«نُصْرَتِی لَكُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّى یُحْیِیَ اللَّهُ دِینَهُ بِكُمْ» 🔸تلاشگر در مسیر تمدن نوین اسلامی 🔸علاقه مند به حکمرانی رسانه و فضای مجازی 🔸پیگیر فناوری های نوین
خلاصه کتاب: ارتباطات در جهان معاصر
خلاصه کتاب: ارتباطات در جهان معاصر
خلاصه کتاب: ارتباطات در جهان معاصرتحول اندیشهها، نهادها و عملکردهای ارتباطی
تالیف: دکتر کاظم معتمدنژادمشخصات کتاب: معتمدنژاد، کاظم (1388) ارتباطات در جهان معاصر: تحول اندیشه ها، نهادها و عملکردهای ارتباطی، چاپ اول، تهران: نشر شهر، تعداد صفحه 345خلاصه کننده:سید حمید طاهریدانشجوی کار شناسی ارشد مدیریت رسانهدانشکده صدا وسیما - زمستان 88درس: ارتباطات بین الملل و میان فرهنگیمدرس: دکتر حسن بشیرتازهترین کتاب دکتر کاظم معتمدنژاد پدر علم ارتباطات با عنوان «ارتباطات در جهان معاصر؛ تحول اندیشهها، نهادها و عملکردهای ارتباطی» در پاییز 1388 از سوی نشر شهر به بازار کتاب عرضه شد.
دکترکاظم معتمدنژاد در مقدمه خود بر این کتاب دلیل اصلی انتشار این مجموعه را نوشتارهایی که در طول سالهای 67 تا 77 به مناسبت انتشار کتابهای گوناگون نویسندگان و پژوهشگران حوزه ارتباطات در یک کتاب مستقل عنوان کرد و درباره ویژگی این نوشتارها توضیح داده است:« نوشتارهای دهگانه منتشر شده در این کتاب، با توجه به تعدد وتنوع آنها به گونهای معرف تحول اندیشهها، نهادها و عملکردهای وسایل فناوریهای ارتباطی در سطوح ملی، منطقهای و جهانی دردهههای اخیر به شمار میرود». در سرآغاز این نوشتار، مقدمهای مفصل با عنوان «مبانی سیاسی و اقتصادی نظام جهانی ارتباطات» ارایه شده که تحولات ارتباطات را در پنج قرن اخیر به صورت مفصل بررسی کرده است.دیگر مقالات کتاب در ده بخش آمده است که شامل:بخش اول با عنوان « سیری در تحول مطالعات ارتباطی» و بخش دوم با عنوان جهان سوم در راه استقرار نظم نوین جهانی اطلاعات و ارتباطات آمده است.در بخش سوم خواننده با مقالهای با عنوان «هربرت شیلر، پیشگام مطالعات انتقادی ارتباطات آمریکا» آشنا میشود و در فصل چهارم مقاله«مقام مقاله نویسی در روزنامهنگاری معاصر را میخواند.بخش پنجم کتاب به توسعه نیافتگی مطبوعاتی در عصر تمدن اطلاعاتی اختصاص دارد و در بخش ششم هم مقاله جایگاه ارتباطات سنتی در مطالعات ارتباطی آمده است.ویژگیهای تحول مطبوعات ا فغانستان و مطالعات ارتباطی با دیدگاه جغرافیایی بخشهای هفتم و هشتم این کتاب را شکل میدهند.در نهایت در دو بخش آخر (نهم و دهم) خواننده با مقالات «جهانی سازی جامعه اطلاعاتی» و «تحول تکنولوژیهای ارتباطی و نظام جهانی سرمایهداری» آشنا میشود.ویژگی مهم این مقالات این است که هر کدامشان درباره موضوع کتابی است که شاگردان استاد و یا دوستانشان نوشتهاند و از این منظر مدخل و منظر مناسبی است برای فهم دقیقتر مباحث همان کتاب.پیش آغاززمینه های سیاسی و اقتصادی نظام جهانی ارتباطات ساختار ارتباطات جهانی، بر روابط قدرت سیاسی و اقتصادی حاکم بر دنیای معاصر استوار است و با توجه به آن که نظام نوآزادیگرای کنونی سرمایهداری غربی چارچوب اساسی این ساختار را تشکیل میدهد، شناخت دگرگونیهای ارتباطی تاریخی منتهی شده به نظام مذکور و بررسی انتقادی آنها، ضروری به نظر میرسد. باید در نظر داشت که واژه "نئولیبرالیسم" (نوآزادیگرایی)، به طور کامل و جامع تعریف نشده است و راجع به آن، نوعی ضعف شناخت یا سوءتفاهم وجود دارد."نئولیبرالیسم" را به طور کلی میتوان به عنوان یک شیوه فکری، یک ایدئولوژی و یک نظام سیاسی و اقتصادی، که اکنون مرحله تازه سرمایهداری را تشکیل میدهد و بیشتر براساس چهار شاخص اصلی، شامل "مقرراتزدایی"، "خصوصیسازی"، "آزادسازی" و "جهانیسازی" بازارها، تعریف میشود، مورد بررسی قرار داد."نئولیبرالیسم" معاصر که از اواخر دهه 1970 و اوایل دهه 1980، با روی کار آمدن "مارگارت تاچر" و "رونالد ریگان"، در انگلستان و ایالات متحده آمریکا، قدرت پیدا کرد، از بازگشت به سرمایهداری کلاسیک قرن هجدهم اروپا، که بر اندیشه آزادی کامل فعالیتهای اقتصادی استوار بود و هواداران آن عقیده داشتند که بازار باید بر تمام بخشهای جامعه حکومت کند و مداخله دولت در امور عمومی با منافع تجارتی ناسازگار است، حمایت مینماید. در این نظام، بخش عمومی به طور مداوم در حال خصوصی شدن است و با آن که بر اثر خصوصیسازیهای قبلی، به کلی از میان رفته است. چنین نظامی با کوشش در جهت گسترش جریان و انباشت سرمایهها برای یک گروه کوچک دارای منافع خصوصی، با هر گونه مقرراتگذاری به منظور حمایت از منافع عمومی مخالفت میکند و به همین سبب، دائماً با گروههای جامعه مدنی، که در حال حاضر برای تحقق دسترسی برابرانه به اطلاعات و مشارکت در ساختارهای ارتباطی و رسانهای مبارزه میکنند، در تعارض است.1- روندهای جدید سیاستهای جهانی ارتباطاتبرای شناخت تحولات سیاستهای مربوط به "نظام جهانی ارتباطات"، در دهههای 1970 و1980 و همچنین در دهههای 1990 و 2000، باید از یک سو چگونگی روندهای تاریخی آنها را مورد بررسی قرار داد و از سوی دیگر، نظریههای توجیهکننده آنها، با توجه به چگونگی گسترش «نئولیبرالیسم»، به عنوان نظام سیاسی و اقتصادی حاکم جهانی را تجزیه و تحلیل نمود. به همین لحاظ، مروری بر مباحثههای ارتباطی بینالمللی دهههای 1970 و 1980 اجلاسیههای کنفرانس عمومی یونسکو، در مورد مقابله با نابرابری جهانی ارتباطات و عدم تعادل بینالمللی اطلاعات و کوشش برای برقراری «نظم نوین جهانی اطلاعات و ارتباطات» و همچنین بررسی مذاکرهها و تبادل نظرهای اجلاس جهانی اخیر سران درباره جامعه اطلاعات (ژنو: دسامبر 2003 و تونس: نوامبر 2005 )، که به وسیله «اتحادیه بینالمللی ارتباطات دور»، سرپرستی میشدند و بر ضرورت استفاده تمام جوامع از مزایای تکنولوژیهای نوین اطلاعات و ارتباطات در چارچوب اصول حقوق بشر و به ویژه، مقابله با «شکاف دیجیتالی» و گسترش جریان جهانی آزاد اطلاعات، استوار شناخته شده بودند، ضروری است.مباحثههای راجع به سیاستهای مربوط به ایجاد جامعه اطلاعاتی، در اجلاس جهانی سران در نشستهای ژنو و تونس، با استقبال محققان روبرو نگردیدند و تعداد خیلی کمی از پژوهشگران را به خود جلب نمودند.الف. جهانیسازی ارتباطی نئولیبرالصنایع ارتباطی جهانی کشورهای بزرگ سرمایهداری غربی، از اواسط دهه 1980 به دنبال به قدرت رسیدن محافظهکاران در انگلستان و آمریکا، یک فرایند سریع فراملیسازی نئولیبرال را دنبال کردهاند.از اواسط دهه 1980، یک روند مهم جهانیسازی در مورد خدمات ارتباطی جدید آمده بود و در طول دهه مذکور، سیاستهای نئولیبرال جدید مربوط به صنایع ارتباطی در حداقل 12 کشور جهان در جریان بودند. نخستین مرحله آزادسازی بازارهای ارتباطی، در سال 1984 در دوره حکومت ریگان در ایالات متحده با مقرراتزدایی و خصوصیسازی ارتباطات دور و تبدیل کمپانی بزرگ تلگراف و تلفن آمریکا، به 8 کمپانی کوچک منطقهای و همچنین خصوصیسازی ارتباطات دور در انگلستان و خصوصیسازی رادیوها و تلویزیونهای خدمت عمومی در اروپای غربی آغاز شد و در طول دهههای 1980 و 1990 ادامه یافت.در دو دهه اخیر و به ویژه در فاصله سالهای 1983 تا 2005، صنایع ارتباطی دنیا، یک «جهانیسازی نئولیبرال دراماتیک» را تجربه نمودهاند و بر اثر آن، نقش تقریباً خاص خود را در اقتصاد دنیا گسترش دادهاند. به گونهای که علاوه بر کشورهای غربی، در کشورهای سوسیالیستی سابق و تقریباً در تمام کشورهای آسیایی و آفریقایی و آمریکای لاتین، همه صنایع ارتباطی تجدید ساختار پیدا کردهاند. در واقع، نظام نئولیبرال کنونی ارتباطات، از تمرکز مالکیت در میان تعداد محدود مؤسسات عظیم پدید آمده است و با تأثیرگذاری در سیاستهای ملی و جهانی، باعث سلطه این کمپانیها بر فعالیتهای اقتصادی ارتباطی در سراسر دنیا شده است. به عبارت دیگر، طراحان سیاستهای ارتباطی نئولیبرال، اقتصادهای ملی و مرزهای اقتصادی را تحت کنترل درآوردهاند.I- موسسات رادیویی و تلویزیونیII- موسسات تبلیغات بازرگانیIII- موسسات مطبوعاتیIV- موسسات ارتباطات دورب. نابرابریهای اقتصادی و ارتباطی جهانیدر عین حال، غیر از چند کشور پیشرفته یاد شده، سایر کشورهای توسعه یافته نتوانستند در دهههای 1980 و 1990 در روند جهانیسازی صنایع ارتباطی نقش مؤثری پیدا کنند. به این گونه نابرابریهای جهانی ارتباطات و عدم تعادلهای بینالمللی اطلاعات بین کشورهای پیشرفته و کشورهای غیر پیشرفته همچنان پابرجا ماندهاند و نمیتوان انتظار داشت که در عرصه دگرگونیهای ارتباطی مبتنی بر نظام سیاسی و اقتصادی نئولیبرال جهان در این زمینه، تغییری حاصل گردد و شکاف ارتباطی و اطلاعاتی موجود در بین آنها، از میان برداشته شود.پ. نقش نظام نئولیبرال در هماهنگی و قدرت سیاسی و قدرت رسانهایباید در نظر داشت که در سه دهة اخیر، به موازات توسعه و تشدید تمرکزگرایی و انحصارطلبی مجتمعهای بزرگ ارتباطی غری، شیوههای اداره و کنترل رسانههای خبری نیز دگرگون شدهاند. روند تمرکزگرایی موسسات بزرگ رسانهای غربی که با روشهای مدیریتی جدید «شرکتگرایی» نئولیبرال اداره میشوند، در فاصله سالهای 1980 تا 2000، با هدف اصلی جلب مخاطبان طبقه متوسط جوامع غربی، به در اختیار گرفتن سه نوع شبکههای رادیویی و تلویزیونی مبتنی بر امواج هرتزی، شبکههای تلویزیونی ویدئویی و ماهوارهای و همچنین شبکههای تخصصی جدید اینترنتی، گرایش یافته است.