من برنامهنویسی هستم که عاشق یادگیری و عملی کردن مفاهیم جدید در پروژهها با توجه به نیاز واقعی تیمها هستم. موفقیت را در رشد جمعی میبینم و باور دارم هیچ موفقیتی بدون کار تیمی پایدار نیست.
مهاجرت از سیستمهای قدیمی: راهکارهای عملی برای موفقیت در پروژههای پیچیده
سلام به همه دوستان 🌟
دهههای ۷۰ و ۸۰: عصر دلفی و ویژوال بیسیک
یادتونه اون روزهایی که نرمافزارهایی مثل دلفی و ویژوال بیسیک همهجا حرف اول رو میزدن؟ اون موقع، برنامهنویسها بیشتر شبیه مهندسانی بودن که سیستمهای پیچیده و سنگین میساختن. این سیستمها، که امروز بهشون "سیستمهای قدیمی" میگیم، ستون اصلی خیلی از کسبوکارها بودن.
امروز: تغییرات دنیای تکنولوژی
اما حالا زمانه عوض شده. دیگه اون سیستمهای قدیمی جوابگو نیستن. تکنولوژی پیشرفت کرده، نیازهای کسبوکارها تغییر کرده و برنامهنویسهای قدیمی هم کمکم بازنشسته میشن. این سیستمها که زمانی شاهکار بودن، حالا مثل باری سنگین روی دوش شرکتها افتادن.
مشکلات سیستمهای قدیمی
این سیستمها مشکلات جدی دارن:
- قدیمی و منسوخ: تکنولوژیشون دیگه کارایی نداره.
- پیچیده و سخت: تغییر یا توسعهشون مثل حل یک پازل سخت و بیانتهاست.
- دادههای سنگین: حجم بالای اطلاعات کار انتقال رو دشوار کرده.
- کمیاب بودن تخصص: برنامهنویسهایی که بتونن باهاشون کار کنن، نایاب شدن.
- عدم انطباق با نیازهای جدید: انتظارات مدرن کسبوکارها رو برآورده نمیکنن.
- هزینههای بالا: نگهداری این سیستمها بهصرفه نیست.
وقت تغییر است
تغییر همیشه سخت و چالشبرانگیز است، اما برای پیشرفت، گریزناپذیر. بهروزرسانی سیستمهای قدیمی مثل جراحی قلب یک بیمار است؛ حساس و دقیق. این کار فقط آپدیت یک نرمافزار نیست، بلکه باید تمام ابعاد سیستم، از دادهها تا فرآیندها، دقیقاً بررسی و ارزیابی بشه.
تصور کنید سیستمی که سالها ازش استفاده شده، هر برنامهنویس به سلیقه خودش توش تغییراتی داده و حالا تبدیل شده به یک ساختار پیچیده که فقط خودش و خالقش میفهمن! چطور میشه مدیران و برنامهنویسها رو قانع کرد که تغییر این سیستم، بهرغم همه چالشها، ضروریه؟
تجربهها و درسها
من بارها در این مسیر قدم گذاشتم و با چالشهای زیادی روبرو شدم. تیمهای فنی و برنامهنویسها معمولاً اول راه با اشتیاق شروع میکنن، اما وسط مسیر از حجم مشکلات ناامید میشن. از طرفی، صاحبان کسبوکار به دلیل فشار بازار و نیازهای جدید، انتظارات بالایی دارن و سیستمهای قدیمی توان پاسخگویی ندارن.
راهحلهایی مثل ساخت سیستمهای جزیرهای یا بازنویسی کامل از صفر اغلب امتحان میشه. ولی وقتی به میانه راه میرسیم، تازه ابعاد واقعی چالش نمایان میشه؛ از مسئله یکپارچگی و گزارشدهی تا کانورت دادهها و تطبیق با نیازهای جدید.
چرا شکست میخوریم؟
با اینکه شرکتهای بزرگ دنیا موفق به این تغییرات میشن، خیلی از پروژهها در ایران به نتیجه نمیرسن. چرا؟
شاید چون برنامهریزی کافی انجام نمیشه یا جزئیات حیاتی نادیده گرفته میشه.
تجربه شما چیست؟
آیا شما هم با چنین چالشهایی روبرو شدین؟ تجربههای خودتون رو در مهاجرت از سیستمهای قدیمی به تکنولوژیهای جدید با ما به اشتراک بذارین. 😊
مطلبی دیگر از این انتشارات
چگونه یک CTO بشویم
مطلبی دیگر از این انتشارات
روش C4 در معماری نرم افزار
مطلبی دیگر از این انتشارات
مدیریت APIها