گیری فرد را در بر می گرفت .

مترجم : خانم سعیده عظیمی

آیدی تلگرام :@its_sasa