با انواع سرمايه‌گذاری خطر پذير آشنا شوید

پیش تر در مقاله‌ی سرمایه‌گذاری خطرپذير چیست؟ تلاش كرديم كه تصويري از سرمايه‌گذاری خطر پذير ترسيم كنيم؛ اما بايد بدانيم كه فعاليت تمامی صندوق‌های سرمايه‌گذاری خطر پذير ، مشابه یکدیگر نيست. به عبارتی چارچوب فعاليت اين صندوق‌ها با يكديگر تفاوت‌هایی دارد كه نيازمند توجه ویژه‌ای است. بنابراين، در اين مقاله تلاش می‌کنیم كه كمی به اين تفاوت‌ها بپردازيم.

سرمايه‌گذاری خطر پذير تخصصی يا غيرتخصصی

برخي صندوق‌ها، عملكردهای گوناگونی دارند و در صنايع مختلفی مانند نیمه‌هادی‌ها، نرم‌افزار و… سرمایه‌گذاری می‌کنند؛ اما برخی از آن‌ها تنها در يک تكنولوژی يا صنعت خاص سرمایه‌گذاری می‌کنند. انتخاب فعاليت تخصصی يا غيرتخصصی، به توانمندی‌های كاركنان و مديران اين صندوق‌ها و راهبرد سرمایه‌گذاری آن‌ها بستگي دارد.

سرمایه‌گذاری متمركز يا غيرمتمركز

فعاليت صندوق‌ها از نظر تمركز جغرافيايی نيز تفاوت‌هایی دارد.  فعاليت برخی صندوق‌ها تنها در يك شهر، استان يا كشور متمركز است؛ اما برخی از صندوق‌ها فارغ از هرگونه محدوديت جغرافيايی عمل می‌کنند. مطمئناً، انتخاب فعاليت متمركز يا غيرمتمركز نيز به توانمندی‌های اين صندوق‌ها و راهبرد سرمایه‌گذاری آن‌ها وابسته است.

سرمايه‌گذاری خطر پذير رسمی يا غيررسمی

در ادامه‌ی اين بخش، تفاوت تأمين مالی خطرپذير رسمی و غيررسمی با شرح کامل‌تری ارائه می‌شود:

سرمايه‌گذاری خطر پذير رسمی - Formal Venture Capital

منابع بودجه سرمايه‌گذاری خطر پذير ، از دو طریق تامین می‌شود:

  • مؤسسه‌های سرمایه‌گذار (منابع رسمی سرمایه‌های خطرپذير)
  • افراد ثروتمند (سرمایه‌گذاری‌های خطرپذیر غیررسمی يا «انجل‌ها»)

از آنجايی كه معمولاً آشنايی مناسبی با فعاليت مؤسسه‌های حرفه‌ای سرمايه‌گذاری خطر پذير وجود دارد، در ادامه تنها به سرمايه‌گذاری خطر پذير شركتی (به‌عنوان يكی از انواع سرمايه گذاری خطر پذير رسمی) می‌پردازیم. سرمايه‌گذاری خطر پذير رسمی به دو دسته‌ی مستقیم و غیر مستقیم تقسيم می‌شود. در حالت نخست، شرکت‌ها و منابع رسمی به صورت مستقيم و بی‌واسطه در شركت سرمایه‌پذیر، سرمایه‌گذاری می‌کنند، درحالی‌که در حالت دوم، سرمایه‌گذاری از راه واسطه (موسسه‌های مالی يا صندوق‌های سرمايه‌گذاری خطر پذير) صورت می‌گیرد.