این تمرکزگرایییها و انحصارجوییهای ارتباطی و رسانهای که تاکنون به کلی بیسابقه بودهاند، سبب شدهاند که در سالهای اخیر در بسیاری از کشورهای بزرگ سرمایهداری، رهبران آنها خدمات سیاسی را با قدرت رسانهای ترکیب نمایند و به نوعی حکومت به اصطلاح نئولیبرال، که از عدم رعایت اصول دمکراسی لیبرال کلاسیک، پرهیز نمیکند و در مورد آن بیمی به خود راه نمیدهد، گرایش پیدا کنند.2- تحولات ارتباطات در مراحل مختلف توسعه سرمایهداریبه عقیده برخی از متفکران معاصر، ایجاد و تحول امکانات و وسایل ارتباطی، خود از عوامل اصلی ظهور و سقوط قدرتهای بزرگ سیاسی و دگرگونی تمدنهای جهان بودهاند.«هارولد اینیس»، تاریخشناس و اقتصاددان مشهور کانادایی (1952- 1894). از نخستین پژوهشگران غربی است. تاثیر تکنیکهای مختلف ارتباطی در تحول جوامع انسانی را بررسی کرده و با تأکید بر اثرگذاری خاص وسایل ارتباطی در «زمان» و «مکان» پرداخته است.«هارولد لاسول»، سیاستشناسی و پژوهشگر ارتباطی معروف آمریکایی، «جنگ سیاسی» بحث را به منزله فعالیت اصلی دولتها در روابط خاص دو بلوک یاد شده،معرفی کرده است. استفاده از وسایل ارتباط جمعی به منظور پیشبرد هدفهای این جنگ ویژه را ضروری شناخته است. به عقیده وی، دولتها برای تأمین هدفهای ملی خود، در برابر دولتهای دیگر، از چهار طریق و یا با توجه به چهار بعد، فعالیت و اقدام میکنند.1. نخستین بعد روابط دولتها، دیپلماسی است که مذاکرهها و تبادل نظرهای مربوط به مناسبات و توافقها یا قراردادهای دوجانبه و یا چندجانبه آنها را دربرمیگیرد.2. بعد دوم این روابط، جنبه اقتصادی دارد و به مبادله منابع مورد توجه دولتها، مربوط میشود.3. سومین بعد روابط دولتها، دارای جنبه نظامی است و به استفاده از قدرت منابع نظامی و با تهدید استفاده از این قدرت، برای نیل به هدفهای ملی معطوف است.4. بعد دیگر روابط دولتها، که گاهی از آن به عنوان «بعد مخفی یا نامرئی» نیز نام برده میشود، «فعالیت اطلاعاتی» و به عبارت دقیقتر، جمعآوری اطلاعات محرمانه، به منظور تقویت سازمانهای سیاسی و نظامی کشورها و کمک به برتری وضعیت آنها در برابر کشورهای دیگر را شامل میگردد.بهطور کلی، ارتباطات بینالمللی، ارتباطات بین دو یا چند طرف (ملتها، دولتها و سازمانها) را، که در مناطق جغرافیایی مختلفی قرار دارند، را شامل میشوند. در طول چهار قرن اخیر، تعریف نظام اصلی سازماندهی جوامع، براساس مفهوم (دولت- ملت) استوار بوده است.علیالامین مزروعی، محقق و متفکر آفریقایی به بحث پیرامون نقش ارتباطات در سیاست خارجی کشورهای آنگلوساکسون و تاثیر خاص آن کشورها بر جهان پرداخته بود. اکنون کشورهای آنگلوساکسون برای گسترش پیروزیها و افتخارات خود در سراسر جهان، علاوه بر دستیابی به «وسایل تولید اقتصادی» و «وسایل نظامی امحاء دستهجمعی انسانها» توانستهاند «وسایل تولید فرهنگی» و همچنین «وسایل ارتباطی» را نیز تحت کنترل درآورند.ژاک آتالی، متفکر و محقق فرانسوی، تحولات تاریخ بشری را در قالب سه نظم خاص، شامل «نظم آیینی»، نظم امپراتوری و نظم تجارتی مطرح میکند و یکی از عوامل اصلی گسترش نظم اخیر را پیشرفت ارتباطات معرفی مینماید.متأسفانه، به رغم اهمیت روزافزون ارتباطات در جهان معاصر، در ایران در مطالعات مربوط به امور سیاست خارجی و روابط بینالمللی به این موضوع کمتر توجه میشود.الف. از مطبوعات استبدادی تا مطبوعات انقلابی و مطبوعات تجارتیI. "مرگ آزادی" و توسعه سرمایهداریII. ضرورت مقابله با آثار منفی مطبوعات تجارتی جنجالیب. نقش ارتباطات در سیاستهای جهانی امپراتوری انگلستانI. اهمیت خبرگزاری رویتر و شبکه ارتباطات بیسیمII. گزارشگری جنگها در قرن نوزدهم3- مظاهر سلطه ارتباطی جهانیپوشش خبری انحصاری رویدادهای جهانی از سوی خبرگزاریهای بزرگ و فرستندههای رادیویی بینالمللی و پخش آنها از طریق وسایل ارتباط جمعی تمام کشورها، عرضه گسترده فیلمهای داستانی ساخت هالیوود و سایر مراکز تولید فیلم آمریکایی و اروپایی بر پردههای سینمای سراسر دنیا، نمایش شبانهروزی سریالهای آمریکایی پرجاذبه و کارتونهای سرگرمکننده غربی و ژاپنی بر پردههای تلویزیونهای همه ممالک، پخش بسیار وسیع آگهیهای تجارت فریبنده کالاها و خدمات جهانی کمپانیهای فراملی، به وسیله مطبوعات، رادیو و تلویزیون، سینما، پوسترهای دیواری و متحرک و نظایر آنها در همه جهان و اشاعه پردامنهتر تمام این پیامهای پرنفوذ از طریق تکنولوژیهای نوین ارتباطی، همچون دستگاههای ویدئو، ماهوارههای پخش مستقیم برنامههای تلویزیونی و تلویزیونهای کابلی در سرتاسر کره زمین را میتوان از مهمترین مظاهر سلطة فرهنگی و ارتباطی جهان نظام سرمایهداری به شمار آورد.الف. استعمار فکری جهانی از طریق صنعت فرهنگب. آمریکا و سیاست جهانی آزادی اطلاعاتپ. جهان سوم و نظم نوین بینالمللی اطلاعات و ارتباطاتت. تفوقطلبی انحصارهای بزرگ ارتباطیث. مشخصات نابرابری ارتباطی و ناهماهنگی اطلاعاتی در جهان4- معارضهجویی علیه سلطه ارتباطی جهانیدر برابر این شرایط نابرابری و ناهماهنگی ارتباطات و اطلاعات جهانی، که معرف پیشرفت و سلطه کشورهای بزرگ سرمایهداری غربی و عقبماندگی و وابستگی ممالک پیرامونی آنها در جهان سوم است، در دهههای اخیر کوششهای معارضهجویانه گوناگونی از طرف متفکران و محققان انتقادنگر ارتباطات و سیاستمداران و دولتمردان جهان سوم در محافل و مراکز دانشگاهی، سازمان جهانی «یونسکو» و «جنبش کشورهای غیرمتعهد»، صورت گرفتهاند. که با عرضه واژههای گوناگون مانند «سلطه فرهنگی و ارتباطی»، «امپریالیسم فرهنگی»، «امپریالیسم ارتباطی» و «امپریالیسم خبری» و «هجوم فرهنگی» و نظایر آنها همراه بوده است، مهمترین دستاورد پژوهشگران انتقادگرای ارتباطات در غرب و جهان سوم به شمار میرود.الف. مباحثههای ارتباطی بینالمللی در یونسکوب. اقدامهای ارتباطی جنبش کشورهای غیرمتعهد5- جهانیسازی اقتصادی و فرهنگی در عصر اطلاعاتدر چند دهه اخیر، بر اثر دگرگونیهای تازه نظام سرمایهداری و به ویژه، پیشرفت و گسترش روند جهانیسازی اقتصادی و تحول و توسعه سریع تکنولوژیهای اطلاعات و ارتباطات، شرایط جدیدی در دنیا پدید آمدهاند و جاذبههای ظاهری آنها سبب شدهاند که بسیاری از سیاستمداران و دولتمردان و همچنین برخی از متفکران و جامعهشناسان، از این تغییرات و تحولات، به عنوان «انقلاب ارتباطات»، «عصر اطلاعات» و «جامعه اطلاعاتی» نام میبرند.الف. مقرراتزدایی و خصوصیسازی ارتباطاتدگرگونیهای مهم دیگر دهههای اخیر، که از خصوصیسازی و آزادسازی ارتباطات دور و ارتباطات رادیویی و تلویزیونی و پیشرفت و گسترش تکنولوژیهای نوین اطلاعات و ارتباطات سرچشمه گرفتهاند، تعدد و تنوع بسیار گسترده و روزافزون امکانات و تجهیزات استفاده از انواع برنامههای تلویزیون و به ویژه فیلمهای سینمایی و سریالهای سرگرمکننده و برنامههای موسیقی پخش شده از طریق ماهوارهها و نوارها و لوحهای ویدئویی و اینترنتی است.ب. گسترش جهانی فرهنگ رسانهایاین شرایط جدید جهانی، به عقیده محققان ارتباطی انتقادنگر، برای فراگیری «فرهنگ عامه» آمریکایی در سراسر کره زمین، زمینه بسیار مساعدی ایجاد کرده است. به همین لحاظ، تحت تأثیر گسترش جهانی فرهنگ جاذبهآمیز آمریکا، عنوانهای سهگانه «سرزمین فیلم» «سرزمین تلویزیون و ویدئو» و «سرزمین موسیقی» به ایالات متحده آمریکا داده شدهاند.«هربرت شیلر»، که پیشگام مطالعات انتقادی اقتصاد سیاسی ارتباطات در ایالات متحده شناخته میشود، معتقد است که در شرایط جدید دنیا پس از فروپاشی نظام سوسیالیستی شوروی، سلطه فرهنگی جهانی نه تنها کاهش نیافته، بلکه افزایش هم پیدا کرده است. به گونهای که به عقیده وی، «استعمار کوکاکولای» و «مکدونالدیسازی»، دنیا را میتوان از مظاهر امپریالیسم فرهنگی معرفی کرد.پ. اهمیت مطالعات انتقادی درباره فرهنگ سرمایهداریفرهنگ جهانی به معنای دقیق کلمه وجود ندارد. یعنی اگر سلطة فرهنگی را در نظر بگیریم و بگوییم که فرهنگ مسلط، فرهنگ جهانی است، تلقی درستی نیست. فرهنگی که ناشی از تکامل زندگی بشر و تکامل تمدنهاست، یک فرهنگ جهانی است و ما خود نیز در آن نقش بسیار مهمی داشتهایم. بنابراین، برای آنکه فرهنگ حاکم بر ارتباطات و امکانات ارتباطی را بشناسیم، باید مشخص نمود که این فرهنگ مسلط، فرهنگ جهانی نیست، بلکه فرهنگ سرمایهداری است.