مجله کسب و کار و آموزش راه اندازی استارتاپ (ecomotive.ir)
فرآيند سرمايه گذاری خطرپذير و شاخصهای اصلی آن
بايد بدانيم كه فرآيند تأمين منابع مالی خطرپذير و رابطه كارآفرينان با سرمایهگذاران خطرپذير، بسيار بلندمدت و طولانی است. اگر كسی در پی يک قاعدهی سريع باشد و تصور كند كه میتواند به سرعت با يک سرمایهگذار خطرپذير به توافق برسد و مشكل مالی خود را حل كند، در روبهرویی با واقعيت به شدت شگفتزده خواهد شد. ممكن است، برخی سرمایهگذاران خطرپذير به سرعت وارد عمل شوند؛ اما تعداد آنها بسيار كم است. در عوض بيشتر آنها به بررسیها و ارزیابیهای كامل و تمامعیار میپردازند تا مطمئن شوند كه مورد سرمایهگذاری مناسبی را یافتهاند. سپس، يک سرمایهگذاری بلندمدت انجام میدهند. اين سرمایهگذاران به يك دورهی بازنگری بلندمدت نياز دارند. بنابراين تنها تعداد بسيار كمی از سرمایهگذاران خطرپذير در چارچوب زمانی کوتاهمدت، عمل میکنند. شكل زیر به درک چگونگی مراحل اين كار كمک میکند.
شاخصهی اصلی سرمايه گذاری خطرپذير
بررسي تحولات چشمگير جهانی در قرن بيستم و ابتدای قرن بيست و يک، به خوبی نشان داد كه در صنايع مبتنی بر دانش كه نبض اقتصادی كشورها هستند، تنها نوآوری و توان تكنولوژی عامل موفقيت است؛ اما بازيگران اصلی اين صنايع، شرکتهای كوچک و متوسط هستند كه در تأمين مالی فعالیتهای نوآورانه خود با مشكلات بسياری مواجهاند. در اين ميان، تأمين مالی خطرپذير با تمام ویژگیهایی كه براي آن برشمرديم، بهعنوان نوع خاصی از تأمين مالی براي پر كردن اين خلأ مطرح میشود. به عبارت سادهتر، يكی از زنجیرههای اصلی سيستم ملي نوآوری، مجموعهی صندوقهای تأمين مالی خطرپذير است؛ اما «تأمين مالی خطرپذير» از ویژگیهای خاصی برخوردار است كه همان ویژگیهای حلقههای زنجیره سيستم ملي نوآوری كشور را تكميل میکند. بنابراين، فعالیتهای صندوقهای مالی اگر فاقد اين شاخصهای برجسته باشند، هرچند ممكن است در كل مثبت قلمداد شوند، اما كمک چندانی به اهداف توسعهی تكنولوژی در سطح كلان نخواهند كرد.
در ادامه، تلاش میکنیم تا مهمترین شاخصهی عملكردی صندوقهای سرمایه گذاری خطرپذير را مشخص و معرفی كنيم. در زیر، هشت ويژگی و شاخص اصلی عملكردی فعاليت صندوقهای سرمايه گذاری خطرپذير را بيان میکنیم:
1. مشاركت در مديريت شرکتها
نبايد تصور كرد كه نقش سرمایهگذاران خطرپذير در تأمين منابع مالی خلاصه میشود و آنها نسبت به وضعيت عملكردی شرکتهای سرمایهپذیر خود، موضعی انفعالی خواهند داشت. اين سرمایهگذاران به سبب شراكت در مالكيت شرکتهای نوپا، خود را در قبال موفقيت آنها متعهد میدانند و بيشترين سعی را دارند كه با كمک به موفقيت شرکتهای سبد سرمایهگذاریشان، سود سرمایهگذاریهای خود را افزايش دهند. از قضا آنها از تواناییهای لازم برای اینگونه کمکها نيز برخوردارند. اين سرمایهگذاران كه بيشتر افراد باتجربه و دارای شم تجاری بسيار بالا هستند، با اتكا به تجربههای حاصل از كمک به شرکتهای مشابه، فعالانه وارد اين عرصه میشوند. ارتباطات فردی و سازمانی اين سرمایهگذاران، در بيشتر مواقع راهگشای شرکتهای نوپا است؛ زيرا مديريت شرکتهای نوپا، بيشتر در اختيار كارآفرينان فنی است (كسانی كه تجربه مديريتی كافی ندارند.) بازاريابی راهبردی و برنامهریزی نيز، از ديگر حوزههایی است كه اين سرمایهگذاران در آنها بسيار مؤثرند.
بنابراين، سرمایهگذاران خطرپذير با مشاركت در مديريت شرکتهای سرمایه پذیر نوپا، به ارزشافزایی میپردازند و نقش كارآفرينی آنها چشمگيرتر از نقش تأمینکنندگی منابع مالي است. به طور اساسی، يكي از دلايل اهميت سرمايه گذاری خطرپذير در رشد اقتصادی كشورها نيز همين ويژگی است؛ يعني از اين راه، به كارآفرينان جوان و فاقد مهارتهای مديريتی كمك میشود. به اين دليل، معمولاً در كشورهايی كه به اهميت اینگونه سرمایهگذاریها پی برده اند، يكی از اعضای صندوقهای سرمایهگذاری به عضويت هیئتمدیره شرکتهای سرمایه پذیر در میآید تا زمینهی ارزشافزایی هرچه بيشتر برای آنها فراهم آيد.
2. ارزيابی مديريتی
منابع مالی خطرپذير بيشتر در شرکتهای جوان و نوپايی سرمایهگذاری میشود كه رشدی سريع دارند و به طور ذاتی به واحدهای اقتصادی مهمی تبديل میشوند؛ اما تشخيص اين توان ذاتی به هيچ وجه كار سادهای نيست. زيرا ممكن است اين شرکتها در مراحلی باشند كه هنوز هيچ محصول واقعی يا بنگاه سازمانیافتهای وجود نداشته باشد.
به اين دليل، اینگونه سرمایهگذاریها با خطر فراوانی روبهرو هستند. بنابراين، لازم است تا در مراحل نخست، ارزیابیهای بسيار دقيقی از اینگونه شرکتها به عمل آيد كه اين ارزیابیها مسلماً تنها به ارزیابیهای اقتصادی و فنی محدود نمیشوند. حال اين سؤال مطرح است كه سرمایهگذاران خطرپذير در اين ارزیابیها، بر چه شاخصهایی بيشتر تأكيد دارند. اين شاخصها به ترتيب عبارتاند از:
- مديريت خوب
- مديريت خوب
- مديريت خوب
- قابليت رشد
- راه خروج از سرمایهگذاری
بنابراين، مهمترین شاخص ارزيابی شرکتهای نوپا، وضعيت گروه مديريتی آنها است. بررسی وضعيت گروه مديريتی به سبب ماهيت غيرملموس آن، به تجربه و دانش فراوانی نياز دارد و مهارتهای خاصی را میطلبد. ازجمله مواردی كه بايد گروه مديريتی از آنها برخوردار باشد و در اين بررسیها بايد به دقت مورد توجه قرار گيرد، عبارتاند از:
- انسجام و وحدت
- سابقه
- تعهد
- دانش تجاری
- برخورداری از تمامی مهارتهای تخصصی لازم
- تمايل به پذيرش مشاوره
مثلاً در بيشتر كشورهای آسيايی، شرکتها خانوادگی هستند و مديريت آنها گرايشی به دادن اطلاعات و پذيرش مشاوره از اعضای غيروابسته ندارند. بنابراين، تنها در پی دريافت سرمايه هستند، بدون اينكه از تجربه و دانش سرمایهگذاران در پيشبرد فعالیتهای شركت بهره ببرند. مسلماً، اين ويژگی با اصول ابتدايی سرمایه گذاری خطرپذير تناقض دارد. بنابراين، حتی وجود چنين روحیهای در گروه مديريتی شرکتهای نوپا، نبايد از ديد سرمایهگذاران مخفی بماند.