سرمايه‌گذاری خطر پذير شرکتی

سرمايه‌گذاری خطر پذير -در شرکت‌های كوچكی كه سهام آن‌ها در بازار بورس عرضه نشده است- تنها به افراد سرمایه‌گذار و مؤسسه‌های مالی محدود نيست؛ بلكه شرکت‌های غيرمالی نيز در اين زمينه وارد می‌شوند. پيش از اين نيز شرکت‌ها در دیگر شرکت‌های عرضه‌کننده، مشتری یا رقيب سرمایه‌گذاری می‌کردند تا از اين راه، روابط تجاری خود را گسترش دهند يا عرصه را بر فعاليت رقبا تنگ كنند. این‌گونه تأمين مالی را سرمايه‌گذاری خطر پذير شركتی مستقيم می‌نامند كه با سرمايه‌گذاری خطر پذير شركتی غيرمستقيم (كه از راه تأمين مالی مؤسسه‌های خطرپذير رسمی است) متفاوت است؛ اما شواهد نشان می‌دهد كه اهميت سرمايه‌گذاری خطر پذير مستقيم شرکت‌ها از سرمایه‌گذاری‌های غيرمستقيم آن‌ها بسيار بيشتر است. در اين باره به برآوردهای جدول زیر که در آمريكا صورت گرفته است، دقت كنيد:

هم شرکت‌های سرمایه‌گذار و هم شرکت‌های سرمایه‌پذیر، منافعي به دست می‌آورند كه مهر تأييدی بر اهميت این‌گونه سرمایه‌گذاری‌ها است؛ اما اهداف این‌گونه سرمایه‌گذاری‌ها در هر يك از اين موارد متفاوت است.

شروع، گسترش يا بهبود روابط با مشتريان، عرضه‌کنندگان يا حتی رقبا، می‌تواند انگيزه باشد. يكي ديگر از انگیزه‌های مطرح، گسترش دانش شركت درباره تکنولوژی‌های نوين يا دسترسی به آن‌ها يا بخشی از راهبرد ايجاد تنوع در محصولات نوين است. دليل سوم سرمایه‌گذاری، انگیزه اقتصادی و مالی است؛ هرچند، شواهد نشان می‌دهد كه اين انگيزه از اهميت كمتری برخوردار است.

 منافع شركت دریافت‌کننده نيز به سرمایه بيشتر محدود نمی‌شود. کمک‌های مديريتی، هم‌افزایی ميان بخش‌های تحقيقاتی، تماس‌های تجاری و ثبات بلندمدت تقاضا نيز از منافع این‌گونه شرکت‌ها است. در بعضي از كشورها (مانند ژاپن) اطمينان مالی يكی ديگر از منافع ممكن است. اين منافع زمانی كه شركت دریافت‌کننده كوچک باشد، از اهميت بيشتری برخوردار است و از اين راه، منابع مالی را از شركت بزرگ‌تری تأمين كند.

 اما این‌گونه سرمایه‌گذاری‌ها نيز ايرادهايی دارد. مثلاً اين خطر هست كه تفاوت فرهنگی و سازمانی شركت كوچک و شركت بزرگ، فرآيند تصمیم‌گیری را با مانع مواجه كند. در حوزه همکاری‌های بين شركتی و پیمان‌های استراتژيک خطرات ديگری هم وجود دارد كه در اين مورد نيز، می‌تواند درست باشد. موارد زير، نمونه‌هایی از خطرات احتمالی این‌گونه همکاری‌ها است:

  • يكي از طرفين می‌ترسد كه توانایی‌های خود را از دست بدهد.
  • ممكن است حقوق مالكيت معنوی آسيب ببيند.
  • اين رابطه شايد مانع از ساير روابط شود.
  • حفظ رابطه، خواهان منابعی است كه شايد برای شركت كوچک فراهم نباشد.

البته، شايد این‌گونه سرمایه‌گذاری‌ها قدری خارج از حوزه‌ی سیاست‌گذاری دولتی باشد. حداقل درباره‌ی سرمایه‌گذاری‌های خطرپذير شركتي مستقيم، مداخله‌ی دولتي نه تنها دشوار است، بلكه حكم مداخله‌ی در راهبردهای شركتی را دارد. معمولاً، این‌گونه سرمایه‌گذاری‌ها در ادامه و با گسترش روابط تجاری موجود صورت می‌گیرد.