بخش یکم: سیری در تحول مطالعات ارتباطینخستین نوشتار آن مقدمه کتاب «ارتباطشناسی» نوشته مهدی محسنیانراد است که در سال 67 با عنوان «سیری در تحول مطالعات ارتباطی» در کتاب نام برده به چاپ رسید. در این نوشتار شیوههای گوناگون مطالعات ارتباطی، بر مبنای انتقال اطلاعات و اقناع مخاطبان، با توجه خاص به اهمیت فرایندهای ارتباطات، به ویژه فرآیندهای ارتباطی «نوسازی» و «نشر نوآوری» بر اساس نقش اجتماعی وسایل ارتباط جمعی و در نظر گرفتن ساختارهای اجتماعی بهویژه تاکید بر اهمیت «ارتباطات آزاد کننده» در برابر «ارتباطات سرکوب کننده» را بررسی کرده است.1-انتقال اطلاعات و شیوه اقناعدر دوره جنگ جهانی دوم، به سبب نیازهای جدید دولتهای بزرگ متخاصم، تمام شکلهای ارتباط، مورد توجه ویژه قرار گرفتند. نشانهها و رمزها اهمیت نظامی کسب نمودند و مطالعات علوم ارتباطات در زمینههای تبلیغ سیاسی و جنگ روانی، جنبههای حیاتی پیدا کردند. به همین لحاظ، مفهوم ارتباط به عنوان «اقناع» به صورت مفهوم حاکم درآمد. از آن پس، ارتباط به عنوان «انتقال اطلاعات» و ارتباط به عنوان «تبلیغ افکار» به صورت دو گرایش مهم ارتباطی در فعالیتها، بررسیها و پژوهشهای تخصصی دنبال شدند.ویژگی اساسی برداشتهای مورد استفاده در تبلیغات بازرگانی و ترویج تغییرات و نوآوریهای فنی، توجه به نتایج و «آثار ارتباطات» بود.2- توجه به فرایند ارتباطدر شرایط تازه کاربرد ارتباطات در کشورهای در حال توسعه، بعضی از متخصصان ارتباطی، به فرایند ارتباط، توجه خاصی پیدا کردند و از این دیدگاه، متغیرهای گوناگون مؤثر در این فرایند از طریق تصویرهای ذهنی متقابل فرستنده و گیرنده پیام، تجربیات شخصی، ارزشها و انتظارهای مورد نظر، پیامدهندگان و پیام گیرندگان، دگرگونیهای حساس معانی قابل انتقال با نمادها، جنبههای متعدد و متغیر اوضاع و احوال فرهنگی و نظایر آنها را به سنجش گذاشتند. براساس این دیدگاه، ارتباط جزء عناصر مهم زندگی اجتماعی است و دیگر تنها به عنوان یک پدیده مکانیک نگریسته نمیشود.توجه به مفهوم «نظام اجتماعی»، ارتباطگران را به چگونگی همبستگی نزدیک ارتباط با سایر عناصر و فرایندهای جامعهای، آگاه کرده است. در عین حال، کمک این مفهوم به شناخت نظری «ارتباطات توسعهای» محدود بوده است، زیرا الگوی نظام اجتماعی، تعارضها و دگرگونیهای اجتماعی را در جهت جستجوی تعادل جامعه، بررسی و تبیین میکند.3- نشر نوآوریهادر میان کاربردهای گوناگون مفهوم «نشر نوآوریها»، آن چه از لحاظ ارتباطی اهمیت پیدا کرد، کشف کارایی متفاوت مجراهای شخصی و غیر شخصی ارتباطات (دوستان و نزدیکان در برابر وسایل ارتباط جمعی) در مراحل مختلف فرایند پذیرش بود. طرز تفکر مبنی بر «نشر نوآوریها»، اشتیاق بسیاری نیز در مورد استفاده از «رهبران عقاید»، به عنوان مجراهای اطلاعات و تأثیرگذاری بر مخاطبان، پدید آورد و در مقابل، عدهای از محققان نیز تلاش کردند که نفوذ رهبران عقاید را بی اساس جلوه دهند.4- نقشهای اجتماعی ارتباطات" توجه به مخاطبان پیامتعریف و طبقهبندی دقیق نقشهای اجتماعی ارتباطات، برای نخستین بار از سوی هارولد لاسول، محقق معروف آمریکایی در مقالهای که در سال 1948 در این باره نوشت، صورت گرفت. وی در این مقاله، سه نقش اساسی نظارت بر محیط (نقش خبری)، ایجاد و توسعه همبستگیهای اجتماعی (نقش تشریحی و تفسیری) و انتقال میراث فرهنگی (نقش آموزشی)، برای وسایل ارتباط جمعی در نظر گرفت. چند سال بعد، «چارلز رایت»، محقق ارتباطی امریکایی، نقش اجتماعی دیگری در مورد ایجاد سرگرمی (نقش تفریحی)، به نقشهای قبلی اضافه کرد.1- نقش نظارت بر محیط و ضرورت هماهنگی افراد با دگرگونیهای جامعه، لزوم انتشار اخبار2- ضرورت تکمیل اخبار و تجزیه و تحلیل و تفسیر خبری بهطور کلی آموزش عمومی3- در نقش سوم، معیارها و ارزشهای خاص جوامع لیبرال غربی4- نقش سرگرمکننده وسایل ارتباط جمعیتکیه بر نقشها و کاربردهای اجتماعی وسایل ارتباط جمعی، در مطالعات و تحقیقات ارتباطی چند دهه اخیر در باره جهان سوم، تأثیر فراوان باقی گذاشته است. در این زمینه به نظریه مشهور «دانیل لورنر» امریکایی دربارة «نوسازی» جهان سوم که و نقش قاتع وسایل ارتباط جمعی در پیشرفت کشورهای در حال توسعه - که در کتاب معروف او به نام «گذر از جامعه سنتی: نوسازی خاورمیانه، تشریح شده است- اهمیت خاص دارد. وی ارتباطات جمعی را عامل اصلی تحرک جوامع «سنتی» و تبدیل انسانهای «سنتی» به انسانهای «متجدد» معرفی میکند و با تأکید بر ضرورت گسترش چند عامل مهم «نوسازی»، مانند «شهرنشینی»، «سوادآموزی»، «استفاده از وسایل ارتباط جمعی» و «مشارکت اقتصادی و سیاسی»، برای کشورهای جهان سوم نیز براساس تجربیات چند قرنی کشورهای غربی در راه میل به «تجدد» و «دموکراسی»، همان راه واحد، ولی بسیار سریعتر «تجدد طلبی» و «مشارکت جویی» را توصیه میکند.5- ارتباطات و ساختارهای اجتماعیدر دهههای اخیر، به تدریج، متخصصان و محققان ارتباطی، به نقش «ساختارهای اجتماعی» در مطالعات و تحقیقات خویش نیز توجه کردهاند. از دیدگاه مطالعهکنندگان ساختارهای اجتماعی، جامعه به مثابه شبکهای از مقررات و نقشهاست که در آن برخی از افراد، از لحاظ قدرت و کنترل عمومی، نسبت به دیگران موقعیت ممتازتری دارند. بر این مبنا، سلسله مراتب اجتماعی خاصی در جامعه برقرار است که گروه کوچکی سرآمدان صاحب قدرت، گروههای وسیع طبقه متوسط و انبوه عظیم عامة مردم را در بر میگیرد.6- ارتباطات و مطالعه «سیستمها»یک «سیستم» مشتمل بر مجموعهای از اجزاء است که فعالیت مشترک دارند و در عین محافظت از محدودههای خود، با محیط اطراف نیز تبادل نفوذ میکند. «سیستمها» اساساً، یک ساخته ذهنی و یک دیدگاه نگرش به جهان، به شمار میروند. معمولاً هر چیز، از قبیل بدن انسان، یک درخت، یک کارخانه و یا یک برنامه ارتباطی، میتواند به عنوان «سیستم» تلقی شود.یک برنامه ارتباطی، سیستمی با هدفهای مشخص است، زیرا مسئولان چنین سیستمی، مجموعهای هدف برای آن در نظر گرفتهاند که میتوانند آنها را به موازات عملکرد برنامه، تغییردهند.توجه دقیق به چگونگی کارکرد سیستمهای انسانی، نشان میدهد که ارتباط از عناصر اساسی آنهاست. نظریه سیستمها و رویکرد سیستمی ارتباطات، در دهههای اخیر در مطالعات مربوط به برنامهریزی ارتباطات در کشورهای جهان سوم، اهمیت ویژهای یافته است. با این دیدگاه به مسائل ارتباطی در قالب کلی برنامههای توسعه توجه میشود. بر این مبنا، نقش خاص وسایل ارتباط جمعی در سیستم برنامهریزی مشخص میگردد و برنامهریزان ارتباطی میکوشند از تمامی منابع ارتباطات برای تحقق هرچه وسیعتر هدفهای عمومی توسعه مملکتی استفاده کنند.7- ارتباطات مشارکتی و هوشیارسازی اجتماعیدر چند دهه گذشته، عده زیادی از اندیشمندان و متخصصان ارتباطی کشورهای غربی و جهان سوم، به بازنگری نظریهها و الگوهای حاکم غربی در زمینه رشد اقتصادی و توسعه اجتماعی و نقش ارتباطات در «نوسازی» کشورهای «عقب مانده» پرداختهاند و جنبههای منفی آنها را یادآوری کردهاند. یکی از مشهورترین انتقادگران در این مورد، «پائولوفربره»، اندیشمند معروف برزیلی است که ارتباطات و نظامهای آموزشی کنونی را به عنوان شبکههای سلطهگری و اطاعت جویی خلقها در جهان سوم معرفی میکند. به عقیده او، انتقال معلومات از یک منبع معرفتی قدرتمند، به دریافتکنندگان انفعالی، به هیچ وجه در رشد شخصیت آنها تأثیر مثبت نمیگذارد و به ایجاد خودآگاهی مستقل و انتقادنگر و توانا کردن افراد برای مشارکت در حل مسائل اجتماعی، کمک نمیکند. به همین جهت به پیشنهاد او، نظام کنونی آموزش، که وی آن را «آموزش مخزنی» مینامد و بر معلومات انباشته شده معلمان استوار است، باید به نظام جدیدی برای «آموزش ستمدیدگان» تبدیل شود.سرخوردگیهای فراوانی که بر اثر شکست برنامههای «نوسازی» غربی در کشورهای جهان سوم پدید آمدهاند، نشان دادهاند که ارتباطات، برای مؤثر واقع شدن، باید به طور نهادی با فرایندهایی همچون «هوشیارسازی»، «سازماندهی»، «سیاسیگری» و «تکنیکدهی» ترکیب شوند.8- زمینهها و شیوههای مطالعه درباره نظریههای ارتباطیبررسی درباره تحول مطالعات و تحقیقات مربوط به نظریههای ارتباطی نشان میدهد که از جنگ جهانی اول تا کنون، چند نوع دیدگاه مهم در این زمینه مورد توجه بودهاند. در نخستین دیدگاهها، ارتباطات، ابتدا به عنوان «انتقال اطلاعات» و سپس به عنوان «وسیله اقناع» طرف توجه قرار گرفتهاند. در دیدگاههای جدید، ارتباطات از یک سو، به منزله «بیان شخصی»، «تأثیرگذاری متقابل و همبستگی اجتماعی» و از سوی دیگر، به منزله ابزار اصلی دگرگونی اجتماعی و سیاسی، مورد بررسی و مطالعه واقع شدهاند. به این نحو، در مورد مطالعات و تحقیقات راجع به نظریههای ارتباطات، میتوان چند مکتب مهم را از هم متمایز ساخت:یکی از آنها، مکتب مطالعات ارتباطی معطوف به تبلیغ سیاسی و اقنای فکری است که به نیروی پرقدرت و تأثیر قاطع و نامحدود وسایل ارتباط جمعی در ایجاد شرایط مناسب برای کسب قدرت سیاسی و یا حفظ فرمانروایی بر جامعه، توجه دارد. مکتب دیگر که در واقع، مکتب «جامعهشناسی ارتباطات»، شناخته میشود، به جای وسایل و ابزارهای ارتباطی، محتوای پیامهای آنها را مورد نظر قرار میدهد و نقش عادی و تأثیر اجتماعی محدود و غیرمستقیم این پیامها را دنبال میکند.یک مکتب مهم دیگر، مکتب مطالعات «تحولگرایی ارتباطات و به بیان روشنتر، مکتب «تحولانگیزی ارتباطات» است که مانند مکتب تبلیغی و اقنایی، به اهمیت خاص وسایل ارتباطی، نه در جهت تبلیغ و اقناع، بلکه در جهت شناخت تأثیر آنها در تحولات زندگی جمعی و دگرگونیهای جوامع انسانی در دورههای مختلف تاریخی توجه دارد و در واقع برای این وسایل، نقش تحول بخشی قائل است.