پدرام باقرنژاد روزنامه نگار : سرمقاله روزنامه روزگارمعدن

افکارعمومی را جدی بگیرید!

وقتی از افکار عمومی می‌گوییم تصویر نهایی و چکیده قضاوت اجتماعی یک جامعه آگاه در زمینه موضوعات و مسائل برهانی آن جامعه در ذهن نقش می‌بندد.

افکار عمومی فرآیندی است پیچیده که از نظرات فردی و جریانات فکری اجتماعی شکل می‌گیرد. هر برداشت و قضاوت و تفکر انفرادی محصولی به‌بار می‌آورد و در جریان تبادل و تعمق و بازسازی و نقل و انتقال این افکار و نظرات فردی، تفکرات گروهی متولد می‌شود و بدین صورت افکار عمومی شکل می‌گیرد. در حقیقت افکار عمومی را می‌توان یک جریان فکری دانست که بر جو فکری جامعه مسلط و چیره شده و در نهایت آن را ساخته است.

پدرام باقرنژاد روزنامه نگار : سرمقاله روزنامه روزگارمعدن
پدرام باقرنژاد روزنامه نگار : سرمقاله روزنامه روزگارمعدن

افکار عمومی محصول جوامع روشنفکر و فعال است و محصول دوران روشنگری و بیشتر از هر نیروی موثر دیگری انسان را به‌سوی چگونه اندیشیدن و چگونه عمل کردن سوق می‌دهد. گسترش وسایل ارتباط جمعی از رادیو، تلویزیون و مطبوعات پرتیراژ به ماهواره، اینترنت و انواع و اقسام شبکه‌های اجتماعی آنلاین، باعث پیدایش ارتباطات پیچیده، آزاد و نامحدود اجتماعی‌ شده که در آن همه افراد صرف‌نظر از اینکه در کجای این کره خاکی زندگی می‌کنند یا چه ملیت، قومیت و زبان و دین و تفکری دارند و به چه گروه اجتماعی تعلق دارند، از طریق تماس با یکدیگر و دسترسی به منابع خبری، از رویدادها و رخدادها آگاه می‌شوند؛ تا جایی که حتی اگر در جامعه‌ای، میزان مشارکت و تعاملات متقابل اجتماعی مردم هم محدود باشد، میزان دقت، توجه و آشنایی آنها با حوادث و رخدادهای جاری که نتیجه بررسی و تعمق آنها در این زمینه است، با آنچه در گذشته بود تفاوت پیدا کرده و تاثیر رسانه‌ها بر مردم و شکل‌دهی به افکار عمومی، موضوعی شده انکارناپذیر و البته اجتناب‌ناپذیر که به تعبیری آن را «صدای خاموش مردم» می‌نامند. این یک اصطلاح جامعه‌ شناختی است و عبارت از درک معینی است از آگاهی عمومی جامعه نسبت به مسائل بااهمیت و جاری که نسبت به آن تجزیه تحلیل عینی یا ذهنی دارد و افراد و جامعه، در خلوت خاموش افکار خود آن را نجوا می‌کند. از ویژگی‌های افکار عمومی این است که بر مبنای نگرش افراد جامعه شکل می‌گیرد.

در واقع انگاره‌ها، پایه‌ها و زمینه‌های پایدارتر افکار یا لایه‌ زیرین افکار عمومی محسوب می‌شود. درباره نیروهای محرکه افکار عمومی، صاحب‌نظران به ۳ مرحله رشد افکار عمومی اشاره می‌کنند؛ اول در زمینه منشأ موضوع بیان می‌شود، افکار عمومی از یک مشکل یا موضوع عمومی سرچشمه می‌گیرد، زیرا تا زمانی که امور به‌طور خودکار و عادی جریان دارند و با مسائل عمومی براساس عادات و قوانین برخورد می‌شود، هیچ کس خود را به فکر کردن مشغول نمی‌کند، زیرا به‌ندرت فردی تنها به‌سبب نقد مطلبی، به تفکر می‌پردازد. سپس و در مرحله دوم، بحث و تبادل آرا و نظرات اجتماعی درباره موضوع شروع می‌شود و انتقادات و تحلیل‌ها و راه‌حل‌های پیشنهادی منتشر می‌شود. این مرحله با کوشش برای شناخت موضوع و امید به پیدا کردن راه‌حل عملی و واقعی شروع شده و سپس توفان‌های مختلف و گسترده فکری آغاز می‌شود و تبادل‌ آرایی همه‌جانبه‌ به‌دنبال می‌آ‌ورد، اما این بحث در مرحله تفسیری و اولیه باقی می‌ماند و طی آن بررسی در زمینه ویژگی‌های مختلف مشکل، مانند میزان اهمیت و انعکاس احتمالی آن بر سایر ویژگی‌های زندگی اجتماعی صورت می‌گیرد. زمانی که بحث‌ها، جدل‌ها و مشاوره‌های مربوطه انجام گرفت، راه‌حل‌های متفاوت بروز می‌کند که غالبا متناقض‌اند. در زمینه راه‌حل‌های موضوع تازه اختلافات بروز می‌کند و در این مرحله، عوامل اختلاف و عوامل اتفاق روشن‌تر می‌شود. زمانی که آرای مختلف بیان شد، گروه‌های اجتماعی کوچک و بزرگی سازمان‌نیافته یا سازمان‌یافته تشکیل می‌شود که هر یک، از دیدگاه‌های ویژه‌ای هواداری می‌کنند.