 بنابراين، برپايی سیستم‌های شبکه‌ای، ارتباط مؤثری بين طرح‌های سرمایه‌گذاری و سرمایه‌گذاران ايجاد می‌کند و سرمايه‌گذاری خطر پذير در تأمين مالی، نوآوری را افزايش می‌دهد؛ اما برپايی اين سیستم‌های شبکه‌ای بايد با شرايط خاص ملی و منطقه‌ای همخوان باشد. شبکه‌های بازار سرمایه‌های خطرپذير رسمی و حتی انجل‌ها، كاملاً در برابر اين شرايط ملی و منطقه‌ای حساس هستند.

سرمايه‌گذاری خطر پذير غيررسمی

در كنار سرمایه‌گذاری‌های خطرپذير رسمی، بازار محدودتری نيز هست كه آن را كامل می‌کند و سرمایه‌ی خطرپذير غيررسمی ناميده می‌شود. البته شايد واژه «بازار» گمراه‌کننده باشد، زيرا اغلب توافقات سرمایه‌گذاران خطرپذير غيررسمی در بازار شكل نمی‌گیرد و بيشتر از راه تماس‌های فردی پی گرفته می‌شود.

بازار سرمایه‌ی خطرپذير غيررسمی شامل افراد حقيقی (كه معمولاً آن‌ها را سرمایه‌گذاران غيررسمی، انجل‌ها يا سرمایه‌گذاران مستقل می‌نامند) است كه سرمایه‌ی موردنظر را به طور مستقيم برای کسب و کارهای نوين و در حال رشدی كه پيش از اين با آن‌ها همكاری نکرده ‌اند، فراهم می‌آورند.

 از ویژگی‌های سرمایه‌های خطرپذير غيررسمی موارد زير است:

  • سرمایه‌گذاری در حوزه‌هایی كه سرمایه‌های خطرپذير رسمی، از سرمایه‌گذاری در آن حوزه‌ها اكراه دارند. (مواردی مانند سرمایه‌گذاری در طرح‌های نوپا و ابتدايی) ميزان سرمایه‌گذاری آن‌ها در مقايسه با سرمایه‌گذاری‌های خطرپذير رسمی كمتر است و گرايش خاصی برای سرمایه‌گذاری در شرکت‌های مبتنی بر تكنولوژی دارند.
  • پراكندگی جغرافيايی و گرايش به سرمایه‌گذاری در نزديكی محل فرد سرمایه‌گذار. اين امر، معمولاً به حفظ و گسترش ثروت در هر منطقه كمک می‌کند.
  • سرمایه‌ی خطرپذير غيررسمی «پول زيادی نيست»، اما تنها ابعاد مالی ندارد و با خود تخصص‌هایی (در قالب مهارت‌های تجاری، دانش فنی تجاری و رابطه با سرمایه‌گذاران كارآفرين) را به ارمغان می‌آورد. به همين علت به این‌گونه سرمایه‌ها، «پول هوشمند» نيز میگويند.
  • برخي از دلايلی كه سبب شده تاكنون تحقيقات گسترده‌ای درباره اين سرمایه‌گذاری‌ها انجام نشود، چنين است: تحقيق در اين زمينه دشوار است، زيرا بازار مشخص و قابل‌مشاهده‌ای وجود ندارد.
  • سرمایه‌گذاران غيررسمی خصوصی، می‌خواهند ناشناس باقی بمانند و تمايلی به پاسخگويی به پرسشنامه محققان ندارند.
  • استفاده از روش‌های رياضی و حتی اقتصادسنجی و آماری در اين حوزه، بسيار مشكل است.

