توحتی نمیتونی دنیای منو تصور کنی چه برسه،درکش کنی...
هرروز،فکربهترشدن اما بدتر میشود...
جامعه امروز ما پرازدرگیری های زیادی است که از مسائل و مشکلات دگرگون کننده،روح روان اعضای آن جامعه است.
اما هرروزما در جوامع خود همواره به فکر بهتر شدن ویا تغییرهستیم پس چرا چیزی تغییر نمیکند؟؟؟
دست از جامعه شناسی باید برداشت.مثل اینکه جواب نمیدهد.
وگرنه تا الان باید همه چیز توسط جامعه شناسان به ظاهر بزرگ ایران حل میشد ویا باید خیال خام درست شدن همه چیز توسط دولت هم دور انداخت...
بیایید و کمی روراست به قضیه نگاه کنیم...
بیایید آستین هارا بالا بزنیم خودمان برای خودمان.
حتما شما نیز به قانون کنش و واکنش آشنایی دارید.
دراین قانون که توسط نیوتن بیان شده است بدون شک وارد کردن انرژی به جسمی،درمقابل آن نیز به شما انرژی درخلاف جهت وارد خواهد کرد...
خوب اما منظور چیست؟
در حرکت نخست تعریفی از جامعه که می گوید:یک جامعه تشکیل شده از تک تک افراد آن جامعه است...
بعضی از چیزهایی که ما در جامعه امروزی میبینیم برگرفته از خودمان است.
بیایید قبول کنید مشکل از خودمان است.
تقصیر دولت ویا آخوندها نمیدونم عالمان جامعه نیندازیم...
برای مثال منفی گرایی از 50 سال شاید هم پیشتر درجامعه کنونی 98 وجود دارد برای مثال قضیه بسیار مسخره عطسه و توقف در کارها...
یا ضرب المثل پاهایت را پیشتر ازگلیمت دراز نکن یعنی اینکه ریسک تعطیل چرا؟میشه جواب بگویید؟؟؟ اگر ریسک نباشد پس موفقیت هم تعطیل؟؟؟؟
اصرار بسیاروالدین گرامی به ازدواج
یک مثالی که همه پدرمادرها میزنند که می گویند ازدواج بکنه همه چیز درست میشه...
زن بگیره ویا شوهرکنه همه چیز یاد میگیره...
پسرخاله ن حرف جالبی در این مرد می گوید:من هنوز بزرگ نشدم من هنوز خودم را نساختم و هنوز آدم کاملی نشده ام چرا ازدواج کنم...
ایا شما پدرومادر گرامی نتوانستید پسرویا دختر خود را درست کنید آیا کس دیگر میتواند؟؟؟
ایا میشود که معجزه کند همسراو؟؟؟
همین است که یک اخلاق بد نهادینه میشود در افراد چون کودک مانند طوطی از پدرومادر خود تقلیدمیکند.رفتار بد نهادینه میشودو نسل به نسل منتقل میشود.
هیچ پدرومادری کتاب خوانی را در فرزند نهادینه نمیکند...شایدهم ما ندیده ایم اما سالانه مطالعه عددی بسیار شوکه کننده است.
حال ازاین ها بگذریم یک کسانی قسط بی سواد کردن مردم و درکل بیخبری از جهان را تداوم میدهند و نسل به نسل اوضاع تحصیل را بدتر میکنند...
تمامی دانش آموزان از خواندن کتاب متنفر هستند اما واقعا بهترین روش همین است چون فرصت تعقل در متن را میدهد اما درروش دیداری همچین چیزی نیست و مانند طوطی باید فقط حفظ کرد...
اصلا میدانید چیست اصلا دانش اموز هیچ جذابیتی برایش ندارد انقدر درس های بی پایه و دورزه تالیف شده را بخواند...
خوب دلیل مشخص است خاموش کردن روشن فکری اما خوب معتقد نیستم که سواد باعث پرورش و توسعه فردی میشود اما معتقدم اگر سواد هم نباشد شایدسخت ترباشدکسی به آنها برسد...
هیچ کس در جای خود نیست
در دولت ما کسانی که حق ندارند تکیه به جایگاهی بزنند اما میزنند حال ما که نمیفهمیم چرا کسی که تخصص کشاورزی دارد یک پست مدیریتی در دولت دارد...
ما نمیفهمیم...
جدایی مردم ما از هم دیگر
اوضاع امروز مردم ما مانند کشتی تایتانیک شده است.آنهایی که آقازاده و پول زاده هستند از جامعه پایین دست و زیر خط فقر فاصله گرفته اندو جوانی که در سطح فقیربه دنیا می آید بادیدن جوانی هم سن خوددر جامعه بالا دست تایتانیک واقعا عقده ای میشود...پس از آن خیلی از اتفاقات مانند اعتیاد،دعوا حتی مصرف مشروب ویا دعوا های هرروزه اتفاق می افتد...
