«يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ»
دروتخته چفت است؟ یادداشتی بر برنامه مهمونی
برنامه مهمونی آقای طهماسب از اول عید 1401 بصورت هفتگی منتشر شد؛ انصافا برنامه خوبی ست و از تمام تاک-شوهای جلف و مبتذل تلویزیون و نمایش خانگی بهتر است. کلا از نسل جناب طهماسب ادب و متانت میبارد بعلاوه یک جور رعایت اصول، قاعدهمندی و حسابشدگی و نظم و انضباط؛ چنین چیزی در دوران ما نادر است و برای بعضی بیصفتان تهی وجود، دستنیافتنی ست.
این برنامه (مهمونی) از همان اول دوستداشتنی ست، منتها از همون اول هم ایراددار است. خوبی و لطفش در همان صلح و صفا و آرامش و متانتش است، عیبش هم در دستپاچگی، تصنع و یکم شلختگی و اجرای الکیاش.
پاورقی بر طنزا
مشکل در داستاننویسی هست، بله. کلا طنزهای ما شده حین تندتند حرف زدن و زیرلفظی تیکه پراندن؛ ما نیاز به مکث و درنگ داریم تا درام ساخته شود، تا طنز ساخته شود. متأسفانه طنز برای ما نابود و یک چیزی خارج از داستان و معنا شده؛ ما طنز ذاتی نداریم که در داستان و بافت اثر جای بدهیم، ما یک مشت دریوری و دروغ و ورور جنسی و ضداخلاقی داریم که نصفش هم از اینستاگرام و مردم گرفتیم و اینها رو حین میپراکنیم به هم، این نه شوخی ست نه طنر، بلکه جلفبازی و مسخرهبازی ست، مبتذل است. مشکل "مهمونی" در سناریو تا حدی مشکل اصلی طنزهای ما هست منتها این برنامه نسبت به تمام برنامهها و فیلم و سریالهای ما، طنز درستتر و بجاتری دارد و بعضی وقتها میشود گفت که واقعا طنز است و نه!، چارچوبی دارد، بوی دوست داشتن میدهد، بوی طنز.
اجرا، پاشنه آشیل
در اجرا مشکل اساسی ست، وقتی همه چیز اندکی بوی تصنع میدهد؛ همه چیز گاهی بنظر الکی و خودمانی میآید. واقعا بعضی وقتها اثر به نقطهای میرسد که انگار همه چیزش تعمدا چیده شده و باورپذیری یک نمایش را ندارد. آقای طهماسب به مردم نگاه میکنند و میگویند: ((بفرمایید خواهش میکنم!)) ولی تماشاچی رو که نگاه میکنیم، اصلا انگار نه انگار! اصلا انگار میخ رو صندلیشون گذاشتیم و بزور بلند شدند! اصلا حواسشون به برنامه نیست و حالی ندارند! انگار زوری پا شدن اومدن! چنین مسئلهای در رفتار میهمانان هم هست؟ آری، تمام و کمال! این مشکلی ست که هم از لطف و صفا و نزاکت آقای طهماسب نشأت میگیرد، هم از خجالت یا گاهی بیعلاقگی میهمانان. باید با میهمانان برنامه واقعا حرف زد! وقتی یکی از شخصیتهای عروسکی پیششان میآیند، واقعا یجور رفتار میکنند که انگار: ((تو عروسکی و من میدونم که الکی هستی، باشه بچه جون!)) حالا چطور از مخاطب انتظار میرود این عروسکها را بعنوان شخصیت یا حداقل کاراکتر یا حداقل تیپ! باور کند؟ خود آقای طهماسب چرا یجوری میخندند که انگار همه چیز الکی ست؟ چطوری مخاطب باور کند وقتی رفتار خود برنامه، رفتار میهمانان، رفتار تماشاچی، رفتار آقای طهماسب (به مقدار کم) و حتی حرکات و سکنات خود عروسکها این اجازه را به ما نمیدهد؟ در مورد عروسکها بعدا بگوییم که چقدر طراحیها افت کرده و چقدر صداپیشگیها، الآن ولی مشکل اصلی اجرایی ست که اندکی بوی تصنع میدهد، بوی خام بودن، بوی الکی بودن، بوی... بوی چیزی که نمیتواند تماموکمال با مخاطب ارتباط برقرار کند یا ارتباطش در لحظات زیادی، دچار مشکل میشود.
عروسکها، سقوط!
شخصیتهای عروسکی، کیفیت خود عروسکها، پایین! اصلا دمدستی ست و الکی، 4تا چشم و دهن (لب ندارند... ) و برای خانمها ها یک پارچه گیس! این شد عروسک؟ شد کاراکتر؟ نسبت به کلاه قرمزی چطور است؟ جواب: بسیار پایین، اصلا خراب!