بخش دوم:جهان سوم در راه استقرار «نظم نوین جهانی اطلاعات و ارتباطات»نوشتار دوم این اثر با عنوان «جهان سوم در راه استقرار نظم نوین جهانی اطلاعات و ارتباطات» مقدمهای است که برای ترجمه فارسی «منوچهر پاد» از متن خلاصه گزارش نهایی «کمسیون بینالمللی یونسکو برای مطالعه درباره مسایل ارتباطات» تهیه و در سال 69 در کتاب «یک جهان و چندین صدا؛ ارتباطات و جامعه امروز و فردا» منتشر شده است. این نوشتار در سه بخش به ترتیب کوششهای پژوهشگران انتقادگر ارتباطی غربی و غیر غربی در معرفی مشخصات منفی نظم مستقر جهانی اطلاعات و ارتباطات، با توجه به عدم تعادل اطلاعات بینالمللی و نابرابری ارتباطات جهانی بین کشورهای توسعه یافته و کشورهای توسعه نیافته، اقدامهای اساسی یونسکو برای مقابله با عدم تعادل و نابرابری مذکور، تامین آزادی و مسوولیت وسایل ارتباط جمعی و تحکیم حاکمیت ملی کشورهای جهان سوم در این زمینهها، استقرار «نظم نوین حهانی اطلاعات و ارتباطات»، همچنین مساعی کشورهای جنبش عدم تعهد برای همراهی و همکاری در تحقق هدفهای رهاییجویانه محققان انتقاداندیش ارتباطی و اجرای تصمیمات و مصوبات جدید سازمان جهانی یونسکو درباره اطلاعات و ارتباطات، به ویژه تقویت مبارزات مربوط به برقراری نظم نوین جهانی یاد شده در کنار یک «نظم نوین اقتصادی بینالمللی» اشاره شده است1- بازنگریهای جهانی پژوهشگران ارتباطی انتقادنگراولین انتقادها علیه سوءاستفاده کشورهای بزرگ سرمایهداری غربی از نظریه «جریان آزاد اطلاعات» در سال 1968، در جریان برگزاری سمپوزیوم «وسایل ارتباط جمعی و تفاهم بینالمللی» از طرف محققان غرب و جهان سوم مطرح شدند. در این سمپوزیوم که با کمک یونسکو و به وسیله «کمیسیون ملی یونسکو در یوگسلاوی» در شهر لیوبلیانا، پایتخت کنونی جمهوری اسلونی تشکیل گردید، بر شکاف فاحش اطلاعات مبادله شده بین کشورهای ثروتمند و پیشرفته غربی و ممالک فقیر و عقبمانده جهان سوم، تأکید گذاشته شد و با تکیه بر عدم تعادل و یک جهتی بودن اطلاعات پخش شده از سوی خبرگزاریهای بزرگ جهانی غرب، از ضرورت ایجاد یک «جریان متعادل اطلاعات» در سطح دنیا، سخن به میان آمد.2-اقدامهای اساسی یونسکو: حمایت از جریان آزاد و متعادل اطلاعات و سیاستهای ارتباطی ملیاجلاسیههای شانزدهم تا بیست و دوم کنفرانس عمومی یونسکو، که در فاصله سالهای 1970 و 1983 تشکیل شدند، در مسیر تحول سیاستها و برنامههای ارتباطی آن، نقش بسیار مهمی داشتند.در شانزدهمین اجلاسیه کنفرانس عمومی یونسکو، که در پاییز 1970 در پاریس برگزار گردید، برای نخستین بار، سیاست «جریان آزاد اطلاعات»، از سوی تعدادی از دولتهای عضو این سازمان مهم جهانی، مورد انتقاد و اعتراض واقع شد و همزمان با آن الگوی «توسعه بخشی ارتباطات»، که از طرف متفکران غربی به عنوان یک الگوی واحد و جهانی، برای اعمال در تمام کشورهای جهان سوم عرضه گردیده بود، نیز با معارضهجویی سیاستهای ارتباطی ملی روبهرو شد.الف. قطعنامه مربوط به پخش مستقیم ماهوارهای برنامههای تلویزیونیدر پاییز سال 1972، در هفدهمین اجلاسیه کنفرانس عمومی یونسکو گامهای بلندی در جهت مقابله با عدم تعادل اطلاعات و نابرابری ارتباطات برداشته شدند. در مباحثات این اجلاسیه، انتقادها و اعتراضهای فراوانی از سوی بسیاری از هیئتهای نمایندگی دولتهای عضو یونسکو علیه جریان نامتعادل و یک جهتی اطلاعات جهانی و لطمات آن به هویت فرهنگی کشورهای جهان سوم، بحث مطرح گردیدند. مهمترین کوشش اجلاسیه مذکور در جهت تأمین تعادل جریان اطلاعات، تصویب «اعلامیه اصول مربوط به کاربرد ماهوارههای پخش مستقیم برنامههای تلویزیونی" بود.ب. اعلامیه یونسکو در باره نقش وسایل ارتباط جمعی در روابط بینالمللاعلامیه مصوب بیستمین اجلاسیه کنفرانس عمومی یونسکو در مورد وسایل ارتباط جمعی، راجع به ضرورت دگرگون شدن وضع موجود ارتباطات در جهان، اصول بسیار مهمی عرضه کرده است. برای نخستین بار، با این اعلامیه، یک سند بینالمللی به تصویب رسید که در مقدمه آن از وقوف خاص کنفرانس عمومی به آرمانهای ممالک در حال توسعه برای برقراری یک «نظم نوین جهانی عادلانهتر و مؤثرتر اطلاعات و ارتباطات» سخن به میان آمده است.پ. گزارش مقدماتی و گزارش نهایی کمیسیون مک برایدمباحثات مربوط به گزارش مقدماتی «کمیسیون بینالمللی مطالعه درباره مسائل ارتباطات» نیز به طور گسترده و در بیستمین اجلاسیه کنفرانس عمومی یونسکو دنبال شدند. این مباحثات برای کمیسیون مذکور فرصت مناسبی فراهم ساختند تا از تمام اظهارنظرها، یادآوریها و پیشنهادهای نمایندگان دولتهای عضو یونسکو در زمینه تهیه گزارش نهایی آن، که میبایستی به اجلاسیه بعدی کنفرانس عمومی در سال 1980 ارائه گردد، استفاده کند. در مباحثات یاد شده، راجع به نکات زیر تبادل نظرهای گوناگون صورت گرفتند:1. عدم تعادل اطلاعات2. آزادی و مسئولیت اطلاعات3. حاکمیت دولتها4. ارتباط و توسعهت. تأسیس برنامه بینالمللی توسعه ارتباطاتبه دنبال تصمیمات بیست و یکمین اجلاسیه کنفرانس عمومی یونسکو در مورد تاسیس «برنامه بینالمللی توسعه ارتباطات» از اواسط سال 1981، هیئت مدیره این برنامه، موسوم به «شورای بینالدول»، که از 35 نفر نمایندگان دولتهای منتخب از نواحی جغرافیایی مختلف جهان تشکیل میشود، فعالیت خود را آغاز کرد. از اقدامات عمده آن برای مقابله با نابرابری ارتباطات و عدم تعادل اطلاعات به شمار میرود، فعالیتهای مهم یونسکو در این زمینه ادامه یافتند؛ به طوری که در چهارمین اجلاسیه فوقالعاده کنفرانس عمومی در پاییز 1982 در پاریس، ضمن تدوین برنامه بلند مدت پنج ساله یونسکو برای سالهای 1983 تا 1989، یک «برنامه بزرگ ارتباطات در خدمت انسان» نیز تصویب شد و چشماندازهای امیدبخشتری را برای کشورهای جهان سوم فراهم ساخت.ث. تصویب برنامه بزرگ ارتباطات در خدمت انساندر پاییز 1983، در جریان برگزاری بیست و دومین اجلاسیه کنفرانس عمومی یونسکو و بحث درباره «برنامه بزرگ ارتباطات در خدمت انسان»، که بر مبنای اصول اساسی مورد نظر برای استقرار «نظم نوین بینالمللی اطلاعات و ارتباطات» تنظیم شده بود، دولت آمریکا رسماً اعلام کرد که در پایان دسامبر سال 1984، از یونسکو خارج خواهد شد و در زمان پیشبینی شده نیز این تصمیم را به مورد اجرا گذاشت.3- کوششهای جنبش کشورهای غیر متعهدمسائل ارتباطات در جهان سوم، که برای نخستین بار از طرف جنبش کشورهای غیرمتعهد، در سال 1970 در سومین کنفرانس سران این ممالک در «لوزاکا» پایتخت کشور آفریقایی «زامبیا» مطرح شدند، در چهارمین کنفرانس سران جنبش مذکور- که از 5 تا 9 سپتامبر 1973 در شهر الجزایره مرکز الجزایر تشکیل گردید- اهمیت فوقالعادهای پیدا کردند. دفتر هماهنگی جنبش غیرمتعهدها، ضمن گردهمایی خود در سپتامبر 1974 4 در شهر بلگراد، تشکیل یک «سمپوزیوم بینالمللی ارتباطات» به منظور تدارک برنامه اجرایی تصمیمات کنفرانس الجزایر را پیشنهاد کرد. «سمپوزیوم بینالمللی ارتباطات» کشورهای غیرمتعهد هم در ماه مارس 1976 در شهر تونس تشکیل شد و در مورد همکاریهای ارتباطی و خبری این ممالک و شیوههای مقابله آنها با سلطه جهانی در زمینه ارتباطات و اطلاعات، بررسیهای مختلفی انجام داد. سمپوزیوم مذکور نیز به قطعنامه نهایی کار خود، بر ضرورت استعمارزدایی ارتباطی و استقرار یک «نظم نوین بینالمللی اطلاعات و ارتباطات» تأکید.بخش سوم:هربرت شیلر، پیشگام مطالعات انتقادی ارتباطات در آمریکاسومین نوشتار این مجموعه، مقدمه کتاب «ارتباطات جمعی و امپراتوری آمریکا» نوشته «هربرت شیلر» با ترجمه احمد عابدینی است که در سال 1377 با عنوان «هربرت شیلر، پیشگام مطالعات انتقادی ارتباطات» منتشر شده است. در بخش نخست این نوشتار کتابها و مقالات انتقادآمیز نویسنده کتاب بررسی میشوند و در بخش دوم به ارایه اندیشهها و دیدگاههای معروف «شیلر» در زمینه «ارتباطات و سلطه فرهنگی» به ویژه مفهوم «امپریالیسم فرهنگی» میپردازد. پروفسور هربرت آی. شیلر، استاد ممتاز فقید دانشگاه کالیفرنیا در شهر سندیگو، نخستین محقق آمریکایی است که مطالعات انتقادی ارتباطات را به صورت زمینهای مستقل از پژوهشهای اجتماعی- فرهنگی و سیاسی- اقتصادی معمول در میان متفکران و متخصصان انتقادنگر این کشور، مورد توجه قرار داده و به پیشرفت و گسترش این گونه مطالعات در ایالات متحده و سراسر جهان کمک بسیار کرده است.1- معرفی و بررسی آثاردیدگاههای انتقادی هربرت شیلر در زمینه مطالعات ارتباطی، از اواخر دهه 1960، از طریق مقالههای ارائه شده به کنفرانسهای تخصصی بینالمللی و کتابها و مقالههای متعدد دیگر وی شناخته شدند.در سمپوزیوم «وسایل ارتباط جمعی و تفاهم بینالمللی»، که در سال 1968 با همکاری یونسکو در دانشگاه لیوبلیانا، شهر مهم یوگسلاوی سابق و مرکزی کنونی جمهوری تازه استقلال یافته اسلوونی، برگزار شد، مقالهای با عنوان «ارتباطات بینالمللی، حاکمیت ملی و شورش خانگی»، بدون حضور نویسندة آن در یکی از جلسات عمومی عرضه شد که توجه فراوانی به خود جلب کرد. این مقاله متعلق به هربرت شیلر بود. یک سال پس از انتشار این کتاب، در سال 1970، هربرت شیلر به کمک یکی از همکاران خود، کتابی با عنوان "ابردولت: خواندنیهایی درباره مجتمع نظامی- صنعتی" منتشر کرد.