کارچین؛ سامانه خدمات حملونقل مبتنی بر تکنولوژی بلاکچین
بلاکچین؛ انقلابی در جهان پلتفرم ها
امروزه، بسیاری از ارزشمندترین شرکتها در جهان گردانندهی یک «شبکه» هستند. به لطف اثر شبکهای (network effect) با پیوستن هر کاربر جدید، ارزش این پلتفرمها برای کاربران فعلی افزایش مییابد. یک معیار سرانگشتی میگوید ارزش یک پلتفرم با مجذور تعداد کاربرانش رابطه مستقیم دارد. این پلتفرمها در ابتدا بیآزارند؛ اما پس از مدتی که رشد کردند و مقیاس گرفتند، وقتی وارد فاز دادهکاوی در چرخهی عمر خود میشوند میتوانند نگرانکننده باشند. شکل زیر منحنی تکامل پلتفرمهای دارای اثر شبکهای و رابطهی آنها با کاربرانشان را نشان میدهد. مهمترین پدیدهای که باید به آن توجه کرد این است که پلتفرمها از «جذب» و «همکاری» با کاربران و مشارکتکنندگانشان به «داده کاوی» و «رقابت» با آنها گذار میکنند.
تمرکززدایی (decentralization) مفهومی است که عموماً مورد سوءتفاهم قرار میگیرد. برای مثال، گاهی میگویند دلیلی که طرفداران رمزینه شبکههای مبتنی بر بلاکچین (Blockchain Based Cryptonetworks) تمرکززدایی را تبلیغ میکنند مقاومت در برابر سانسور دولتها و یا داشتن دیدگاههای سیاسی لیبرتارین است؛ اما اینها دلایل اصلی اهمیت تمرکززدایی نیستند. بیایید نگاهی به مشکل پلتفرمهای متمرکز بیندازیم. این پلتفرمها یک چرخهی عمر قابل پیشبینی دارند. در آغاز راه، هر کاری میکنند تا بتوانند کاربران و مشارکتکنندگان مکمل را جذب کنند؛ این مشارکتکنندگان مکمل ثالث میتوانند توسعهدهندگان، کسبوکارها و سازمانهای رسانهای باشند. آنها این کار را میکنند تا خدماتشان ارزشمندتر شود؛ زیرا پلتفرمها، بنا به تعریف، سامانههایی با اثرات شبکهای چندجانبه هستند.
اما همینکه از منحنی پذیرش بالا میروند، قدرت آنها روی کاربران و طرفهای ثالث افزایش مییابد. وقتی به بالای منحنی s-شکل میرسند، رابطهی آنها با مشارکتکنندگان شبکه از یک بازی با حاصل جمع مثبت به بازی با حاصل جمع صفر تغییر میکند. در آن نقطه سادهترین راه برای ادامه دادن به رشد، استخراج دیتا از کاربران و رقابت با مکملها بر سر مخاطبان و سودها است. برای مکملها این گذار از همکاری به رقابت حس یک «در باغ سبز» دروغین را دارد و برای کاربران گذار از جذب به استخراج به معنی تسلیم حریم خصوصی و واگذاری کنترل روی دیتای شخصی و آسیبپذیری در برابر مشکلات امنیتی است.
اما چه میشد اگر راهی وجود داشت که میتوانستیم پلتفرمها را به ادامهی «همکاری» متعهد کنیم؟ راهکارهایی پیشنهادشدهاند که از مقررات گذاری (regulation) روی پلتفرمها و شبکهها تا الزام آنها به ارائهی «رابطهای برنامهنویسی کاربردی باز» (open APIs) را در برمیگیرد؛ اما رمزینه شبکههای مبتنی بر بلاکچین شبکههایی تحت تملک و ادارهی جامعه - میتوانند سرآغاز یک پارادایم نوین برای تداوم همکاری در عین داشتن اثرات شبکهای باشند. اگرچه رمزینه شبکههای مبتنی بر بلاکچین پدیدههایی نسبتاً جدید هستند، اما یک تشبیه مفید میتواند به فهم سازوکار آنها و همچنین توضیح آنها برای تازهواردها کمک کند؛ تعاونیها.