  تمام موارد بالا، از اعتبار تحقيق در اين زمينه از علوم اجتماعي (حداقل در مجامع دانشگاهی) می‌کاهد؛ اما همه برآوردها از حجم و ظرفيت بازار، نشان از اهميت بسيار زياد این‌گونه سرمایه‌ها دارد كه از آن ميان كافی است به موارد زير توجه كنيم: (هرچند اين برآوردها كاملاً دقيق نيست ولي نكات مهمی در خود دارد)

  • حجم سرمايه‌ی خطرپذير غيررسمی در آمريكا به حدود 10 تا 20 ميليارد دلار می‌رسد.
  • تعداد شرکت‌های آمريكايی كه از اين سرمایه‌ها استفاده کرده ‌اند، حدود 20 برابر شرکت‌هایی است كه از سرمایه‌های خطرپذير رسمی استفاده کرده‌ اند.
  • حدود 250000 انجل در آمريكا فعاليت می‌کنند كه اين تعداد متغير است.
  • برآوردهای كشور فنلاند نيز نشان می‌دهد كه بازار سرمایه خطرپذير غيررسمی، حداقل دو برابر بازار حرفه‌ای است.

فاصله جغرافيايي نقش بسيار مهمی در اين سرمایه‌گذاری‌ها دارد. يعني سرمایه‌گذاران غيررسمی بيشتر گرايش به سرمایه‌گذاری در تجارت‌های محلی دارند. اين امر تا حدی به سبب منابع اطلاعاتی مربوط به فرصت‌های سرمایه‌گذاری است كه بيشتر دوستان و شركای تجاری هستند (حسابداران، بانكداران و وكلا، كمتر منابع اطلاعاتی براي این‌گونه سرمایه‌گذاری‌ها هستند) و دليل ديگر، وجود کمک‌های همراه سرمايه است.

بررسی‌ها نشان می‌دهد كه سرمایه‌ی خطرپذير غيررسمی (نسبت به سرمایه خطرپذير رسمی) همانندی بسيار بيشتری با تعريف اصلی «سرمایه خطرپذير» دارد. محققان برای بيشتر روشن شدن اين تمايز، به دو نوع سرمایه‌ی خطرپذير اشاره کرده‌اند:

  1. سرمایه‌ی خطرپذير اصيل: كه بر مراحل ابتدايی رشد شرکت‌ها، کمک‌های خدماتی و سرمایه‌گذاری همراه با صبر بيشتر تأكيد دارد. معمولاً اين سرمایه‌ها با مهارت‌های كارآفرينی، ارزش‌افزوده فراوانی به مرحله شکل‌گیری شرکت‌ها تزريق می‌کنند و بيشتر از محل سرمایه‌های خطرپذير غيررسمی تأمين می‌شوند.
  2. سرمایه‌ی خطرپذیر بازاری - Merchant Venture Capital: بيشتر از محل نهادهای رسمی سرمایه‌گذاری تأمين می‌شود و بر سرمایه‌گذاری در مراحل انتهايی تأكيد دارد و افق زمانی کوتاه‌مدت‌تری را در بر می‌گیرد.

در برخی كشورها، سرمایه‌گذاری‌های خطرپذير از حالت اصيل به سوی بازاری سوق داده شده است. يكی از تفاوت‌های كلی اين است كه نهادهای سرمایه‌گذار خطرپذير رسمی، بيشتر با پول ديگران كار می‌کنند، ولي سرمایه‌گذاران خطرپذير غيررسمی با پول خودشان كار می‌کنند و اين امر پيامدهايی دارد. مثلاً سرمایه‌گذاران غيررسمی بيشتر بر قضاوت‌های خودشان متکی‌اند و در پی سرمایه‌گذاری در مراحل ابتدايی طرح‌های كوچك هستند؛ اما سرمایه‌های خطرپذير رسمی به سبب هزینه‌های ثابت خود، بيشتر بر طرح‌های بزرگ با خطر كمتر تأكيد دارند. سرمایه‌گذاران خطرپذير غيررسمی، كاغذ بازی كمتری دارند و سریع‌تر تصميم می‌گیرند. همين امر هزینه‌ها را كاهش می‌دهد و به سود شركت درخواست‌کننده است. از سوی ديگر، سرمایه‌های خطرپذير غيررسمی از انعطاف بيشتری برخوردار است.