در سال 1973، با توجه به استقبالی که از نخستین کتاب هربرت شیلر به عمل آمده بود، وی کتاب دیگری به نام "گردانندگان افکار" منتشر کرد. در سال 1973، با توجه به استقبالی که از نخستین کتاب که به عمل آمده بود، به کتاب دیگری به نام «گردانندگان افکار» که منتشر کرد. هرترت شیلر، در سال 1976، چهارمین کتاب خود را به نام «ارتباطات و سلطه فرهنگی که یکی از مهمترین کتابهای او شناخته میشود، انتشار داد. وی در این کتاب، ریشههای استیلای فرهنگی و ارتباطی جهانی آمریکا و همچنین شرایط کنونی این سلطه جهانی و شیوههای گوناگون آن را مطالعه کرده است. کتاب دیگر پروفسور شیلر، که در سال 1979 به صورت مجموعه مقالات و به سرپرستی وی و پروفسور کارل نوردنسترنگ فنلاندی، استاد دانشگاه تامپر این کشور و رئیس پیشین سازمان بینالمللی روزنامهنگاران، منتشر شده است، «حاکمیت ملی و ارتباطات بینالملل» نام دارد. در سال 1981، هربرت شیلر کتاب دیگری با نام «چه کسی میداند؟: اطلاعات در عصر 500 شرکت بزرگ»، مورد معرفی در مجله فورچون منتشر کرد. این کتاب که بررسی انتقادی درباره دیدگاههای خوشبینانه متفکران محافظهکار غربی و به ویژه امریکایی، راجع به آثار اجتماعی و اقتصادی مثبت تکنولوژیهای جدید ارتباطی در جوامع کنونی و توصیفهای امیدبخش آنها از «عصر اطلاعات» به شمار میرود. یکی دیگر از کتابهای مهم هربرت شیلر، با نام «اطلاعات و اقتصاد بحران»، در سال 1984 انتشار یافت. این کتاب به ترتیب مباحثی شامل «تکنولوژیهای نوین اطلاعات در نبرد با بحران اقتصادی غرب»، «ارتباطات علیه یک دنیای در حال شورش»، «اطلاعات و فشار برای خصوصیسازی و تولیدگری در اقتصاد ایالات متحده»، «بحران رو به توسعه در دکترین غربی جریان آزاد اطلاعات»، «اقتصاد سیاسی ارتباطات: فرهنگ، اقتصاد است»، «تعارضهای عصر اطلاعات» و «چشمانداز ارتباطات دموکراتیک»، ارائه شدهاند.در سال 1989 نیز کتاب بسیار مهمی با همکاری هربرت شیلر، ویلیام بریستون جونیور و ادوارد هرمنف دو استاد مشهور دیگر آمریکایی، با عنوان «امید و جنون: ایالات متحده و یونسکو! 1985 - 1945»، منتشر شد. این کتاب، به سبب انتقادهای تند آن از دولت آمریکا، از سوی این دولت و همچنین مدیریت جدید یونسکو، با واکنشهای منفی روبرو شد، به طوری که بازنشستگی پروفسور شیلر در دانشگاه کالیفرنیا، که بلافاصله پس از انتشار این کتاب صورت گرفت. در همان سال 1989، هربرت شیلر، کتاب مهم دیگری به نام «شرکت تجارتی فرهنگ: قبضه بیان عمومی از سوی مؤسسات سوداگری»، که مکمل آثار معروف قبلی او به شمار میرود، انتشار داد. هربرت شیلر، در انتشار کتاب «پیروزی تصویر: جنگ وسایل ارتباطی در خلیج فارس – چشماندازی جهانی»، که در سال 1992 در آمریکا منتشر شد نیز همکاری داشته است. این کتاب که به سرپرستی او، پروفسور حمید مولانا و پروفسور جرج گربنر تهیه و تدوین شده است، حاوی مجموعهای مقاله از محققان و متخصصان جهانی و از جمله افراد مشهوری چون آندره گوندر فرانک، نوآم چاسکی و ریچارد فالک است.2- ارزیابی دیدگاهها و اندیشههاهربرت شیلر در میان متفکران و محققان ارتباطی انتقاداندیش معاصر، معمولاً به منزله یکی از بنیانگذاران مکتب انتقادی اقتصاد سیاسی ارتباطات معرفی میشود. در این باره، بدون تردید، سابقه تحصیلات تخصصی دانشگاهی او در رشته اقتصاد و فعالیتهای تحقیقاتی و انتشاراتی وی در نشریههای اقتصادی در دهههای 1950 و 1960، هنگام همکاری با دانشگاه ایلینوی، نقش اساسی داشته است. به این لحاظ، انتشار کتاب «ارتباطات جمعی و امپراتوری آمریکا» در سال 1969، سرآغاز پیشرفت مکتب اقتصاد سیاسی ارتباطات در ایالات متحده به شمار میرود.بنابراین، به دنبال پیشگام شدن هربرت شیلر در مطالعات اقتصاد سیاسی ارتباطات، به تدریج در کنار مکتبهای انتقادی اروپایی، مانند مکتب فرانکفورت آلمان و مکتب مطالعات فرهنگی انگلستان، یک مکتب انتقادی جدید آمریکایی نیز رو به پیشرفت گذاشت. در این زمینه، دیدگاه هربرت شیلر راجع به «سلطه فرهنگی: سرچشمهها، زمینهها و شیوههای کنونی»، که در فصل اول کتاب «ارتباطات و سلطه فرهنگی» وی انعکاس یافته است، جالب توجه است. وی در این فصل، پس از اشاره به عناصر اساسی نظام- جهان جدید، به صورت عرضه شده به وسیله ایمانوئل والرشتاین، متفکر انتقاداندیش امریکایی، برای امپریالیسم فرهنگی مشخصات زیر را ارائه کرده است:«... واژه امپریالیسم فرهنگی نشاندهنده نوعی نفوذ اجتماعی است که از طریق آن، کشوری اساس تصورها، ارزشها، معلومات و هنجارهای رفتاری و همچنین روش زندگی خود را به کشورهای دیگر تحمیل میکند. امپریالیسم فرهنگی از طریق ارتباطات، پدیدهای اتفاقی و اضطراری نیست. بلکه برای کشورهای امپریالیستی که تلاش میکنند به این وسیله تسلط اقتصادی و برتری سیاسی خود را بر ممالک دیگر، برقراری و حفظ کنند، امری حیاتی است …»هربرت شیلر، در آخرین بررسیهای خود درباره دگرگونیهای تکنولوژیهای نوین ارتباطات و افزایش و گسترش انحصارهای اقتصادی حاکم بر آنها، ضمن بحث راجع به اوضاع جدید سلطة فرهنگی و ارتباطی جهانی سرمایهداری، پس از اشاره به نظریههای تازه مقرراتزدایی و خصوصیسازی فعالیتهای ارتباطی که از اوایل دهه 1980 برای تحکیم و تقویت هدفهای نظریه معروف جریان آزاد اطلاعات و تسهیل منفعتجوییهای کمپانیهای بزرگ فراملی به کار گرفته شدهاند، سیر تحول نظریههای مربوط به ارتباطات از دورة بعد از جنگ جهانی دوم تاکنون را یادآوری کرده و برای آن سه مرحله در نظر گرفته است:1- مرحله اول که دو دهه 1945 تا 1965 را در برمیگیرد، بر نقش ویژه ارتباطات جمعی در تغییرات اجتماعی جهان سوم، برای مقابله با کمونیسم تأکید دارند و همراه با نظریه «جریان آزاد اطلاعات»، که با تدارکها و ترتیدهیهای دیگری طراحی گردیده بود، برای گسترش اقتصاد بازار و ترویج مصرفگرایی در سرتاسر جهان به کار گرفته میشوند.2- مرحله دوم که شامل سالهای 1965 تا 1980 است، دوره معارضهجویی با سلطه فرهنگی و ارتباطی جهانی ایالات متحده از سوی کشورهای جهان سوم و کوشش در راه استقرار «نظم نوین بینالمللی اطلاعات و ارتباطات» به شمار میرود.3- مرحله سوم که از سال 1980 شروع میشود، دوره بازگشت به دیدگاه قدیمی آثار محدود وسایل ارتباط جمعی است. در دوره اخیر، تنوع تکنولوژیهای جدید ارتباطی و ایجاد امکانات مختلف برای انتخاب مجراهای انتقال پیام و نظریه مخاطبان فعال مطرح میشوند.بخش چهارم: مقام مقالهنویسی در روزنامهنگاری معاصرمقام مقالهنویسی در جهان معاصر» عنوان چهارمین نوشتار این کتاب است که سال 1376 در مقدمه کتاب «مقالهنویسی در مطبوعات» اثر حسین قندی منتشر شد. این نوشتار از یک سو، چگونگی تحول روزنامهنگاری و تغییر فضای عمومی کشورهای غربی، در طول قرنهای هجدهم تا بیستم میلادی، برای ایجاد مطبوعات آرمانی و مقابله با مطبوعات جنجالی، بر اساس کوششهای گردانندگان «انجمن آمریکایی مدیران روزنامهها» برای پیشبرد «روزنامهنگاری عینی» در چارچوب اصول اخلاقی و شرافتی حرفه روزنامهنگاری، همچنین مساعی اعضای «کمیسیون آزادی مطبوعات» ایالات متحده برای حمایت از روزنامهنگاری آزاد و مسوول بررسی شده است. از سوی دیگر، وضعیت بسیار دشوار آزادانیشی و انتقادگری در مطبوعات ایران، از زمان انتشار نخستین روزنامههای استبدادی دوره سلطنت محمدشاه و ناصرالدینشاه تا انتشار نخستین روزنامههای غیردولتی در دوره سلطنت مظفرالدین شاه و انتشار روزنامههای نسبتا آزاد در دوره انقلای مشروطیت، تجزیه و تحلیل شدهاند.1- تحول روزنامهنگاری و تغییر «فضای عمومی» در غرببا سپری شدن عصر کوتاه مطبوعات آرمانی، که اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم را در برگرفته بود، به زودی عرصه مطبوعات خبری تجارتی فرا رسید و از توجه به مطالب انتقادی و مقالات تحلیلی و تفسیری کاسته شد. بهطوریکه اکثر روزنامههای اروپایی و آمریکایی برای جلب خوانندگان انبوه و افزایش تیراژ و کسب آگاهیهای بیشتر، به جای ارائه و بررسی افکار و عقاید سیاسی و اجتماعی، به انتشار خبرهای جالب و مطالب هیجانانگیز و سرگرمکننده دست زدند. از آن پس، دو نوع مطبوعات «با کیفیت» و «عامهپسند» بیشتر به عرضه خبرها و تصویرهای مربوط به رویدادهای هیجانانگیز، همچون جنایتها، رسوائیها، زندگی چهرههای پرشهرت و نظایر آنها میپردازند. به این ترتیب، از اواسط قرن نوزدهم، در شرایط پیشرفت سرمایهداری و تمرکز اقتصادی مؤسسات مطبوعاتی، «فضای عمومی» جوامع غربی دگرگون شد و نقش انتقادی روزنامهنگاری، تحت تأثیر افزایش تبلیغات بازرگانی، سرگرمیها و فعالیتهای روابط عمومیها، کاهش یافت. در اواخر قرن نوزدهم، در شرایطی که روزنامهنگاری خبری جنجالی در ایالات متحده، رشد خارقالعادهای پیدا کرده بود و رقابت شدید «مطبوعات زرد» برای جلب بیشتر خوانندگان انبوه به کشمکش بسیار عجیب این گونه مطبوعات و تاثیر آن در آغاز جنگ آمریکا با اسپانیا بر سر کوبا، منجر شده بود، در کشورهای اروپایی، جنبههای منفی این شیوة روزنامهنگاری، مورد انتقاد قرار گرفت. در دهه سوم قرن بیستم، به موازات تشویق و ترغیب شیوه «روزنامهنگاری عینی» در ایالات متحده آمریکا، شیوه گزارشگری دیگری موسوم به «روزنامهنگاری تشریحی» نیز در این کشور طرف توجه واقع شد. هدف این شیوه جدید، که با تأسیس مجله خبری معروف «تایم» در سال 1922، رو به رشد گذاشت، پر کردن خلاء مطالب تشریحی و تفسیری در روزنامههای روزانه بود. گردانندگان هفتهنامة «تایم» عقیده داشتند که اخبار روزنامههای یومیه درباره خبرهای جاری، نیازهای خوانندگان را تأمین نمیکنند و به همین سبب، مطبوعات نوین هفتگی باید با ارائه گزارشهای خبری دقیقتر و منظمتر و تشریح و تفسیر رویدادها و مسائل داخلی و خارجی، اطلاعات جامعتر و کاملتری در اختیار آنان بگذارند و مخصوصاً علل و آثار اجتماعی وقایع را روشن سازند.