غمت را به آغوش گیر

غم یک فرآیند تکمیلی در زندگی شماست....

زندگی مجموعه از غم و شادی های عمیق و سطح است.

میدانید درواقع زندگی بر خلاف فکر و تفکر های این روزها تماما احساسی است احساس مغز و ذهن را در خدمت دارد.

غم قسمتی از زندگی است غم را باید به آغوش کشید.غم برای این است که تورا متوجه کند.
چه میخواهی ؟
چی باید بکنی ؟
به کجا میروی ؟
چرا میروی ؟

در مقابل غم میتوان چندرفتار را نشان داد.

فرار کنید.

میدانید از هرچیزی فرارکنید بالاخرهخسته میشوید و گیرتان می آورد این را تضمین خواهم کرد.منتظر جرقه یک اتفاق و یک دردسر کوچک مینشیند و می آید.

تحمل کنید.

برای تحمل کردن غم باید گفت که تخت تیمارستان هم بایداجازه کنید وگرنه بی خانمان خواهیدشد.

تحمل کنید اما آن را حل کنید.

حتما میدانید مدیریت احساس یکی از رکن های موفقیت است خوب باید غم هایتان را علاوه بر تحمل حل کنیددر این متن چند ترفند تجربی خودم را میگویم.

غم باعث میشود تا شما درس بگیرید و دفعه بعدی با روبروشدن با همان غم شماخواهیدخندیدآیا درد 5 سالگی شماعروسک نبوده است؟آیا به آن نمیخندید؟

خوب پروسه زندگی برای تکامل و رشد ساخته شده است و غم ابزاری جهت درس گرفتن و رشد کردن است و باید غم های خود را به آغوش گیرید که معلم هایی هستند که اگر نبودن شما قافله عمر را خواهید باخت.

با چه غم متوجه شده ایدکه مسیر اشتباه است؟

کجا با غم متوجه شده اید شغل خوبی ندارید؟

توصیه این است غم هایتان را بغل کنید و از آن درس بگیرید و آن را ابزار خود کنید هیچ شمشیری بنده تر از غم نیست چند انسان موفق را بخوانیدغم درون آنها موج میزد.

غم جهت رشد و تصمیم شما برای رشد است.

خوب روش خلاص شدن ویا درس گرفتن از غم.

به طور کلی با گذشتن از غم اگر چشم هایتان باز باشد میبینید که از غم درس گرفته اید.

توصیه هایی برای درمان:

کاغذی بردارید.

روی آن غم خود رابنویسید سپس زیر همان غم یک نیکی را بنویسید بدین شکل:

روز اول:
چالش مالی

پول داشتن خیلی خوبه
همه با من بدن

اما خوب میدونی خیلیا هم با من خوبن.

روز دوم:

چالش مالی

پول داشتن خیلی خوبه
پول داشتن خیلی خوبه

همه با من بدن

اما خوب میدونی خیلیا هم با من خوبن.
اما خوب میدونی همه با من خوبن

تمام غم های خود را لیست کنید در روز اول یک دلیل مثبت و در روز دوم دو دلیل مثبت و درروز سوم سه دلیل مثبت بنویسید و به همین تتیب خواهید دید چگونه حالتان کم کم بهبود میابد شاید گریه کنید اما ادامه دهید ادامه دهید که واقعا معجزه را خواهید دید.

برای خلاص شدن از غم باید اول بار منفی آن را خنثی کنید و ثانیا مغز خود را که غالبا منفی شده است را نیز از آن پاک کنید.

خوب این تمرین با نوشتن غم و درهمان لحظه دیدن یک مثبت مخالف آن بار منفی را کم خواهد رد و سپس با زیاد شدن مثبت نویسی شما از مغز نیز کم کم انرژی منفی را پاک خواهد شد.

حال با تمرین کردن خواهید دید که کم کم مغز شما هم مثبت است و هم منفی تبریک میگویم الان ذهن شما میانه راه است میتوانید دو تصمیم بگیرید.

1_سرخانه غم دوباره بنشینید.
2_زندگی شاد را تجربه کنید.

حال موقع آن است که منفی هارا ننویسید و تنها مثبت نویسی کنیدتوجه کنید تکرار کردن درموقع نوشتن شمارا بیشتر کمک خواهد کرد.

این تکنیک را خودم متوجه شده ام و روی خیلی ها اعم از خودم تست کرده ام جواب میدهد مگر اینکه تمرین را هی رها کنیدواینکه کلا شروع نکنید.