3. خطرپذيری
اهميت سرمايه گذاری خطرپذير در توسعه تكنولوژی و رشد اقتصادی، بيشتر به همين ويژگی خطرپذيری باز میگردد. به بيانی، كارآفرينانی كه طرح نو و ایدهی خلاقی در ذهن دارند و به موفقيت اقتصادی آن باور دارند، معمولاً به سبب دسترسی نداشتن به منابع مالی كافی در مسير حركت خود متوقف میشوند. آنها در اين مرحله برای رفع مشكل خود به بانکها و مؤسسههای مالی مشابه روی میآورند؛ اما به دلايل مختلف نمیتوانند از منابع مالی اینگونه مؤسسهها استفاده كنند. از موانع اصلی، درخواست سپردههای سنگين و ديدگاه کوتاهمدت حاكم بر اینگونه مؤسسهها است. بنابراين، ویژگیهای خاص شرکتهای كوچک و متوسط (يا همان موتور رشد اقتصادی كشورها) دريافت منابع مالی كافی از بانکها، بازارهای بورس و ديگر کانالهای سنتی تأمين مالی را برای پروژههای پرخطر مبتنی بر تكنولوژی پيشرفته بسيار دشوار كرده است، پس همانگونه كه پيش از اين اشاره شد، تأمين مالی خطرپذير برای پر كردن اين جای خالی مطرح میشود.
در چنين شرايطی، اگر آن دسته از صندوقهای مالی كه با هدف كمک به توسعه تكنولوژی شكل گرفتهاند، خطرگريز باشند، اندک اندک از كاركرد اصلی و واقعی خود خارج میشوند. چه بسا، بعد از مدتی ديده میشود كه اين صندوقها عملكردی مانند بانکها دارند، يعنی فعاليت آنها به اعطای وام و گرفتن سپردههای سنگين محدود شده است. پس در چنين شرايطی همان خلأ قبلی دوباره حاكم میشود و نوآوران و كارآفرينان واقعی، براي تحقق ایدههای خود و كمک به توسعه تكنولوژی با مشكلات مالی روبهرو میشوند و در پايان پس از روبهرویی با درهای بسته از ادامه كار صرفنظر میکنند.
خطرپذيری، به مجموعهای از شرايط وابسته است كه بدون وجود آنها نمیتوان از صندوقهای سرمایهگذاری توقع خطرپذيری داشت. يكی از اين شرايط، ايجاد مشوقهایی براي كاركنان صندوقها است تا در قبال سرمایهگذاریهای موفق پاداش دريافت كنند و در قبال موفقيت يا شكست آنها بیتفاوت نباشند. متأسفانه، اداره اين صندوقها در قالب سيستم بوروكراتيک دولتی در برخی كشورها (ازجمله کره جنوبی) اندک اندک سبب كمرنگی خطرپذيری شده است. يكی ديگر از موانع خطرپذيری، ناتوانی صندوقها در ارزيابی دقيق طرحهای پيشنهادی است. اين ناتوانی در نهايت سبب میشود تا صندوقها با دريافت سپردههای زياد، اين ضعف خود را جبران كنند. بنابراين، خطرپذيری از ویژگیهای اصلی سرمايه گذاری خطرپذير است و نقش به سزایی در توسعه تكنولوژی دارد. در عين حال، بايد در بررسی ويژگی «خطرپذيری»، همزمان وجود شرايط پیشنیاز آن نيز مدنظر قرار گيرد.
4. مشاركت در مالكيت شرکتها
به دلايل گوناگون، مشاركت در مالكيت شرکتها از ویژگیهای اصلي و ماهيتی سرمایهگذاریهای خطرپذير به شمار میرود. وام دادن (آن هم با نرخ بهره بالا و بازپرداخت كوتاه يا میانمدت و دريافت سپردههای مختلف) با مفهوم سرمايه گذاری خطرپذير همخوانی ندارد و خلأ موجود در تأمين مالی پروژههای نوآورانه و مبتنی بر تکنولوژیهای پيشرفته را پر نمیکند. اگر كارآفرينان از شرايط بالا برخوردار بودند، نخست از وامهای بانكی استفاده میکردند.