در طبقهبندی وظایف اجتماعی وسایل ارتباط جمعی، که در سال 1948، به وسیله «هارولد لاسول» محقق و متخصص معروف علوم سیاسی و ارتباطات ایالات متحده، عرضه شد، نیز برای تجزیه و تحلیل و تفسیر و تشریح رویدادها و مسائل عمومی، که از طریق مقالههای مطبوعات و سایر وسایل ارتباطی صورت میگیرند، مقام مهمی پیشبینی گردیده است. وی در مقالهای، تحت عنوان «ساختار و کارکرد ارتباطات در جامعه»، در مورد ارتباطات جمعی، سه نقش متمایز، قائل شده است:1. نظارت بر محیط: نقش خبری2. همبستگی اجتماعی: نقش تفسیر و راهنمایی 3. انتقال میراث فرهنگی: نقش آموزشی2- آزاداندیشی و انتقادگری در مطبوعات ایراننخستین روزنامههای ایران که در دوره سلطنت استبدادی پادشاهان قاجار انتشار یافتند، با وجود آنکه هدف اصلی خود را آگاهی عمومی و تربیت مردم، معرفی میکردند، به سبب شرایط اختناق حاکم بر کشور، توانایی کمک به تحقق این هدف را دارا نبودند. به همین جهت، در روزنامههای «کاغذ اخبار» و «وقایع اتفاقیه»، که به ترتیب با کوششهای میرزا صالح شیرازی و امیرکبیر در زمان پادشاهی محمدشاه و ناصرالدین شاه، انتشار یافتند، بر خلاف روزنامههای سیاسی و عقیدتی غربی، مقالههای تفسیری انتقادی به چشم نمیخورند. پس از پیروزی انقلاب مشروطیت، در ایران برای نخستین بار، امکان انتشار روزنامههای عقیدتی و مسلکی، مانند دوران انقلابهای دموکراتیک غربی، فراهم شد. در دورة مشروطیت، دهها روزنامه جدید، انتشار یافتند و در مقالههای فراوان خود، به بیداری و راهنمایی افکار عمومی، در جهت نیل به حکومت دموکراسی و پیشرفت ملی، پرداختند. در میان این روزنامهها، «صور اسرافیل»، «حبل المتین»، «روحالقدس» و «مساوات»، به لحاظ درج مقالههای پرشور سیاسی، مقام بسیار ممتازی داشتند.متأسفانه، دوران آزادی مطبوعات و فعالیت روزنامههای عقیدتی و سیاسی، به سبب معارضه محمدعلی شاه با نظام مشروطیت و به توپ بستن مجلس شورای ملی و قتل روزنامهنگاران آزادیخواه، بسیار کوتاه بود و پس از برقراری مجدد حکومت مشروطه، نیز بر اثر اختلافات شدید رهبران سیاسی و فشارهای روسیه و انگلستان و فرارسیدن جنگ جهانی اول و اشغال ایران، امکانات مساعد آزادی مطبوعات و توسعه روزنامههای آرمانخواه، فراهم نشدند. بعد از وقایع تابستان سال 1320 هجری شمسی و استعفای رضاشاه، بار دیگر شرایط تجدید فعالیت مطبوعات عقیدتی و مسلکی پدید آمدند و از آن پس تا کودتای 28 مرداد 1332، که به سقوط حکومت دکتر محمد مصدق منتهی شد، به رغم همه دشواریها، نمونههای جالبی از روزنامههای سیاسی حاوی مقالههای بیدارکننده و برانگیزنده افکار عمومی، در جهت دفاع از حکومت مردمی و منافع ملی و مقابله با استعمار خارجی، ظهور کردند.پس از کودتای 28 مرداد 1332، با تشدید اختناق سیاسی و سرکوب فعالیتهای مقاومتآمیز ضد دیکتاتوری، کنترل و سانسور مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی نیز گسترش یافتند و هرگونه امکان برای رشد سالم روزنامههای مستقل عقیدتی و مسلکی مخالف، از میان رفت. بیست و پنج سال پس از کودتای مذکور، با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و فرارسیدن بهار آزادی، مطبوعات هم رو به شکوفایی گذاشتند. به این طریق، بار دیگر مطبوعات ایران، مانند دوره انقلاب مشروطیت و دوران ملی شدن صنعت نفت، با برخورداری از فضای عمومی مطلوب، به تجدید نظر تجربه انتشار روزنامههای آرمانی، دست زدند. به موازات آن، در تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز به امکانات مساعد پیشرفت و گسترش مطبوعات، توجه خاصی معطوف گردید.بخش پنجم: توسعه نیافتگی مطبوعاتی در عصر «تمدن اطلاعاتی»پنجمین نوشتار عرضه شده در این مجموعه با عنوان «توسعه نیافتگی مطبوعاتی در عصر تمدن اطلاعاتی» در مقدمه کتاب «قدرت، جامعه مدنی و مطبوعات» به قلم هادی خانیکی منتشر شده است که چگونگی کوشش محقق برای تفکیک ساختار سیاسی و اجتماعی مطلوب دوره مشروطیت برای توسعه جامعه مدنی و پیشرفت آزادی مطبوعات، افکار عمومی، ازمیان برداشتن ساختار سیاسی و اجتماعی نامطلوب دوره حکومت و سلطنت رضا خان در مسیر خودکامگی قدرت فردی، ضعف جامعه مدنی و سرکوب مطبوعات و افکار عمومی را تجزیه تحلیل کرده است. از سوی دیگر با تکیه بر بررسی صورت گرفته توسط نگارنده، وضع توسعه نیافتگی تناقضآمیز مطبوعات ایران در برابر مطبوعات دو کشور بزرگ دیگر خاورمیانه، یعنی ترکیه و مصر مشخص میشود.1-مطبوعات ایران در دورههای پراکندگی و تمرکز قدرت سیاسی-وسعت مطالعات محقق در زمینههای گوناگون مربوط به علوم انسانی و اجتماعی- تاریخ، جامعهشناسی، اندیشه سیاسی، توسعه، اقتصاد و ارتباطات- برای وی این آمادگی را فراهم ساخته است تا عوامل توسعه نیافتگی مطبوعات ایران را از جنبههای مختلف و با توجه به شرایط و تجربیات تاریخی و در چارچوب ساختارهای سیاسی و اجتماعی، قدرت سیاسی و توسعه مطبوعاتی، بررسی کند و براساس آنها، به یک ترکیببندی نظری یا الگویی ویژه درباره رابطه این توسعه نیافتگی با عناصر ساختار سیاسی و اجتماعی جامعه، دست یابد و بر مبنای آن، وضع مطبوعات ایران در دو دوره پراکندگی و تمرکز قدرت سیاسی (دوره مشروطیت و دوره رضا شاه)، را مورد مطالعه قرار دهد.برای انطباق الگوی یاد شده با خصوصیات دو دوره پراکندگی و تمرکز قدرت سیاسی- دوره مشروطیت و دوره رضاشاه- در پژوهش حاضر یک ساختار سیاسی و اجتماعی و یک ساختار مطبوعاتی، با دو وجه مطلوب و غیرمطلوب ارائه شدهاند:1. در ساختار سیاسی و اجتماعی مطلوب، منابع قدرت دولت، پراکنده و غیر متمرکزند، جامعه مدنی توانا است، فرهنگ سیاسی نخبگان، جنبه مشارکتجو و رقابتآمیز دارد و دستگاههای حل تضادها و تعارضهای اجتماعی نیز از کارآمدی لازم برخوردارند و با تکیه بر آرای عمومی و وفاق همگانی و توسعه قانونگرایی و نهادهای حقوقی مشروع، بر دشواریهای جامعه، فائق میآیند.2. ساختار سیاسی و اجتماعی نامطلوب، بر تمرکز منابع قدرت و خودکامگی سیاسی، تکیه دارد. جامعه مدنی آن ضعیف و ناتوان است. فرهنگ سیاسی نخبگان در چنین ساختاری رقابت ستیز است، دستگاههای حل تضادها و تعارضهای اجتماعی آن هم از کارآمدی لازم برخوردار نیستند و با آمریت و ارعاب و خشونت، با مسائل جامعه برخورد میکنند.2- بررسی مقایسهای توسعه مطبوعات در ایران، ترکیه و مصربررسی مقایسه وضع مطبوعات ایران با مطبوعات ترکیه و مصر- که هر سه کشور با در نظر گرفتن مشترکات تاریخی و فرهنگی و نیز تجربیات بیشتر در مورد تماس با غرب و پیروی از سیاستهای نوسازی غربی در طول دو قرن اخیر و به ویژه انتشار تقریباً همزمان نخستین روزنامهها (مصر 1828، ترکیه 1831 و ایران 1837 )، در شرایط مشابهی قرار دارند و اکنون نیز از حیث جمعیت گل و تعداد باسوادان و درآمد سرانه (صرفنظر از درآمد سرانه پایین مصر)، دارای اوضاع و احوالی شبیه هم هستند - تعارض و تناقض یاد شده را دقیقاً آشکار میسازد. در این زمینه بررسی آمارهای سالنامه سال 1994 یونسکو، به خوبی نشان میدهد که در ترکیه و مصر، تیراژ کل روزنامههای روزانه و همچنین درصد انتشار نسخههای این روزنامهها برای هر یکصد نفر جمعیت، از ایران بیشتر بودهاند. به موجب این آمارها، روزنامههای روزانه ترکیه و مصر در سال 1990، به ترتیب 5/4 میلیون و 5/2 میلیون نسخه تیراژ داشتهاند و تعداد نسخههای آنها برای هر یکصد نفر جمعیت هم به ترتیب 1/7 نسخه و 7/5 نسخه بوده است. در صورتی که در همان سال، مطابق ماخذ یاد شده، تیراژ کل روزنامههای ایران از 5/1 میلیون نسخه و تعداد نسخههای آنها برای هر یکصد نفر جمعیت از 6/2 نسخه تجاوز نکرده است. بنابراین، با توجه به آنکه تمام بررسیهای مقایسهای مربوط به وضع مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی در برابر شاخصهای اقتصادی و فرهنگی در ایران و ترکیه و مصر- سه کشور بزرگ و مهم خاورمیانه- توسعه نیافتگی ارتباطات جمعی و به ویژه مطبوعات ایران را، به رغم شرایط اقتصادی مناسب آن، آشکار میسازند، شناخت عوامل این توسعه نیافتگی، که بدون تردید از سوابق تاریخی استبداد و خودکامگی دیرین قدرت سیاسی سرچشمه گرفتهاند، بسیار ضروری است. خوشبختانه، پژوهش حاضر با ارائة الگوی خاص در زمینه وابسته بودن ساختار مطبوعات به ساختار سیاسی و اجتماعی ایران و تفاوت وضع مطبوعات در دورههای پراکندگی ساختار قدرت و تمرکز آن، شناخت این عوامل را آسان ساخته است و شرایط مقابله با آن را مشخص کرده است.بخش ششم: جایگاه ارتباطات سنتی در مطالعه ارتباطی معاصرنوشتار ششم این مجموعه با عنوان «جایگاه ارتباطات سنتی در مطالعات ارتباطی معاصر» در مقدمه کتاب «درآمدی بر ارتباطات سنتی ایران» اثر محمدمهدی فرقانی منتشر شده است که در معرفی و تاکید اهمیت کتاب مذکور که نخستین اثر فارسی در زمینه ارتباطات یاد شده به شمار میآید، شایان توجه ویژه است. در این نوشتار، ضمن بررسی ارتباطات و تحول تمدنها، به شناخت جوامع دارای ارتباطات شفاهی سنتی، جوامع برخوردار از امکانات چاپی مدرن و جوامع کنونی دارای فرهنگ الکترونیکی پرداخته شده است .این مقاله در ادامه با اشاره به نظریه ارتباطات نوسازی و گذر از جامعه سنتی به جامعه جدید، مشخصات نظام ارتباطی جدید و تبدیل ارتباطات شفاهی سنتی به ارتباطات نوین رسانهای معرفی شده است. در مبحث دیگری نیز چگونگی حمایت جهانی «یونسکو» از ارتباطات سنتی، شناخت زمینههای تاریخی این ارتباطات، نقش ارتباطات سنتی در جوامع کنونی، ترکیب کاربرد ارتباطات سنتی و ارتباطات نوین، ضرورت توجه به ارتباطات سنتی در سیاستگذاریهای ارتباطات ملی و تحکیم استقلال و خوداتکایی مطرح شده و در مبحث پایانی نیز مطالعات مربوط به ارتباطات سنتی در ایران با تفکیک پژوهشهای پیش و پس از انقلاب معرفی شدهاند.1- ارتباطات و تحول تمدنها و امپراتوری هانخستین بررسیهای تاریخی در مورد سیر تحول ارتباطات اجتماعی، از مرحله گفتار شفاهی و نوشتار دستی و استفاده از کاغذ تا مرحله اختراع چاپ کتابها و مطبوعات و همچنین مرحله ایجاد تلگراف و تلفن و رادیو، به وسیله «هارولد ایننیس» (1952– 1894)، تاریخشناس و اقتصاددان مشهور کانادایی، در اوایل دهه 1950، صورت گرفتهاند. اینیس با تأکید بر تأثیرات زمانی و مکانی وسایل ارتباطی، تاریخ امپراتوریها را به دور دوره قبل از چاپ و بعد از چاپ، تقسیم کرده است و به طور کلی، با نوعی بازنگری تاریخ، تاریخ انسان را تاریخ تکنولوژیهای ارتباطی، معرفی نموده است.«هربرت مارشال مک لوهان" (1979-1911) ، متفکر شهر دیگر کانادایی هم در طی مطالعات طولانی خویش درباره ادبیات و هنر و تاریخ غرب و الهام از نظریات اینیس در مورد نقش قاطع و تعیینکننده شیوههای ارتباطی در جوامع انسانی، به بررسی چگونگی تحول تاریخی ارتباطات، پرداخته است. او در سال 1962، مهمترین کتاب خویش به نام «کهکشان گوتنبرگ» را در مجموعة انتشارات دانشگاه تورنتو در کانادا، منتشر ساخت. وی در این کتاب، ضمن بیان عقاید خویش درباره انسان عصر چاپ، با تکیه بر نقش خاص حواس انسانی در ایجاد، تکامل و تزلزل انواع ارتباطات و همچنین تأثیر قاطع وسائل ارتباطی در تحولات اجتماعی تاریخ بشر، سه دوره متمایز با سه نوع فرهنگ شفاهی، چاپ و الکترونی را از هم تفکیک کرده است. او بر این اساس، دوره اول را «عصر ارتباطات شفاهی»، دوره دوم را «عصر ارتباطات چاپی» (کهکشان گوتنبرگ) و دوره سوم را «عصر ارتباطات الکترونی» (کهکشان مارکونی) نام گذاشته است.مک لوهان در سال 1964 کتاب معروف دیگری با عنوان «شناخت رسانهها» در نیویورک انتشار داد و ضمن آن نظریات قبلی خویش راجع به دورههای سهگانه مذکور را کاملتر و دقیقتر ارائه کرد.به بیان روشنتر، این اندیشمندان، هر کدام چشمانداز شباهتآمیزی از سه مرحله تاریخی تحول تمدن انسانی همراه با سه شکل عمده ارتباطگری، در گذر از «جوامع شفاهی سنتی» به «جوامع چاپی مدرن» (از طریق عبور از مرحله انتقالی نوشتار دستی) و به «فرهنگ الکترونی جهانی»، به دست میدهند.2- ارتباطات و نوسازی: گذر از جامعه سنتییکی از نخستین بررسیها درباره ماهیت و کیفیت ارتباط سنتی راه «دانیل لورنر»، سیاستشناس و جامعهشناس آمریکایی، در کتاب مشهور خود به نام «گذر از جامعه سنتی: نوسازی خاورمیانه»، که در سال 1958 در نیویورک انتشار یافت، انجام داده است. این پژوهشگر آمریکایی، در پی مقدمه مذکور، به ارائه عناصر نظریه نوسازی مورد نظر خویش پرداخته است و این عناصر را طی پنج بخش، شامل «شخصیت متحرک: همدلی»، «رسانههای همگانی: تکثیرکننده تحرک»، «نظام تجدد» و «موانع نوسازی» و «الگوی انتقال»، مورد بررسی قرار داده است.3- یونسکو و حمایت جهانی از ارتباطات سنتی«سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد» (یونسکو)، در دهههای 1970 و 1980، طی مباحثهای بینالمللی معروف خود راجع به نابرابری ارتباطات و عدم تعادل اطلاعات بین کشورهای پیشرفته و کشورهای در حال توسعه و توصیههای خاص برای سیاستگذاری و برنامهریزی در جهت ترمیم آنها، به کاربرد ارتباطات سنتی در این زمینه، توجه خاصی معطوف ساخته بود. به ویژه، در گزارش «کمیسیون بینالمللی یونسکو برای مطالعه درباره مسائل ارتباطات»، که در سالهای 1977 و 1979 به ریاست «شون مک براید»، وزیر امور خارجه سابق ایرلند و برنده جایزه صلح نوبل، تشکیل شد و به همین جهت به «کمیسیون مک براید» معروف گردید، ارتباطات مذکور طرف توجه فراوان قرار گرفتهاند و اهمیت و نقش مؤثر این ارتباطات در جوامع کنونی و مخصوصاً جوامع در حال توسعه، در بسیاری از مباحث آن، مورد تأکید واقع شدهاند.الف. زمینههای تاریخی ارتباطات سنتی-ب. نقش ارتباطات سنتی در جوامع کنونی-ت. ضرورت توجه به ارتباطات سنتی در سیاستگذاریهای ملی -ث. توصیه نهایی در مورد کاربرد ارتباطات سنتی برای تحکیم استقلال و خود اتکایی4- مطالعات مربوط به ارتباطات سنتی در ایران1. پژوهشهای پیش از انقلاب 2 . پژوهشهای پس از انقلاببخش هفتم: ویژگیهای تحول مطبوعات افغانستان؛ از نظام مطبوعاتی آمرانه تا نظام مطبوعاتی آزادیگراویژگیهای تحول مطبوعات در افغانستان؛ از نظام مطبوعاتی آمرانه تا نظام مطبوعاتی آزادیگرا» عنوان هفتمین نوشتار این کتاب است که در مقدمه کتاب محمد هاشم عصمتاللهی با عنوان «نظام مطبوعات اقغانستان؛ دیروز، امروز، فردا» منتشر شده است که با در نظر گرفتن بیسابقه بودن مطالعات سیاسی حقوقی مطبوعات افغانستان در ایران و توجه مولف کتاب به معرفی سیر تحول نظام مطبوعاتی این کشور، به ویژه تجریبیات اخیر آن در تدوین و تصویب قانون مطبوعاتی این کشور، به ویژه تجربیات اخیر آن در تدوین و تصویب قانون مطبوعاتی، به نگارش در آمده است .در این بخش از کتاب بهویژه بر نتیجهگیری مطالعه محقق تاکید شده که معتقد است «نظام مطلوب مطبوعاتی افغانستان باید آمیزهای از نظامهای آزادیگرا، مسوولیت اجتماعی و توسعهای باشد؛ بر نظام تنبیهی به جای نظام پیشگیری مبتنی شود که بر ضرورت اخذ اجازه انتشار و سانسور قبلی مطلب استوار است و بالاخره برای تامین استقلال حرفهای و امنیت شغلی روزنامهنگاران، با تاسیس یک شورای عالی مطبوعات برای حفظ و حراست آزادی مطبوعات، معیارهای علمی و اجرای اصول اخلاقی حرفهای روزنامهنگاری مراعات شود.1- نظام مطبوعاتی در قوانین اساسی سلطنتی افغانستانپس از کشته شدن امیر حبیباله خان و روی کار آمدن فرزندش امیراماناله خان و کسب استقلال افغانستان در سال 1297 هجری قمری (1919 میلادی)، نخستین قانون اساسی این کشور، با عنوان «نظامنامه اساسی دولت علیه افغانستان»، در 73 ماده، در «لویه جورگه» تصویب شد (تیرماه 1303 هجری شمسی). ماده 11. «نظامنامه اساسی دولت علیه افغانستان»، مصوب تیرماه 1303هجری شمسی، راجع به آزادی مطبوعات، چنین پیش بینی کرده بود: «مطبوعات و چاپ روزنامههای داخلی مطابق حکم قوانین مربوطه، آزاد است. حق چاپ روزنامه، مختص به دولت و اتباع افغانستان است. نشریات خارجی از طرف دولت، تنظیم یا سانسور خواهد شد». به دنبال ایجاد نظام مطبوعاتی مبتنی بر قانون اساسی، نشریات دورهای افغانستان، رشد کمی و کیفی قابل ملاحظهای پیدا کردند. به گونهای که طبق نوشته محقق، «… تأسیس و انتشار 22 نشریه در پایتخت و ولایات کشور، فعالیت نشریات خصوصی و آزادی، انتشار نشریه اختصاصی برای زنان و تأسیس نخستین مرکز رادیویی، از جمله دستاوردهای این دوره است.»2- نظام مطبوعاتی افغانستان در دوره حکومت کمونیستیبه دنبال کودتای نظامیان طرفدار اتحاد جماهیر شوروی علیه حکومت سردار محمد داودخان، که در هفتم اردیبهشت 1357 هجری شمسی به وقوع پیوست، نوعی نظام کمونیستی در افغانستان قرار شد و در طول 14 سال زمامداری آن (1371-1357 هجری شمسی) چهار رئیسجمهور، شامل نورمحمد ترهکی، حفیظ الله امین، ببرک کارمل و دکتر نجیباله، بر این کشور حکومت کردند. در دوره ریاست جمهوری «ببرک کارمل»، قانون اساسی جدیدی، که پنجمین قانون اساسی افغانستان به شمار میرود، با عنوان «اصول اساسی جمهوری دمکراتیک افغانستان» در 67 ماده در بیست و پنج فروردین 1359 هجری شمسی، از سوی شورای انقلابی این جمهوری، به تصویب رسید. در این قانون، رویکرد دولت کمونیستی درباره آزادی مطبوعات و به عبارت دیگر، نظام کمونیستی مطبوعات، انعکاس یافته بود.3- مطبوعات افغانستان در دوره حکومت اسلامی – پی انتقال قدرت و تأسیس دولت اسلامی افغانستان در سال 1371 هجری شمسی، نشریات انقلابی گروههای سیاسی و همچنین نشریات دولتی، دوره تازهای از فعالیتهای خود را آغاز کردند. در کنار آنها، مطبوعات خصوصی هم امکان انتشار پیدا نمودند. دولت اسلامی، انواع مالکیت و مدیریت مطبوعات (دولتی، گروهی و خصوصی) را به رسمیت شناخت و به همین جهت تعداد نشریات و شمار خوانندگان آنها افزایش یافتند.4- تدارک