 در پايان، مؤسسه‌های سرمایه‌گذاری رسمی و سنتی، بر مناطق جغرافيايی خاصی (مانند مراكز استان‌ها يا پايتخت كشور يا حتی شهرک‌های صنعتی) تأكيد دارند، در صورتی که سرمایه‌گذاران غيررسمی در سراسر كشور پراکنده‌‌اند و بر يک منطقه جغرافيايی تأكيد خاص ندارند. اين كه سرمایه‌گذاران غيررسمی در فاصله نزديكی از محل زندگی خود سرمایه‌گذاری می‌کنند، ما را از علت ديگر ارتقای این‌گونه سرمایه‌گذاری‌ها آگاه می‌سازد و آن، كمک به گردش سرمايه در سطح مناطق و آسان‌سازی توسعه‌ی منطقه‌ای است.

 البته هنگام مقایسه سرمایه‌های خطرپذير رسمی و غيررسمی، نبايد تنها به مزايای سرمایه‌های خطرپذير غيررسمی بسنده كرد؛ چون ايرادهايی هم به اين روش وارد است. يكي از اين موارد، ناملموس بودن بازار و نارسائی‌های آن در سرمایه‌گذاری‌های غيررسمی است كه بهره‌برداری مناسب از سازوكارهای سیاست‌گذاری را بسيار دشوار می‌کند. ايراد ديگر، تلاش سرمایه‌گذاران غيررسمی برای اثرگذاری جدی بر راهبرد شركت درخواست‌کننده است كه اين تأثيرگذاری معمولاً از سهم سرمایه‌ای آن‌ها بيشتر است.

از تفاوت اين دو نوع سرمايه نبايد چنين برداشت كرد كه آن‌ها رقيب يكديگرند. برعكس، سرمایه‌گذاران غيررسمی را بايد عامل افزايش گزینه‌های پيش روی شرکت‌های نوآور دانست كه قسمت بزرگی از وظايف تأمين مالی را به عهده دارد. بنابراين، رابطه‌ای مكمل ميان سرمایه‌های غيررسمی و منابع تأمين مالی خطرپذير رسمی وجود دارد. يعنی سرمایه‌گذاران غيررسمی براي تأمين مالی مراحل ابتدايی مناسب‌تر هستند و شرکت‌ها را برای رشد آماده می‌کنند؛ اما شرکت‌های در حال رشد به سرمایه‌ی بيشتری نياز دارند و بيشتر به سراغ مؤسسه‌های سرمایه‌گذار خطرپذير رسمی می‌روند.

بنابراين، برای اين‌كه ایده‌های نوآورانه به ارزش‌افزوده اقتصادی بدل شود نياز به سرمایه‌گذاری است، ولی در اين مرحله «منابع پولی» بسيار كمياب است. پس از همین‌جا به نقش كليدی «افراد سرمایه‌گذار» در اقتصاد ملی پی می‌بریم. آن‌ها بيشتر در پی مشاركت در طرح‌های كوچک و در مراحل ابتدايی رشد شرکت‌ها هستند. با پيوند منابع سرمایه‌گذاری رسمی با غيررسمی، می‌توانیم جهت‌گیری برخی صندوق‌های سرمايه‌گذاری خطر پذير رسمی را به سوی مفهوم «سرمايه‌گذاری خطر پذير اصيل» سوق دهيم. اين پيوند بر اين اصل استوار است كه سرمایه‌گذاران خصوصی می‌توانند از نظر تأمين تخصص مديريتی، مفيد واقع شوند و تا حدی به امر نظارت نيز كمك كنند و به اين ترتيب، سبب كاهش هزینه‌های سرمایه‌گذاری رسمی شوند.