تعاونیها سازمانهایی مشارکتی هستند که مالکیت و ادارهی آنها در دست اعضایشان است. اعضا میتوانند تولیدکنندگان یا مصرفکنندگان محصول یا خدمت شرکت تعاونی باشند. بهعنوانمثال در یک تعاونی مصرف، مصرفکنندگان بر اساس خریدی که خودشان انجام میدهند از سود سهم میبرند. یک نمونهی بارز این تعاونیها REI است که درآمدی نزدیک به ۳ میلیارد دلار دارد.
تفاوت مهم تعاونیها با شرکتهای دیگر آنجاست که تأمین مالی در تعاونیها بهجای آنکه توسط سرمایهگذاران ثالث انجام بپذیرد توسط سرمایهگذاری مستقیم اعضا صورت میگیرد. این امر به اعضا اجازه میدهد که تصمیمگیری دربارهی ارزشهای سازمان را در دست خود داشته باشند؛ که این ارزشها لازم نیست حتماً حداکثر شدن سود باشند. بااینحال، پایبندی به این ارزشها تنها یک مسئولیت اجتماعی نیست و درنهایت به نفع کسبوکار تمام خواهد شد. بهعنوانمثال، وجود یک منفعت اجتماعی در فعالیت تعاونی سبب اشتراکگذاری منابع میشود و برای تعاونی صرفه به مقیاس (economies of scale) را به ارمغان میآورد؛ امری که بهنوبهی خود ارزش عضویت را برای همهی اعضا بالا میبرد.
همچنین بخوانیم: ICO؛ جوجهاردک زشت دنیای سرمایهگذاری | قبل از بلاکچین چطور زندگی میکردیم؟
شاید یکی از مشهورترین نمونههای موفقیت تعاونیها ویزا (Visa) باشد. این شرکت که در ابتدا جزئی از «بنکآوآمریکا» (Bank of America) بود و «بنکآمریکارد» (BankAmericard) نام داشت در جلب نظر بانکهای رقیب دچار مشکل شد و همین امر مانع فراگیر شدن و پذیرش گسترده از سوی مصرفکنندگان بود. «بنکآوآمریکا» برای حل این مشکل «بنکآمریکارد» را به یک کنسرسیوم تحت مالکیت اعضا تغییر ماهیت داد. همین امر برای بانکهای رقیب انگیزهی پیوستن ایجاد کرد. درنتیجهی این تصمیم، اثر شبکهای این پلتفرم افزایش پیدا کرد و درعینحال، اعضای کنسرسیوم دیگر مجبور نبودند بابت دریافت خدمات از یک پلتفرم جمع کنندهی (aggregator) متمرکز هزینه بپردازند.
نمونههای موفقی از ساختار مالکیت تعاونی در بسیاری از صنایع وجود دارد، از «لند اولیکز» (Land O’Lakes) در صنعت لبنیات که ارزش بازار آن 22.5 میلیارد دلار است تا صندوق سرمایهگذاری مشترک ونگارد (Vanguard Mutual Funds) که داراییهای تحت مدیریت آن ۵۳۰۰ میلیارد دلار ارزش دارد. بنا به اعلام اتحادیهی بینالمللی تعاونی (International Co-op Alliance) تعاونیها ۱۰ درصد کل فرصتهای شغلی دنیا را ایجاد میکنند و ۳۰۰ تعاونی برتر دنیا «درحالیکه خدمات و زیرساختهایی را که جامعه برای شکوفایی به آن نیاز دارد تأمین میکنند» رویهمرفته ۲۱۰۰ میلیارد دلار گردش مالی سالیانه دارندساختار مالکیت تعاونی سبب میشود شرکتی مانند ونگارد هرگز مجبور نباشد بین نفع مشتریان و نفع مالکان شرکت تصمیمگیری کند؛ زیرا این دو طرف یکی هستند؛ اما درعینحال، این ساختار مشکلاتی را نیز برای شرکت تعاونی به بار میآورد. برای مثال به راه انداختن یک تعاونی از به راه انداختن یک شرکت معمولی دشوارتر است، زیرا این دو به بازارهای سرمایهی یکسانی دسترسی ندارند. همسو کردن سرمایهگذاری اعضایی که ارزشهای مشترک دارند بهمراتب از جذب سرمایه باهدف سود حداکثری دشوارتر است. همچنین چالشهایی در بسیاری زمینهها پیش پای یک تعاونی قرار دارد که از توزیع اطلاعات بین اعضا تا نحوهی شروع به کار را شامل میشود. علاوه بر آن، فرآیندهای حاکمیتی در تعاونیها عمدتاً پیچیدهتر از شرکتهایی است که ساختار مدیریتی سادهی بالا به پایین دارند. چالش اصلی برای تعاونیها آن است که باید به ارزشهای متکثر اعضا پایبند بمانند و درعینحال کارایی عملیاتی خود را نیز حفظ کنند. به همین دلیل بسیاری از تعاونیهای موفق، ساختارهای سلسلهمراتبی مدیریت را با روالهای دقیق تصویب توسط اعضا ترکیب کردهاند (امری که در تضاد با دموکراسیهای تخت و مستقیم است).
