«يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ»
جمع خوبان! | یادداشتی بر برنامه مافیا
دلیل نوشتن این یادداشت، بیشتر معرفی برنامه مافیا (در گذشته: شهروند و مافیا) ست که بسیار برنامه خوشساخت و سرگرمکنندهای ست. برعکس اون برنامه آشغال متعفن که نمیدانم مردم و مخاطبانش چطور تحملش میکنند (شبهای جیگرطلاهای فیلیمو)؛ واقعا چی دارد؟ بازیکنهای داغان و عقبمونده که هیچ چی از بازی نمیفهمند، گندهشون مثلا ایمان صفا ست؟ امیرعلی نبویان است؟ اینها دوتا شون رو هم، اندازه نصف انگشت کوچیک بازیکنهای مقدماتی مافیا نمیشوند، اون هم بازیکنهایی که اصلا به تلویزیون نمیآیند! همونجا دور هم برای انتخاب شدن بازی میکنند. علاوه بر این، شبهای مافیا کارگردانی داغان، آشغال و مفتضحی دارد و کلا ختم کلام: کل برنامه آشغال است! هیچی ندارد! مردم مسلما از سلبریتیها بهتر اند ولی سلبریتیهای شبهای مافیا، لوس و بیعرضه و بیدستوپا اند (همهشون مگر اینطوری نیستند؟ مشکل جو خود برنامه هم هست وگرنه مثلا بهنام تشکر)؛ کل بازی رو به گند کشیدند...
مافیا چند سالی ست که پخش میشود؛ هر چند وقت یکبار، فصل جدیدی از برنامه شروع میشود، بعضا هم با پیشکسوتهای قدیمی یا قدیمیهایی که حالا داور برنامه شدند. بله! داور! مگر اون آشغال هست که کنار هم جوک بگویند؟ بازی جدی ست، مافیا واقعی ست، خیلی از شرکتکنندهها چندین و چند سال مافیا بازی کردهاند و اون هم نه تفریحی و الکی، بلکه کاملا دقیق و حرفهای. این کجاش قابل مقایسه است با اون مضحکه؟ اینجا طرف هر ثانیه چند کلمه میگوید و کلی دلیل و استدلال وارد بازی میکند و بازی میچرخاند، اونجا، دو ساعت ام، ام میکند و بچهها، بچهها، دو ساعت روضه میخواند و دو ساعت بقیه رو نصیحت میکند، نه من از شما میپرسم، واقعا خیلی احمقانه و مسخره نیست؟ مردم اگر چند قسمت از مافیا شبکه سلامت ببینند (برنامه هر شب ساعت 11 از شبکه سلامت پخش میشود)، دیگر این آشغال مسخره مزخرف را نگاه نمیکنند، حتما متوجه میشوند که چه عمری ازشان تلف شده! حیف، حیف، صد حیف! که یک برنامه بخاطر تبلیغات کم محروم بماند (همین اگر تو شبکه 3 بود، کلی میترکوند!) و یک مزخرف بیسروپا بخاطر سلبریتی دوزاری و تبلیغات و این چیزها، باید کلی مخاطب داشتهباشد و بفروشد! مردم هم برایش سرودست بشکانند! آنچه خود داشت، ز بیگانه تمنا میکرد! همین شبکه سلامت، ساعت 7 عصر، بزن ببین! بهترین برنامه ست! واقعا اگر نزنی و نبینی نامردی! کارامازوف رهایت نمیکند! (جون مادرت ببین قربونت برم!)
از پایههای اساسی برنامه مافیا، بازیکنان و شرکتکنندههای آن هستند. همگی کاربلد اند و حرفهای ولی یک مشکل دارند، وقتی با هم بازی میکنند و کنار هم قرار میگیرند؛ بعضیها خودشان را میبازند یا تغییر رفتار میدهند یا نمیتوانند بازی خودشان را انجام دهند، استرس مرحله بعد و سیستم بنظرم اشتباه رأی دادن داورها (که ففط به برنده رأی میدهند)، حریف مقابل، اسمها و رسمها، همگی باعث میشوند بازی گهگاهی افت کند و گاهی اوقات، برنامههای مقدماتی و مراحل اول، از برنامههای پایانی و فینال، بهتر اند. اما همه خوبی برنامه به بازیکنانش نیست، حتی بدون این بازیکنان هم، جو برنامه و ساخت آن، بگونهای هست که شرکتکننده و مخاطب در مسیر درستی قرار میگیرند و هم شرکتکننده، بازیکن حرفهای یا حداقل اصولی میشود، هم مخاطب یک بیننده ریزبین و بازیبلد. کارگردانی و گرداندن بازی هم مناسب و درست است، در سیستم داورها و امتیازات اشتباهاتی هست، در دکور حتی که بنظرم فصل اول از همه بهتر بود (چرا روشنش کردید و قرمزبازی؟)