گاهی نفس می کشیم جای زندگی

گاهی نفس کشیدن را تجربه می کنیم و نه زندگی کردن را.
گاهی فقط دوست داریم روزمان شب شود ونه اینکه زندگی کنیم.

گاهی فقط میخواهیم یاور داشته باشیم ونه یاور کسی شویم.

بیایید مانند یک ماهی درون بطری نباشیم زندگی به اندازه یک بطری نمی باشد.
بیایید از بطری های درون ذهنمان فرار کنیم نه آن چیز شود که در آغوش شود.

تغییر همیشه سخت بوده است چون حتی آب خوردن هم سخت است.
اما اوایل اش گلم استقامت کن حتما آخرش به خود افتخار میکنی.

منتظر دهن مردمت نباش اطرافت تراوش از درون ات است.
کاش این رابدانیم که هرچی در زندگی رخ می دهد چه خوب یا بدش همه آن برگرفته از خودمان است.

همه ما منتظر فرشته ای هستیم تا زندگی شاد تر،زندگی بهتر و کلا چیز های خوب را به ما بدهد.
اما نمیدانیم آن فرشته نجات خود،خود ما و تو هستی.تو هستی و من هستم که دنیا را به اندازه عرض یک شانه تغییر میدهم.
گاهی ما با اینکه مسلمان هستیم کفر می گوییم خودمانیم ها خدا منتظر ما نمی ماند.
از تو حرکت از خدا برکت است جای نگفته است که بنشین در خانه خدا همه کار را درست خواهد کرد.

دادگر زیاد است داد رس نیست گاهی اگر دیر کنیم خدایم دیر میکند.

جمله معروف من در این باره این است:خدابیکار نیست خدا انقدر آدم هایی دارد که فعال با نشاط و شکر گذار هستند که به ما هایی که هیچ کاری نمیکنیم اصلا نمیتونه توجه کنه.

بیایید نفس کشیدن را جایگزین زندگی نکنیم......
گاهی این جایگزینی یک جایگزین ترسناک را به بار می آورد آن هم سیر جوان به پیر است.



طبق رسم همیشگی شما صاحب و جلال همه چیز زندگی خود هستید و اینها فقط زاده ی باور و تفکر من است.
اما فکر میکنم ته ته دلمان در آن به این خواهیم رسیدکه خودمان باید دست به کار شویم دادگر زیاد است دادرس کم.
گاهی خدایم دیر میرسد اگر تو دیر شروع کنی.