اینسوی داستان اما رمزینه شبکههای مبتنی بر بلاکچین شبکههایی هستند که –بهجای سهامداران ثالث– در تملک کاربران و کارمندان هستند و ازاینرو پیشتاز شکل جدیدی از سرمایهداری تعاونی میباشند. علاوه بر امکان جمع سپاری (crowdsource) تأمین سرمایه از اعضای شبکه، رمزینه شبکههای مبتنی بر بلاکچین میتوانند از بسیاری از جنبهها با شرکتهایی که منابع عظیم سرمایه در اختیاردارند رقابت کنند، بهخصوص جایی که پای اعتماد در میان باشد.
درواقع رمزینه شبکههای مبتنی بر بلاکچین شبکههای اطلاعاتی هستند، مبتنی بر کد متنباز، اشتراکگذاری وضعیت بین همهی اعضا، «قراردادهای هوشمند» خودکار و دسترسی به بازارهای بینالمللی ۲۴ ساعته. اینها ابزارهایی هستند که امکان تبادل اطلاعات و همکاری را در اختیار اعضا میگذارند و درنتیجه، عبور از موانع راهاندازی ابتدایی برای رمزینه شبکههای مبتنی بر بلاکچین آسانتر از تعاونیهای مرسوم است. همچنین، این شبکهها با کدگذاری تعهد به همکاری ادامهدار در نرمافزار میتوانند سطح جدیدی از اعتماد را خلق کنند. علاوه بر آن، این شبکهها با گنجاندن سازوکارهای حاکمیتی در نرمافزار میتوانند قلمرو جدیدی از حاکمیت تعاونی را فتح کنند که همزمان کارآمد و تماماً دموکراتیک باشد.
بدین ترتیب، میتوانیم رمزینه شبکههای مبتنی بر بلاکچین را نوعی از منابع عمومی در نظر بگیریم. ادارهی منابع عمومی نیاز به وجود سه شرط دارند: «قوانین»، «سازوکارهای تنبیهی و تشویقی برای ایجاد پایبندی به رعایت قوانین» و «سازوکارهای نظارتی برای تشخیص این پایبندی». در رمزینه شبکههای مبتنی بر بلاکچین قوانین بهصورت برنامهنویسی شده هستند، سازوکارهای تنبیه و پاداش همه بهصورت اقتصادی در دل پروتکلها تعریفشدهاند و نظارت همگانی توسط اعضای شبکه (nodes) بهصورت قطعی انجام میشود تا پیروی از قوانین بررسی شود.
پلتفرمهای متمرکز آنقدر در این سالها سلطه داشتهاند که مردم یادشان رفته مدلهای بهتری هم نظیر تعاونیها برای ارائهی خدمات وجود داشته است. شبکههای غیرمتمرکز نوشدارویی برای حل تمامی مشکلات موجود نیستند، اما رویکردی پیشنهاد میدهند که بسیار بهتر از سیستمهای متمرکز فعلی عمل خواهد کرد. رمزینه شبکههای مبتنی بر بلاکچین ابزارهای قدرتمندی برای توسعهی شبکههای تحت مالکیت جامعه هستند و یک زمینبازی هموار و برابر در اختیار کاربران، توسعهدهندگان و کسبوکارهای مرتبط قرار میدهند.
ترجمه و تدوین: شاهد احمدیان
مطلبی دیگر از این انتشارات
DAV ؛ پلتفرم زیربنایی حملونقل درونشهری!
مطلبی دیگر از این انتشارات
بلاکچین در صنعت تاکسی: تکنولوژی برای مردم معمولی
مطلبی دیگر از این انتشارات
کارچین پیچ | معرفی کارچین