حرکات عروسکها وضع بهتری دارد ولی باز خیلی خوب است؟ نه خیلی؛ اوضاع متوسط و قابلقبولی دارد. خلاصه وقتی خود عروسک بد ساخته شده، حالا بهترین عروسکگردان همه باشید، چه میتوانید بکنید؟
گویندگیها چطور است؟ افتضاح در یکی دو مورد، در مورد کتی خانم و مادربزرگ (قیمه خانم) و 2تا موزیسین برنامه خصوصا؛ گویندگی به بیان است، صدا که چیزی نیست! منم میتوانم یک صدای نازک و جیگیلی از خودم درست کنم، سؤال این است که چطور از این صدایی که ساختم استفاده میکنم؟ اصلا صدا رو ساختم؟ وضع گویندگی از سمت جناب سیاحی و کاراکتر پشه خیلی خوب است، مگسی هم بد نیست، آقای سهیل مستجابیان تقریبا تعطیل و پسربچه آقای شکیبا هم قابلقبول اند؛ مشکل پسربچه نه صدای خوبش، بلکه بیان ناکوک و گاها ضعیفش هست.
بازیگران، بودن یا نبودن؟
میتوان پرسید که: ((اصلا بودن این 3 بازیگر عزیز درست است؟ بجا ست؟)) یا پرسید: ((درست بازی میکنند یا کاراکترهایشان اغراقآمیز و توذوقی ست؟)) مشکل 3 عزیز، این است که هم جای درستی ندارند، هم به فضای برنامه نمیخورند و مناسب نیستند، هم بازیشان اغراقآمیز، تو روی تماشاچی و دادوهواری ست. نقششان و تیپشان هم جای نویسندگی و پرداخت بیشتری داشت؟ نه! مشکل اصلی در اجرا ست که بسیار عقبتر است و فعلا باید این را درست کرد؛ در حال حاضر فقط کاراکتر "نوروز" کمی با ما ارتباط برقرار میکند.
موسیقی ملل؟ نمایش؟
جایش اینجا ست؟ بله، خب چه اشکلی دارد؟ هر چند جا داشت بگوییم حالا چرا موسیقی ملل؟ موسیقی ایران چطور است؟ چرا هنوز قطعه تیتراژ قیصر (از استاد منفرد زاده) بازسازی نشده است؟ و نمایشها با اینکه فولکلورتر و محلیتر اند، ایرانیتر اند و مردمیتر اند، حتی با اینکه قدیمی بودنشان تو ذوق نمیزند و فضای قویای دارد، اما بازیها و خود سناریو چطور است؟ تصنعی چی؟ هست یا نه؟
موسیقی هم اضافه کنم که اجرای خوبی ندارد، Bella Ciaoای که زدند نصفش زیر زمین هست! Bella Ciao که اینطور نیست! با این سازهای کوبهای چی میزنید؟ با این ترمپولین و درام چی؟ آقا با درام بشینید جز (Jazz) بزنید، لطفا با Bella Ciao جز نزنید.
میهمانان، حال ندارید؟
اگر از آقای طهماسب نباشد، مهمانهای برنامه همینطور خشک میآیند، همینطور خشک هم تشریف میبرند؛ نه خانی اومده، نه خانی رفته. بابا بازیگر هم مگر خجالت میکشد؟ بعد خود بنده بازیگر و هنرمند (نه بابا!) و سلبریتی رو اصلا قبول ندارم، مهمان نباید همینطوری یک آدم معروفی باشد، باید یک بار و فضایی داشتهباشد و یک آوردهای با خودش بیاورد.
بازیها و سؤالات جناب طهماسب که شروع شد، گفتیم: ((ای بابا! این برنامه هم میخواد لوس و مسخره بشود! جلف! مثل این تاک-شوهای مبتذل.))، ((من خیلی از جنگ بدم میاد، پدر عشق است، لطفا جنگ نکنید! جنگ خیلی بده! منم عاشق قورمهسبزی ام، گوشتهاش رو میخورم، سالد کاهو هم خیلی دوست دارم، با لیمو ترش)) خداروشکر از این خبرها نیست. سؤالات خیلی خوب است و بازیها، مهمانها هم این دفعه لااقل، همکاری میکنند؛ جناب طهماسب هم خیلی خوب میپرسند، فقط یک چیز: چرا جناب طهماسب و مهمانها اول یک جوری بودند که انگار با خجالت سؤال میپرسند یا فکر میکنند سؤالها مسخره یا لوس اند؟ یا از هوا اومدن و زوری و با تعارف میخواهیم از شما بپرسیم؟
برنامه پتانسیل زیادی دارد، یکم سروشکل و انضباط دارد، یکم چارچوب و برنامه دارد؛ منتها تصنعی نیست؟ یک وقتهایی، خالیبندی نیست؟ الکی نیست؟ اجرا ضعیف نمیشود؟ از تکوتا نمیافتد؟ راستی تا یادم نرفته! دکور زیبا و خوشسلیقه ست گاهی ولی از طرفی، بوی تجمل و لوکسی و مدرنبازی هم میدهد تا حدی، کمی هم زیادی روشن و درخشان است (در کل نسبت به دکور باقی برنامهها، خیلی خوب است). راستی! چرا ما هیچوقت نباید یک دکور ایرانی داشتهباشیم؟ حداقل تو برنامهها ایرانی باشید، شاید ما هم یکم یاد گرفتیم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
معارج حضرت مسیح (ع) | یادداشتی بر فیلم مصائب حضرت مسیح (ع)
مطلبی دیگر از این انتشارات
بد نبود تامی! | یادداشتی بر سریال نقابداران (Peaky Blinders S06 Es 04,05&06)
مطلبی دیگر از این انتشارات
آیینه و چند، رخ! | یادداشتی بر سریال تمامرخ - محمود معظمی