سپس آرا متبلور می‌شوند، راه‌حل‌های خیالی کنار گذاشته می‌شوند و راه‌حلی میانه به‌دست می‌آید یا ممکن است اختلافات به عدم سازش منجر شود و واکنش عمومی را به همراه داشته باشد.

افکار عمومی محدودیت نمی‌شناسد؛ در هر زمان و مکان و جغرافیا متولد می‌شود. با موضوعات مختلف و متنوع تولید و بازتولید و منتشر شده در مسیر توسعه و بازتولیدهای مکرر تغییر شکل می‌دهد؛ تقویت شده و تبدیل به یک سونامی فکری می‌شود.

در واقع با تقابل یا تعارض یا تضاد منافع از طرفی و اشتراک منافع از سوی مقابل، جبهه‌سازی کرده و نمود یافته و در نهایت دستیابی به توافق یا تقابل عمومی الزام خود را نشان می‌دهد. زمانی که موضوعات مربوطه از فوریت برخوردار باشند، نمی‌توان برای همیشه به بحث ادامه داد و دستیابی به یک راه‌حل امری حیاتی است.

رسیدن به اتفاق آرا در برخی عرصه‌های خاص، ساده و در برخی عرصه‌های دیگر دشوار است. به‌هر حال نتیجه چه اختلاف باشد، چه اتفاق، محصول افکار عمومی جامعه است که در عین سکوت صدایی نهفته و فریادی بالقوه خواهد بود.

در واقع افکار عمومی ضمیر باطن ملت یا صدای خاموش جامعه است. افکار عمومی در جریانات سیاسی-اجتماعی جامعه دخالت می‌کند؛ بدون آنکه در قوانین نامی از آن برده شود. افکار عمومی یقینا نتیجه‌ افکار انفرادی افرادی از جامعه درباره‌ یک موضوع معین و مشخص است که قادر است رفتار ملت‌ها را ظرف مدت کوتاهی دگرگون ‌کند و چهره‌ای جدید از خود به جهان نشان دهد یا بهتر است بگوییم عکس‌العمل بخش عمده‌ای از جامعه است، در برابر حوادثی که رخ می‌دهد.

افکار عمومی قضاوتی موردقبول عامه است که گاهی جنبه‌ عاطفی آن بر جنبه‌ ادراکی‌اش غلبه دارد؛ بنابراین همواره یکی از عوامل پرقدرت در جوامع، طی زمان‌های مختلف بوده است. همین نیروی نامرئی، منبع مهم اقدامات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در جوامع است.

افکار عمومی چیزی جز صدای صامت مردم نیست که با پویایی خود، سرنوشت جوامع را رقم می‌زند و در شرایط روانی و فضای اجتماعی خاص می‌تواند بروز و ظهور پیدا کند؛ آتشی زیر خاکستر است که می‌تواند مشتعل شود و سرزمینی را به آتش بکشد یا می‌تواند بیان و در فضایی آزاد و تعاملی پالایش شود و به وفاق و اصلاح امور بینجامد.

این امکان وجود دارد که در جامعه‌ای با ایجاد ترس و سرکوب، افکار عمومی ساکت بماند و نادیده گرفته شود، به‌گونه‌ای که با از بین رفتن بروز ظاهری آن، شرایط و عکس‌العمل اجتماعی ظاهرا ساکت شود، اما هرگز افکار عمومی و قضاوت اجتماعی پاک یا به‌طور کامل نابود نمی‌شود؛ پس برای همیشه یا مدتی طولانی قابل کنترل نخواهد بود؛ بنابراین در جوامعی که امکان بروز و ظهور و طرح و پالایش افکار جامعه محدود می‌شود، می‌توان افکار عمومی را صدای خاموش جامعه دانست؛ آتشی زیر خاکستر و قدرتی آماده طغیان زیر پوست جامعه؛ صدایی موثر و بلندتر از فریاد آماده در گلو. به سکوت فریادها باید توجه و در جهت اقناع آن رفتاری صادقانه و قانع‌کننده ارائه کرد.