از سوی ديگر، زمانی كه صندوقهای سرمايه گذاری خطرپذير در مالكيت شرکتهای سرمایه پذیر سهيم میشوند، در قبال آیندهی آنها متعهد میشوند و از هر ابزاری برای كمک به موفقيت اين شرکتها استفاده میکنند. در همینجا موضوع مشاورههای مديريتی و برنامهریزی و حتی استفاده از كانال ارتباطات شخصی در كمک به شرکتهای نوپای مبتنی بر تكنولوژی پيشرفته مطرح است. اين كار به معنای پيوند نظاممند «ايده و تخصص كارآفرينان جوان» با «تجربه و شم تجاری كارشناسان صندوقهای مالی» است كه اين پيوند، میتواند ضامن تجاریسازی موفق نوآوریهای تكنولوژی در كشور و به عبارتی تحقق اهداف توسعه تكنولوژی باشد.
توجه به نكات بالا، تأييدی بر آن است كه صندوقهای سرمایهگذاری اگر بخواهند در جايگاه واقعی خود در سيستم ملی نوآوری قرار گيرند، بايد كاركردهای خود را با مفهوم سرمايه گذاری خطرپذير هماهنگ كنند و به عبارتی وامدهندگان منفعلی نباشند و با سرمایهگذاری در مالكيت شرکتها، بهطور مستقيم وارد عرصه واقعی دگرگونیهای تكنولوژی شوند.
5. انگیزه سودآوری
در تعريف سرمایهگذاری خطرپذير آمده است: «پذيرش خطر بالا كه به اميد كسب سود فراوان صورت میگیرد.» مطمئناً، پذيرش خطر بايد با انگیزه كسب سود بيشتر همراه باشد، در غير اين صورت اگر سرمایهداران در پی سود محدود و ناچيز باشند، میتوانند به نرخ بانكی يا ديگر سرمایهگذاریهای مطمئن (مانند اوراق قرضه و مشاركت) بسنده كنند. بنابراين، كسانی كه سرمایهی خود را در طرحهای نوآورانه و در عرصه تکنولوژیهای پيشرفته در معرض خطر قرار میدهند، مطمئناً بايد برنامه نسبتاً بلندمدتی برای كسب سود بيشتر داشته باشند.
بايد دانست كه سود موردنظر صندوقهای سرمايه گذاری خطرپذير ، از محل افزايش ارزش سهم مالكيت آنها در زمان فروش آن (يا عرضه ابتدايی آن در بازار بورس) حاصل میشود، نه از راه درآمد جاری شرکتها. تجربهی ديگر كشورها در شکلگیری و تقويت صنعت سرمايه گذاری خطرپذير حاكی از آن است كه دولتهایی در اين مسير موفقتر بودهاند كه انگیزه سودآوری را در فعاليت اين صنعت بهطور كامل در نظر داشته اند. به عبارتی، صنعت سرمايه گذاری خطرپذير ، میتواند صنعت پويايی باشد كه فعالان آن افزون بر كمک به پيشرفت تكنولوژی و توسعه اقتصادی، افزايش ثروت خود را نيز در نظر دارند. مثلاً در كشوری مثل آمريكا كه نرخ بهرهی بانكی بسيار ناچيزی پرداخته میشود، بازگشت متوسط سرمايه بين بیست تا سی درصد در سرمایهگذاریهای خطرپذير، آمار بسيار جالب توجهی است.
در برخی كشورها، به سبب بیتوجهی به انگیزههای سودآوری، صنعت سرمايه گذاری خطرپذير در حد كانالی براي توزيع اعتبارات یارانهای در راستای سیاستهای دولتی پايين آمده است. با اطمينان میتوان گفت كه هرگاه، از انگیزه سودآوری صندوقهای مالی توسعه تكنولوژی چشمپوشی شود، اين صندوقها اندک اندک از خطرپذيری فاصله میگیرند و در نهايت به پرداخت وامهای مطمئن بسنده میکنند. يكی ديگر از موانع، توجه به انگیزههای سودآوری، اداره دولتی صندوقهای سرمایهگذاری است. به عبارتی زمانی كه سيستم استخدامی و ارتقای اين كاركنان از نظام بوروكراتيک دولتی پيروی كند، سودآوری طرحهای موفق، تأثير زيادی بر ارتقای اين كاركنان ندارد؛ اما در صورت بروز تخلفاتی از سوی آنها يا شكست طرح موردنظر، كاركنان صندوقهای دولتی بازخواست میشوند. پس در بلندمدت، نبودن وجود انگیزه سودآوری، صندوقها را از مفهوم سرمايه گذاری خطرپذير دور میکند.