، حتی شاید توزیع نقشها و نقشهای مختلف بازی و یکمی هم پشت صحنه و اجرای آقای نورایی اون اوایل، برنامه اما هم احساس راحتی به شرکتکنندهها میدهد تا بازیشان را بکنند (منهای قضیه امتیازدهی و صعود مراحل) هم بازی را به خوبی به مخاطب توضیح میدهد و یک کلاس درس است، اما مهمترینهایش، فیلمبرداری درست و اصولی برنامه و تدوین و مونتاژ دقیق آن است. برعکس برنامه مزخرفی که هیچ بویی از مافیا نبرده و فیلمبرداریاش افتضاح است، همینطور کات میدهد و زوم میکند و روی دست است! (این اصلا غیراستاندارد است!) مافیا واقعی دوربین درستی دارد، بخوبی فیلمبرداری میشود، قابها درست است و از طرفی، بخوبی تدوین میشود و صحنهها و قابها، کنار هم قرار میگیرند. برنامه منطقی ست، راوی دارند صحبت میکنند (اجرای خوب راوی)، کات میشود به شرکتکنندهای که نوبتش است، شرکتکننده پا میشوند صحبت میکند، حساب زمانش و نقشش در دست است، هرازگاهی تصویر دیگر شرکتکنندهها و واکنشهای اونها (تأیید، واکنشهای احساساتی) نشان داده میشود و شکر میان کلام است، در انتها چالشی بود اگر و نه، صحبتهای پایانی، دوباره کات میشود به راوی که بازی را مدیریت میکند و نوبت را، به نفر بعد میدهد. بازی بسیار منظم و قاعدهمند است، یکدست اجرا میشود و مثل اون یکی برنامه، حفره و خلل و بگومگو و لوسبازی، ندارد. همینطوری بازی میچرخد و وسطش، کسی اظهار بیادبی و حماقت نمیکند، لوسبازی درنمیآورد و کسی را نصیحت نمیکند؛ سطحش با اون زباله بسیار تفاوت دارد. برنامه گهگاهی از زوم و فوکوس و صحنه آهسته و سیاهسفید هم استفاده میکند، صحبتها و حدسهای خروجیها را میگیرد و وسط بازی پخش میکند، نظر داورها را میپرسد و بازی را یکم خیلی کمی، نه زیاد، قابلقبول نیست متأسفانه، تحلیل میکند. این برنامه هم یک شیمی و رابطه خوب بین عواملش دارد، هم هدفش این است که مافیا خیلی درست و اصولی برگزار و بازی شود، هدفش این نیست که چهارتا سلبریتی بیسواد پخمه دور هم جمع کند و با اینها بچهبازی درآورد، هدفش واقعا بازی کردن و درآوردن کار است. از این رو، یک تبلیغ درست و اساسی برای مافیا ست؛ مافیایی که ما فرهنگش را نداریم و اون رو به شکل درستی بازی نمیکنیم، مافیایی که میتواند سوءتعبیر شود و سخنان ناروایی در موردش زدهشود، رواج دروغ و کینهتوزی و... اتفاقا بازی منطقی و حسابیای ست و بخواهیم چکلیست و طومار بدهیم از مزایایش، قدرت استدلال و منطق و تعامل و رابطه و برقراری و نقش و اجتماع و مشارکت و چه و چه و چه، یک دریا ست! چون بازیای ست هم دستهجمعی (بعد اجتماعی و گروهی)، هم فردی که درش فرد بسیار مهم است (بعد فردی و شخصی)، از طرفی پیشبرد بازی مبتنی بر بحث و جدال و گفتگو و مباحثه ست، حتی جدل، که این هم منطق با خودش میآورد، هم استدلال، هم قدرت عقل و از این نظر، به بازی اعتبار میبخشد و آن را غنی میکند. اگر بازی درست برگذار شود (که ما هر چه تلاش کردیم در فامیل شود، نشد!) میتوانند بسیار آموزنده و مهم باشد، میتواند خیلی کاربردی باشد و میتواند، مهارتهای مختلفی را در بازیکنش تقویت کند. میتواند به او قدرت فکر کردن که نه، ولی استدلال کردن و نتیجهگیری بدهد، تصمیمگیری بدهد، انتخاب بدهد، مشارکت بدهد، لحن بدهد، بیان بدهد، فن بیان، رابطه، درک متقابل، تیزبینی، زیرکی و هوشیاری، تعامل کردن، ساختن، مدارا کردن و چه و چه و چه و چه و چه و چه؛ خیلی چیزها میتواند به ما بدهد (منتها جون جدتان درست بازیاش کنید! وگرنه پانتومیم از مافیا سنگینتر است!).
