نقد فصل چهار سریال The Boys | تحلیل قسمت چهار

بالاخره نوبت آن رسید تا به بررسی اپیزود چهارم سریال پسران بپردازیم. این اپیزود بازگشتی به روند خوب فصل‌های قبلی The Boys بود و گذشته هوملندر را بهتر از همیشه روایت کرد.

همراهان کمیکسیونی سلام! بار دیگر در خدمتتان هستیم با نقد فصل چهار سریال محبوب و هنجارشکن The Boys. فصل چهار بالاخره به آن نقطه اوجی که انتظار داشتیم رسید و هوملندر (Homelander) با گذشته تاریکش مواجه شد. این بخش‌ها قطعا مهم ترین قسمت این اپیزود و شاید از نظر برخی بیننده ها بهترین سکانس‌های کل سریال بودند. اما تمام سکانس‌های مربوط به هوملندر را مو به مو در مقاله‌ای دیگر تحلیل کردیم چون چنین سکانس‌های نابی واقعا لیاقت بررسی جداگانه و ملحق شدن به لیست مقالات کمیک بوک و روانشناسی را دارند. پس حتما قبل از اینکه نقد این قسمت را بخوانید سراغ تحلیل سکانس‌های هوملندر بروید که به کل فیلم‌های نسل جدید مارول (Marvel) می‌ارزد! این مقاله را می‌توانید اینجا بخوانید.

اما در تکمیل این مقاله باید بگویم که یک اشاره از سکانسی مربوط به کیمیکو به این سکانس‌ها وجود دارد. کیمیکو و فرنچی بر خلاف افراد شاغل در آزمایشگاه گناهان گذشته شان را به یاد دارند و سعی نی‌کنند بر خلاف آنها که فقط عذرخواهی الکی و کوچکی می‌کنند به آنها کمک کنند و کارهایشان را جبران کنند. این تفاوت اصلی بین این دو گروه شخصیتی است.

بیشترین چالش‌ها در این اپیزود متوجه اعضای گروه پسران می‌شود. هیویی سرم وی را به پدرش تزریق می‌کند. این اپیزود تقابل عقل و احساس این شخصیت را به تماشاگر نشان می‌دهد. گرچه هیویی تصمیم گرفت وی را تزریق نکند اما به تظر می‌رسد که مادرش این کار را کرده.

از طرفی عشق عجیب فرنچی به کالین با فاش شدن حقیقت دردناک به پایان می‌رسد. کالین که از شدت خشم فرنچی را تا حد مرگ می‌زند و فرنچی که خود از گذشته اش متنفر است هیچ مقاومتی نمی‌کند. انگار که خود می‌خواهد توسط کالین کشته شود.

بوچر و ام ام هم روندی مثل قبل دارند. بوچر با مرگ و ام ام با مدیریت دست و پنجه نرم می‌کنند. البته به نظرم مادرزمیلک پتانسیل هدررفته زیادی دارد و در این فصل به عنوان رهبر جدید پسران می‌توانست بیشتر به او پرداخته شود.

استارلایت که تلاش می‌کند در تصویب لایحه‌ای علیه ابرانسان‌ها کمک کند و رای جمع کند ناگهان با اتفاقات برنامه تلویزیونی فایرکرکر خشمگین می‌شود و او را تا سر حد مرگ می‌زند و همین برای فروپاشی محبوبیت او ممکن است کافی باشد.

رابطه ای‌ترین و هیویی نیز عجیب دنبال می‌شود. در قسمت‌های قبلی اشاره کردیم که ای‌ترین متوجه ذات خوب خود شده و حالا به تظر می‌رسد که هیویی نیز با بخشیدن او به این نتیجه رسیده که حتی او هم ذات بدی ندارد.

این اپیزود با تمام نقاط قوت خود مثل سرگرم کنندگی یک نقطه ضعف دارد که شخصیت سیج است. باهوش ترین انسان دنیا اهداف مسخره‌ای را در سازمانی که بر پایه دروغ نهاده شده دنبال می‌کند و وارد رابطه‌ی کثیفی با دیپ شده. حقیقتا می‌توانم بگویم که حتی ادعای هوملندر مبنی بر باهوش‌تر بودن از سیج درست است. تنها چیزی که در این اپیزودها از سیج دیدیم کتاب خواندن و روابط جنسی است که باعث می‌شود بیشتر به فردی قلابی شبیه باشد که خود را جای باهوش ترین فرد دنیا جا زده.
نظراتتان را با ما به اشتراک بگذارید. خوشحال می‌شویم از انتقاداتتان با خبر شویم. مقالات و اخبار کمیک و سینما را در کمیکسیون بخوانید.