6. توجه به شرکتهای نوپا
سرمايه گذاری خطرپذير میتواند در مراحل مختلف رشد شرکتها صورت پذيرد. اين مراحل را میتوان به مراحل ابتدايی، رشد و گسترش تقسيم كرد. همانگونه كه میتوان حدس زد، اين سرمایهگذاریها شامل طيف وسيعی است كه در يک سوی آن خطر و ناامنی به بالاترين حد خود میرسد و افق زمانی خروج از سرمایهگذاری نيز طولانیتر میشود. در اين مرحله (مرحله ابتدايی) معمولاً كارآفرينانی با ایدهها و نوآوریهای جالب وجود دارند و در بسياری موارد، حتی سازماندهی مناسبی در قالب يک شركت وجود ندارد. پس ارزيابی ظرفيت اين طرحها بسيار دشوارتر است و خواهان مهارتهای ویژهای است و افق زمانی سودآوری نيز حداقل به هفت تا ده سال میرسد.
در سوی ديگر طيف، سرمایهگذاری در شرکتهای ثبات یافتهای صورت میگیرد كه بنا به دلايلی در پی گسترش دامنه فعالیتهای خود هستند. مطمئناً ارزيابی ظرفيت اين طرحها با توجه به سوابق موجود و سازماندهی مشخص اين شرکتها بسيار آسانتر است. پس خطر اين سرمایهگذاریها كمتر میشود و افق زمانی خروج از سرمایهگذاری نيز، كاهش مییابد؛ اما بايد توجه داشت كه بازگشت سرمایهی كمتری از اینگونه سرمایهگذاریها حاصل میشود و به عبارتی متناسب با كاهش خطر از ظرفيت سودآوری نيز كاسته میشود.
همانگونه كه پيش از اين اشاره كرديم، هرچند سرمايه گذاری خطرپذير كل اين طيف را پوشش میدهد، تأثير آن بر توسعهی تكنولوژی و ارتقای كارآفرينی زمانی پررنگتر میشود كه جهتگیری اصلي آن به سوي آغاز طيف يعنی سرمایهگذاری در مراحل ابتدايی رشد شرکتها يا همان شرکتهای نوپا و نوآور باشد. به عبارتی، اگر بر آغاز طيف تأكيد شود، شکلگیری شرکتهای نوپا ارتقا مییابد و اين شرکتها با كمک مشاوره و ارزشافزایی سرمایهگذاران خطرپذير میتوانند حركت بهتری داشته باشند و در تجاریسازی تکنولوژیهای نوين، موفقتر عمل كنند. پس تأمين مالی خطرپذير شرکتهای نوپا، بسيار اقتصادیتر و مفيدتر از كمک به گسترش فعالیتهای شرکتهای معتبر قديمی است.
همچنين، بايد توجه داشت كه امر سرمایهگذاری در شرکتهای نوپا، نياز به شرايط خاصی دارد و خودبهخود ممكن نيست. در صورت نبود شرايط مناسب، طبعاً گرايش كلي به سوی كاستن از خطر موجود سوق مییابد. هنگام بررسی نكات مهم سرمایهگذاری خطرپذير، بايد به اين شرايط (بهویژه، جهتگیری سیاستها و یارانههای دولتی) نيز توجه خاصی شود.
7. ديدگاه بلندمدت
يكی از ویژگیهای بسيار مهم ديگر كه ابعاد عملكردی و ویژگیهای سرمايه گذاری خطرپذير را تحت تأثير قرار میدهد، ديدگاه بلندمدت حاكم بر صندوقهای سرمایهگذار است. مسلماً خطرپذيری براي كسب سود در هفت تا ده سال آينده، بدون ديدگاه بلندمدت امکانپذیر نيست. اساساً توسعه تكنولوژی در ديدگاه کوتاهمدت جايی ندارد. به بيانی سادهتر، اگر ديدگاه کوتاهمدت بر صندوقهای موردنظر حاكم باشد، نه تنها اين صندوقها بهتدریج از مفهوم سرمايه گذاری خطرپذير دور میشوند، بلكه مهمتر از آن، ديگر در راستای اهداف توسعه تكنولوژی گام برنخواهند داشت و عملكرد آنها همانند مؤسسههای مالی و بانكی میشود.