سردرگمی مردم
هیچ جوانی نمیداند از زندگی چه میخواهدهنوز هم نمیداند رشته چیست و اصلا به درد چه چیز میخورد رشته دانشگاهی مورد تحصیل خود...
حتی مردمان به ظاهر دارای قدرت و منزلت در جای واقعی خود نیستند و مدیرها کارگر و کارگر ها مدیر میشودو جامعه پراز بی کفایتی میشود...
اهمیتی به پرورش درون جوانان نمیکنیم...فقط محدودش می کنیم...اینجا نرو اونجا برو فحش نده با ادب باش و هزارتا چیز دیگر...
پدرمادر گرامی ایابهتر نیست معادل کلماتی را بکار ببریم که بهتر باشند؟
ماننداینجا نرو:درعوض به فرزندخودیادبده کدام مکان برایش ضرر دارد ویا چطور ضرر رو تحمل کند که آسیب نبیند.
فحش نده و با ادب باش ایا یادش دادید که کجا چگونه حرف بزند؟
ایا تا به الان دره اتاق بسته او را گشوده اید و به او انرژی داده اید؟اصلامیدانید دختر ویا پسر شما چه میخواهد؟
ایا تا به الان جزء خوراک جسمی به او خوراک روحی تعارف کرده اید...
جوان شما مهربانی را دوست دارد....
غذا لازم است اما اگر روحیه و کلا درون او مشکل داشته باشد همان غذای لذیذ مادر تبدیل به زهری به شکل زیباروی میشود...
حضار دولت در مراحل اولیه جزء ای از مردم عادی هستند
آنقدر تقصیر را به گردن هم نیاندازیم...
برای مثال دولت آشغال نمی اندازد در خیابان ویا دولت نیست که نمیتواند در بین لاین های خط کشی خیابان حرکت کند...
دولت است آیا؟دولت کسی است که باعث شده شما بیرحم شوید و فقط به فکر پول درآوردن هستید همین دلال های گوشت آدمی زاد،را می گویم تااتفاقی رخ میدهد.همه چیز را پنهان میکنند تا گران شود...
ایا تمام کارخانه هایی که سر کارگر خود را به هرشکلی میبرندزیر آب دولتی هستند؟؟؟؟
گاهی تقصیر خودمان است...
تنها راه تغییرجامعه ما تغییر عناصر کوچک آن جامعه است...
باید تعصب ها بر باور های غلط تمام شود...
شاید کسانی بگویند که ما رعایت میکنیم اما می گویم تو هم مقصری چون کسی را تغییر نمیدهی حتی خانواده خود که دایره ی نفوذ بالایی در آنها دارید...
آنقدرمشکل زیاد است که توسط خودمان برخودمان ریخته است که نمیتوان آنها را حتی نوشت...
در پایان قسمتی هم قبلا آماده شده است که خالی از لطف نیست خواندن آن...
راه تغییرجامعه چیست؟
ازخودم شروع میکنم خانواده من هم مانند بسیاری از خانواده هاایرانی بسیار ناامید و ناراحت بوده اند ولی من تغییر کردم از متن های گذشته من شاید متوجه روحیه ی شاد من شده اید و کل خانواده را تغییر داده ام روزی کتاب در خانواده ما مانند فحش بوده است اما حال همیشه یک کتاب حداقل در خانه ما پیدا میشود...
شروع کنیم تا وقتی که اوضاع بدتر نشده است...
زوم کنیم در اعضای خانواده خودمان و تغییررا در آنجا شروع کنیم...
همه چیز از تک تک خانه ها شروع میشود...
بگذارید موضوع را بهترو خلاصه بگویم دولت ما جزء ای از مرمان ما هستند اگر آنها دزدی میکنند نشان از مشکل جامعه ماست مشکل از تعهد نداشتن افراد نظارت گر ماست و درآخر مشکل از مردم ماست...
دولت نیز جزءای از ما هستند شاید یک دولتی آینده در خانه تو متولد شده باشدیا اصلا شاگرد تو باشدویا مراجعه کننده به تو باشد.
آیا اورا درست تربیت میکنی؟
آیایاد میدهی دزدی نکند؟
ایا مدیریت به او یاد میدهی؟
از خیلی چیزها مانند بیکاری،گرانی کالا،کودک کار،غمگین و افسرده بودن مردم،عملکرد ضعیف و بیداد بی مدیریتی کشور،از سردرگمی بی پایان مردم و به ویژه جوانان و جرم شدن خنده دربرابر مردم واز خیلی چیزهای دیگرگذشتیم...
اما یادمان نرود همه چیز از خانه ما شروع میشود...
البته از حق هم نگذریم که تاثیر دولت از مردم عادی بیشتر است اما باز هم باید گفت همان دولت از مردم ما هستند اروپایی که حکومت نمیکنند...
مطلبی دیگر از این انتشارات
زندگی باید کرد هرطور که تو میتوانی...
مطلبی دیگر از این انتشارات
مراقب زاویه دید خود باشیم...
مطلبی دیگر از این انتشارات
دیوونه (: