معرفی فیلم جن گیر (The Exorcist) از ویلیام فریدکین | بررسی سینمای هراس

درود به دوستداران سینما. امروز قرار است برای بار دوم پس از فیلم چشمان بدون چهره، سری به سینمای هراس یا همان سینمای وحشت بزنم و فیلم دیگری از این ژانر را مورد بررسی قرار دهیم. فیلم جن گیر (The Exorcist) از ویلیام فریدکین که یک شاهکار جنایی یعنی ارتباط فرانسوی (The French Connection) را در کارنامه خود دارد. با من همراه باشید.

تصویر از واسیلیکی مالیاروس
تصویر از واسیلیکی مالیاروس

فیلم جن گیر در دوره خودش به عنوان یکی از پر سر و صدا ترین آثار ژانر وحشت شناخته می‌شد و امروز پس از گذشتن چیزی حدود پنجاه سال از اکرانش همچنان اهمیت خود را محفوظ نگه داشته و از ارزش های معنوی و هنری آن چیزی کم نشده. بر خلاف فیلم های ترسناک امروزی که عموما در دسته فیلم های پاپ کورنی قرار می‌گیرند و از ویژگی های یک فیلم ترسناک خوب بی بهره اند، جن گیر تماما به اصول فیلمسازی پایبند بوده و حتی در این راه تبدیل به یک الگو شده.

یکی از مواردی که به شدت از آن بیزارم استفاده بی جا و مکرر از جامپ اسکر و یا صحنات هیجانی است. چیزی که در فیلم جن گیر به اندازه درست و استاندارد و در موقعیت مناسب دیده می‌شود. فیلم جن گیر همان جایی که نیاز است از جامپ اسکر هایش رونمایی می‌کند و باقی فیلم تماما از اتمسفر و فضاسازی های جذاب برای ترساندن مخاطب استفاده می‌کند.

عده ای می‌گویند جن گیر ترسناک نیست. ما را نمی‌ترساند و خوفی که در خود دارد، ساختگی و تصنعی است. این دوستان گرامی متاسفانه در باتلاق فیلم های پاپ کورنی گیر افتاده اند و معیار های ارزشمند یک فیلم خوب را نمی‌دانند. یا شاید هم خیلی شجاع اند!

داستان فیلم جن گیر یکی از مواردی است که اشاره کردن به آن را لازم می‌دانم. این فیلم از خطوط مختلفی تشکیل شده. قصه اصلی درباره دختری است که به خاطر بازی با یک تخته ویژه احضار ارواح، جن زده شده و مادر او که بازیگر تلویزیون است باید به دنبال راه حل این مشکل باشد. از آن طرف ما با قصه دو کشیش رو به رو هستیم. پدر مرین و پدر کاراس که به ترتیب نقش آن ها را ماکس فون سیدو و جیسون میلر ایفا می‌کنند که هر کدام قصه مربوط خود را دارند و در پایان این سه خط زمانی به هم می‌رسند و جن گیر را می‌آفرینند. دنباله های ضعیف جن گیر قصد بررسی قصه کشیش های داستان را داشته ولی به خاطر ضعف بیش از حد در این کار ناتوان بوده (درباره دنباله ها در مقاله بعدی مفصل صحبت خواهیم کرد).

بازیگران فیلم هم از برجستگی های فیلم هستند. جیسون میلر بازیگر نقش پدر کاراس از دید من بهترین بازیگر این فیلم بود و در کنار آن الن برستین، لیندا بلر و ماکس فون سیدو همگی درخشیدند و یک شاهکار هنری را خلق کردند. لازم می‌دانم به بازی بی نظیر و البته کوتاه لی جی. کاب اشاره کنم که در آثار درخشانی همچون دوازده مرد خشمگین و در بار انداز ایفای نقش کرده است.

چیز دیگری درباره فیلم نمانده که بگویم. البته گفتنی است که حقایق جالبی پشت فیلم خوابیده و چون نمی‌خواهم آن ها را به مقاله دیگری موکول کنم، همین جا می‌گویم.

  • موسیقی شاهکار فیلم یعنی زنگ های لوله به طور اختصاصی برای این فیلم ساخته شده بود و بعد های برای صاحب قطعه محبوبیت آورد و به صورت مستقل انتشار یافت.
  • صحنات ابتدایی فیلم که در کشور عراق فیلمبرداری شده است در حقیقت مربوط به ویرانه های شهر باستانی هترا بود که در جنوب شهر موصل قرار داشت. این شهر باستانی در هنگام یورش داعش به عراق تا حد زیادی ویران شد و آسیب های جبران ناپذیری به آن وارد شد.
  • پازوزو که نام شیطان درون فیلم است در حقیقت از افسانه های آشوری و بابلی گرفته شده که خدای شیاطین باد نامیده می‌شد. صداپیشه این شیطان در فیلم گوینده رادیویی به نام مرسدس مک‌کمبریج بود.
  • در فیلم چند کات شیطانی وجود دارد که اگر چشم هایتان را ببندید و هنگام فیلم پلک بزنید آن ها را از دست می‌دهید.
  • لیندا بلر بازیگر نقش ریگان مک‌نیل تا شش ماه پس از اکران فیلم توسط بادیگارد هایی که توسط شرکت برادران وارنر استخدام شده بودند، محافظت می‌شده.
  • جک نیکلسون، مارلون براندو و جین هکمن بازیگرانی بودند که در ابتدا قرار بود جای ماکس فون سیدو نقش پدر مرین را بازی کنند (جالب است بدانید ویلیام فریدکین کارگردان جک نیکلسون را برای ایفای نقش یک کشیش بیش از حد شرور می‌دانست!). همچنین شرلی مک لاین، جرالدین پیج، جین فوندا و آدری هپبورن برای نقش کریس مک‌نیل انتخاب شده بودند که در نهایت این نقش به الن برستین رسید. شایان ذکر است که دبی رینولدز و کری فیشر (بازیگر نقش پرنسس لیا در سری فیلم های جنگ ستارگان) برای نقش ریگان مک‌نیل بر گزیده شده بودند که این نقش به لیندا بلر رسید.
  • کارگردانی این فیلم ابتدا به آلفرد هیچکاک پیشنهاد شد و او ساخت فیلم را نپذیرفت. گفتنی است که استنلی کوبریک برای ساخت این فیلم علاقه نشان داده بود که درخواست او توسط برادران وارنر قبول شد ولی کوبریک بعد ها متوجه شد که باید طبق شرایط و مقررات شرکت پیش برود و از آنجایی که می‌خواست خود مالک هنری اثر خویش باشد، از سمت کارگردانی استعفا داد و جایگاه کارگردان به ویلیام فریدکین رسید که یکی از دوستان ویلیام پیتر بلتی، نویسنده رمان جن گیر بود.
  • سکانس سقوط پدر کاراس از پله تبدیل به یکی از ماندگار ترین سکانس های فیلم و تاریخ سینمای وحشت شد. گفتنی است که این پله ها هم اکنون به عنوان یک جاذبه گردشگری برای بازدید و تماشای عموم شناخته می‌شوند.
  • برای صحنه استفراغ ریگان مک‌نیل در صحنات جن گیری از سوپ نخود استفاده شده بود و لحظه ای که این مایع بر روی صورت جیسون میلر ریخته می‌شود به صورت بداهه بوده و انزجاری که در چهره او دیده می‌شود کاملا واقعی است.
(از راست به چپ) - تصویر از جیسون میلر و لی جی. کاب
(از راست به چپ) - تصویر از جیسون میلر و لی جی. کاب

بله، این بود از حقایق فیلم و نظر کلی بنده درباره این اثر زیبا و جذاب. امیدوارم که از خواندن این مقاله لذت برده باشید. به زودی با مقاله های بهتر بر می‌گردم. خدانگهدار.