8. مديريت حرفهای
لازمه سرمايه گذاری خطرپذير ، تأمين مالی شرکتهای نوپا و مبتنی بر تكنولوژی پيشرفته است. خطر فراوان و بازگشت سرمایه زياد، از ویژگیهای اینگونه سرمایهگذاریها است. تصمیمگیری درباره انتخاب پروژههای مناسب براي سرمایهگذاری از اهميت حياتی برخوردار است و اینگونه تصمیمها بايد به گونهای گرفته شود كه بازگشت سرمايه را به بالاترين اندازه برساند و از خطر موجود به ميزان زيادی بكاهد.
سرمايه گذاری خطرپذير ، بايد جريان سرمايه را نيز آسان سازد. به بيان ديگر سرمایهگذاران خطرپذير موفق، نه تنها پروژههای خوب بلكه سرمایهگذاران نو و دارای گرايش به سرمایهگذاری را نيز شناسايی میکنند تا از پيوستگی و رشد پروژه مطمئن شوند. بنابراين سرمایهگذاران خطرپذير تنها در پی سود سهام نيستند، بلكه با تزريق بهموقع سرمايه، بازگشت سرمایهگذاری را افزايش میدهند.
سرمایهگذاران خطرپذير، بايد خدمات دارای ارزشافزوده را به شرکتهای پذيرای سرمايه ارائه كنند. خدماتی مانند موارد زير:
- پیادهسازی مفاهيم مدرن مديريت بنگاه
- یکپارچهسازی منابع اطلاعاتی برای برنامهریزی بازار و برنامهریزی راهبردی
- تأمين مالی اوليه و تأمين مالی مجدد
- مشاوره مالی
- شناسايی سرمایهگذاران راهبردی
- طراحی برنامههایی برای عرضهی ابتدايی سهام در بازار بورس
همانگونه كه از تمامی موارد بالا برمیآید، سرمايه گذاری خطرپذير بايد در قالب سرمایهگذاری حرفهای دنبال شود.
الف) سرمايه گذاری خطرپذير ، سرمایهگذاری و مديريت حرفهای را میطلبد تا خطر نسبتاً بالای اين كار تا حدی كاهش يابد.
ب) نرخ بازگشت بالای سرمايه در اینگونه سرمایهگذاریها، حاصل سرمايه، تخصص و تجربه سرمایهگذاران است كه با سختی فراهم آمده است. بنابراين، سرمايه و تخصص حرفهای، از پیشنیازهای افزايش بازگشت سرمايه است.
بنابراين بايد بار ديگر تأكيد كرد كه شرايط خاص عملكردی حاكم بر صنعت سرمایه گذاری خطرپذير و کسب و کار ها ، مديريتی حرفهای میطلبد.
از نكات مهمی كه بايد در نظر داشت، وابستگی متقابل ویژگیهای چندگانه سرمايه گذاری خطرپذير است. مثلاً، هنگام صحبت از انگیزهی سودآوری، بايد بدانيم كه بدون چنين انگیزههایی جذب كارشناسان و مديران توانمند و باتجربه در صندوقهای سرمایهگذاری ممكن نيست. از سوی ديگر، بدون بهکارگیری چنين كارشناسان و مديرانی، توان ارزیابیهای بسيار دشوار مديريتی و فني از اين صندوقها سلب میشود و مشاوره كارشناسان بیتجربه نيز دردي از شرکتهای نوپا دوا نمیکند. بنابراين همانگونه كه ديده میشود، بدون وجود انگیزهی سودآوری ارزیابیهای مناسب مديريتی و فنی و مشاركت در مديريت شرکتها نيز ممكن نيست.
مطلبی دیگر از این انتشارات
تفاوت سرمایه گذار خطر پذیر و انجل چیست؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
رشد سرمایه گذاری خطرپذیر شرکتی از نگاه آمار + اینفوگرافیک
مطلبی دیگر از این انتشارات
سرمایه گذاری خطرپذیر شرکتی یا CVC چیست؟