مافیا میتواند بعد از این همه فصل، یکمی تکراری شود. این هم به ساخت برنامه و سازمان آن برمیگردد، هم به شرکتکنندهها که یکم بسته و تکبعدی میشوند. برنامه باید هر چند وقت یکبار، یک تکانی بخورد. باید بهتر شود، قویتر شود؛ بازی باید درگیرکنندهتر و جدیتر بشود، منظمتر و شستهرفتهتر شود، باید از یکنواختی دربیاید، رنگ و نور و تکاپویش بیشتر شود، تازهتر شود. این با دکور جدید و این چیزها بدست نمیآید، به تغییر رفتار بازیکنها و بازی، به تغییر ترکیب اونها، به تغییر نقشها و سناریوها، به اینها بازمیگردد. در حال حاضر شاید یک بازی پوستکنده با 3مافیا و 1دکتر و 1کارآگاه، از همه چیز جذابتر باشد. نقشهای مختلف و این چیزها جذابیت و عمقی به مافیا نمیدهند، جذابترین و عمیقترین نقش در واقع، همان شهروند ساده است! بنظرم اضافه کردن نگهبان و گروگانگیر و تفنگدار و قبلها حتی، مذاکرهکننده و خبرنگار و اینها، عمقی به بازی نداده و حتی آن را سطحیتر کرده. سناریو شهروند زیاد، شهر پویا و شهر خلاق میآورد؛ اینکه به اکثریت یک نقشی بدهی و اینها در هرجومرج و اغتشاش باشند، آشفته باشند، ویلان باشند، سرگردان باشند، قاطی باشند درهموبرهم باشند، این بازی را تا حدی خراب میکند. کمااینکه استفاده نادرست از نقش همیشه مؤثر است و خطاها را زیاد میکند، این خودش بخوبی میتواند بازی را به انحراف و حاشیه ببرد. یک شلیک غلط، یک تیر خطا، یک حرکت اشتباه، کلا همه چیز را به هم میریزد و آن را، تبدیل به کلاف سردرگمی میکند. برعکسش هم درست است، یعنی یک حرکت حتی کوچک، بخوبی میتواند بازی را باز کند و مثبت کند. همچین چیزی از آشفتگی ذاتی اجرای بازی میآید، جایی که باید دستی بر سرورویش کشید و آن را کمی، مرتبتر کرد.
بحث کارشناسی و روانشناسی برنامه هم چند قسمتی بود ولی خوب نبود. سخنان و دیالوگها نخنما و دمده بود و پویایی و سیالی کامل را نداشت، خیلی هم عمیق و کاربردی یا مهم و جدی نبود، بیشتر تیتر رواوشناسی و طرح سطحی مبحث بود. بهتر است که کارشناس روانی یک نفر باشد و در مصداقها ریز شود تا مباحث کلی و کتابی که ربطی ندارند به بازی و میتوان آنها را، به ناف همه بست! این وظیفه کارشناسی را آقای علیرام نورایی (راوی) میتوانند بخوبی انجام بدهند و یکم بیشتر بگویند و بهتر بگویند. برنامه شاید نیاز داشتهباشد که از فقط بازی کردن و مسابقه دادن پرهیز کند و به مسائل دیگری هم بپردازد، شاید بهتر باشد که خودش را توسعه دهد و بازتر کند، متنوعتر کند، مافیا را توسعه دهد، گستردهتر کند، بزرگتر کند. یک مشکلاتی هم در پخش و تدوین قسمتها است، یک برنامهای الکی کش مییابد و در یک قسمت و یک شب، تمام نمیشود که این شاید ایرادی باشد که متوجه شبکه سلامت و سیستم پخش هم باشد. یک چیزی هم که کارگردانی در اجرا ندارد، رأیدهی ست؛ بازیکنها همینطور سریع رأی میدهند و ما حتی نمیتوانیم، رأیها را بشماریم! چه برسد به اینکه بفهمیم کی به کیه و چی به چیه! کی به کی رأی داد؟ کی مشکوک زد؟ یک مکثی، صحنهآهستهای چیزی، خصوصا سر رأیگیریهای مهم، لطفا.
در حال حاضر اما، مافیایی که از شبکه سلامت پخش میشود، تنها مافیا و بهترین مافیا ست و برنامه به این خوبی و بازی به این درستی، کمتر جایی پیدا میشود و ما که ندیدیم! حداقل در تلویزیون و سینما و جاهای دیگر. برنامه شستهرفته تمیزی که خیلی منظم است و هم سطح خود برنامه بالا است، هم سطح مجریان و شرکتکنندگانش. بستر مناسبی شکل گرفته و اینکه هر چند وقت، فصل جدیدش شروع میشود، پربیراه نیست. دکور اول همچنان بهترین دکور است و سیاهی مطلق، بیشتر به برنامه میآید، از قرمز و سفید و روشنایی، لطفا بپرهیزید! سیستم امتیازدهی را تغییر بدهید، انقدر روی داوری و امتیاز دادن و مرحله بعد، تمرکز نکنید و در انتها، مراقب باشید که برنامه تکراری نشود.خسته هم نباشید! یا علی (ع)!
مطلبی دیگر از این انتشارات
شاد و سخت، روان شدیم! یادداشتی بر فیلم شادروان
مطلبی دیگر از این انتشارات
سبز یا قرمز؟ یادداشتی بر فیلم رستاخیز (1391)
مطلبی دیگر از این انتشارات
روایتهای ناکوک، یادداشتی بر سریال یاغی (قسمت چهارم)