قانون جدید مطبوعات پس از سقوط حکومت طالبانمدتی کوتاه پس از تهیه و تدوین گزارش پژوهشی محقق درباره نظام مطبوعات افغانستان، در پی حمله نظامی آمریکا به این کشور و گسترش جنبش مردمی و سقوط ناگهانی حکومت طالبان (آبان ماه 1380 - نوامبر 2001) و تشکیل حکومت موقت در کابل، اهمیت و ضرورت استفاده از این تحقیق خوبی آشکار شد. تدارک سریع طرح قانون جدید مطبوعات و سایر وسایل ارتباط جمعی افغانستان که متن آن در 20 بهمن ماه 1380 ( 9 فوریه 2002) از سوی دولت موقت به ریاست حامد کرزی انتشار یافت، به خوبی نشان داد که پژوهش تخصصی محقق راجع به نظام مطبوعاتی افغانستان، میتواند به عنوان یک مأخذ علمی اصلی، در تدوین نهایی این قانون، مورد استفاده واقع شود و کاستیها و ابهامهای موجود در نخستین متن منتشر شده آن را از میان بردارد.5- برگزاری سمینار بینالمللی پیشبرد رسانههای مستقل و کثرتگرای در افغانستانبرگزاری ناگهانی و پرشتاب «سمینار بینالمللی پیشبرد رسانههای مستقل و کثرتگرای در افغانستان»، که در روزهای سه تا پنج سپتامبر 2002 (12-14 شهریور 1381) به ابتکار «سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو)، با همکاری دولت انتقالی افغانستان و مشارکت برخی از مؤسسات خبری و سازمانهای رسانهای غربی در کابل تشکیل شد، نیز نشان داد که آیندهنگری محقق در مورد نظام مطبوعاتی افغانستان، بجا و به موقع بوده است. اجرای برنامه حمایت از «پیشبرد رسانههای مستقل و کثرتگرا»، در سطح ملی کشورها، ظاهراً نخستین بار در سال 1999پس از سقوط قدرت نظامی ژنرال سوهارتو در اندونزی، مورد توجه یونسکو قرار گرفت و به همکاری این سازمان با مقامات دولتی جدید اندونزی برای تهیه و تدوین قوانین تازه مربوط به ارتباطات جمعی که در این کشور منجر شد.در جلسات «سمینار بینالمللی پیشبرد رسانههای مستقل و کثرتگرا در افغانستان»، قانون جدید مطبوعات و سایر رسانههای این کشور، یکی از موضوعهای بسیار مهم مورد بحث و مناقشه بود و نمایندگان سازمانهای بینالمللی شرکت کننده در سمینار، به ویژه یونسکو و همچنین برخی از سازمانهای غیردولتی هوادار آزادی بیان، از آن انتقاد میکردند.6- اعلامیه نهایی سمیناردر مراسم اختتامیه «سمینار بینالمللی پیشبرد رسانههای مستقل و کثرتگرا در افغانستان»، اعلامیه نهایی این سمینار که حاوی جمعبندی و نتیجهگیری مباحثهها و تبادل نظرهای سهروزه آن بود، ارائه شد و مورد تصویب قرار گرفت. در این اعلامیه، مسائل مربوط به قوانین و مقررات رسانهها و به ویژه مطبوعات، ایجاد نظام رادیویی و تلویزیونی خدمت عمومی و استقلال حرفهای روزنامهنگاران، طرف توجه واقع شده بودند. اعلامیه سمینار از مقامات دولتی افغانستان خواسته بود که در تمام قوانین و مقررات مربوط به فعالیتهای رسانهای و امور حرفهای روزنامهنگاران، تجدید نظر شود. مخصوصاً توصیه گردیده بود که مقررات راجع به ضرورت کسب اجازه قبلی دولت برای انتشار نشریات دورهای، که در قانون جدید مطبوعات افغانستان پیشبینی شدهاند، تغییر داده شوند، به نحوی که هر کس بتواند به تأسیس و انتشار روزنامه و مجله دست بزند.بخش هشتم: مطالعه ارتباطی با دیدگاه جغرافیایینوشتار هشتم کتاب حاضر با عنوان "مطالعات ارتباطی با دیدگاه جغرافیایی "در مقدمه کتاب «اطلاعات و ارتباطات؛ مفاهیم نظریهها و جغرافیای سیاسی» اثر اسدالله آزاد منتشر شده که در ابتدای آن کلیاتی نظیر مفاهیم «ارتباط و ارتباطات»، «ارتباطات و سازماندهی اجتماعی» و ارتباطات و نظم نوین اجتماعی» ارایه شدهاند. در این مقاله سپس در مبحثی ویژه دیدگاههای جغرافیایی ارتباطات» با تاکید بر «بررسیهای جغرافیایی پژوهشگران ارتباطی»، «مطالعات اختصصاصی ارتباطات و جغرافیا»(جغرافیای سیاسی اطلاعات، ارتباطات دور و جغرافیا، ارتباطات جهانی و جغرافیای اقتصادی رسانهها) مطرح میشوند. در مبحث پایانی نیز به «جغرافیای نابرابریهای ارتباطی پرداخته شده است و ضمن آن «نابرابریهای ساختاری(تولید کاغذ، فرستندههای رادیو و تلویزیون)، نابرابریهای اطلاعات و معرفتها(چگونگی انتشار کتاب، وضع مطبوعات، تعداد و شمارگان، تولید فیلمهای سینمایی، تولید و تدارک برنامههای رادیویی و تلویزیونی)، امکانات و وسایل استفاده از ارتباطات رسانهای(مطالعه کتاب، سالنهای سینما، تماشاگران فیلمهای سینمایی و گیرندههای رادیو و تلویزیون) معرفی و بررسی شدهاند1- مفاهیم ارتباط و ارتباطاتبرای شناخت تقابل و تعامل ارتباطات و جغرافیا، توجه به تعاریف و مفاهیم واژه «ارتباط» یا «ارتباطات» و ویژگیهای آن ضروری است. باید در نظر داشت که معرفی مفهوم «ارتباط»، از سابقه تاریخی نسبتاً طولانی برخوردار است.به طورکلی باید در نظر داشت که در هر دوره تاریخی و در هر جامعه، صورتبندی مفاهیم ارتباطی شایستة آن دوره و جامعه، مورد توجه واقع میشود و این صورتبندی، در زمینههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، فنی و فکری و همچنین در سطحهای مختلف محلی، ملی و منطقهای یا بینالمللی مربوط به آن، به ایجاد یک مفهوم ارتباطی مسلط منتهی میگردد. به همین جهت، در گذر از یک صورتبندی مفهومی ارتباطی به صورتبندی دیگر، شناخت تداومها و انقطاعهای آن، اهمیت فراوان پیدا میکند. بنابراین، میتوان گفت که برای شناخت تاریخ ایجاد و تحول ارتباطات و به عبارت دیگر، تاریخ «اختراع ارتباطات»، باید مسیری متفاوت با مسیر معمولی در شناخت ارتباطات رسانهای طرف توجه واقع شود. چنین رویکردی سبب میگردد که «ارتباطات» با دیدگاهی بسیار گستردهتر، در زمینه شبکههای متعدد مبادله و جریان اخبار، اشخاص و پیامها نگریسته شود.الف.تحول ارتباطات: برای مطالعه تحول ارتباطات در این دوره، میتوان نخستین کوششهای راهبردی کشورهای غربی برای کاربرد علم و خرد در ایجاد فضای ملی مبادلات بازرگانی، از طریق برقراری یک نظام مشخص، راههای ارتباطی را، که به ویژه در فرانسه از اهمیت زیادی برخوردار بوده است.ب. ارتباطات و سازماندهی اجتماعی: برای درک بهتر جایگاه و نقش اجتماعی ارتباطات در دوره معاصر، بررسی اندیشههای «چارلز هورتون کولی»، جامعه شناس مشهور آمریکایی، پیش از آنکه متفکران دیگر غربی بتوانند راجع به تأثیر فنّاوریهای نوین ارتباطی در تحولات جامعه صنعتی در حال پیدایش و گسترش، اظهارنظر کنند، در کتاب خود با نام «سازمان اجتماعی» چنین گفته بود:« … اگر نتوانیم چگونگی تأثیری را که انقلاب ارتباطات در ایجاد دنیای جدید ما پدید آورده است، به خوبی بشناسیم، نخواهیم توانست از عصر مدرن هیچ چیزی درک کنیم …»این دنیای نوین ارتباطی، به عقیده «چارلز کولی» سبب دگرگونی بنیادی طرز تفکر انسانها میگردد. به بیان دیگر، ارتباطات، چشمانداز ذهنی را توسعه میدهد و اندیشه را که بر اثر روبرو شدن با نوآوریها رو به رشد میگذارد، به تحرک وامیدارد. این وضع جدید، از استفادة افراد از وسایل ارتباطی نوین سرچشمه میگیرد و تحت تأثیر نقشهای چهارگانهای که او برای این وسایل قائل است، بهبود و گسترش مییابد. وی این نقشها را چنین معرفی میکند:1- بیان، یا تنوع افکار و احساسات که به دیگران انتقال مییابد.2- تداوم به خاطر ماندن یا پیروزی بر زمان 3 - سرعت، یا غلبه بر مکان 4- انتشار، یا دسترسی تمام طبقات انسانیپ. ارتباطات و نظم نوین اجتماعی :«چارلز کولی»، به رغم تنشها و پیچیدگیهایی که وسایل ارتباطی نوین با آنها روبهروست، نسبت به ارتباطات جدید خوشبینی کامل نشان میدهد.به عبارت دیگر، وی معتقد است که ارتباطات باید نظم اجتماعی قدیم را از میان بردارد و به جای آن، نظم نوینی ایجاد کند که انسانها در آن بتوانند صمیمیتها و علاقههای متقابل خود را گسترش دهند.2- دیدگاههای جغرافیایی درباره ارتباطاتالف. بررسیهای جغرافیایی پژوهشگران ارتباطیمیان محققان ارتباطی معاصر غربی که در آثار تخصصی خود در چند دهه گذشته، به ابعاد جغرافیایی ارتباطات هم توجه ویژه معطوف داشتهاند، میتوان به کتابهای «آرمان ماتلار»، استاد فرانسوی بلژیکی تبار علوم ارتباطات دانشگاه پاریس، اشاره کرد.ب. مطالعات اختصاصی ارتباطات و جغرافیا: بررسیهای ویژهای هم در چند دهه گذشته، در مورد ابعاد و جنبههای جغرافیایی ارتباطات در کشورهای اروپایی و آمریکایی صورت گرفتهاند، که خلاصههای برخی از آنها در اینجا معرفی میشوند:I . جغرافیای سیاسی اطلاعاتII- ارتباطات دور و جغرافیاIII- ارتباطات جهانی و جغرافیای سیاسیIV- جغرافیای اطلاعاتV. جغرافیای اقتصادی رسانهها3- جغرافیای نابرابریهای ارتباطیجغرافیا ارتباطات در این سالهای نخست قرن بیست و یکم، بیش از هر چیز، جغرافیای نابرابریهای ارتباطی و اطلاعاتی در سطح جهانی است. این نابرابریها نه تنها بین کشورهای ثروتمند و فقیر شمال و جنوب، پس بلکه در میان مجموعه کشورهای شمال و همچنین مجموعه کشورهای جنوب نیز وجود دارند. نابرابریهای مذکور، به ویژه نابرابریهای شمال و جنوب، بسیار آشکار و گستردهاند و آثار و عوارض منفی فراوانی در بردارند این نابرابریها، هم در سطح زیرساختهای فنی ضروری برای فعالیت رسانهها و سایر امکانات ارتباطی، به چشم میخورند و در سطح تولید محتواهای مطبوعاتی، برنامههای رادیویی و تلویزیونی، فیلمهای سینمایی و پیام رایانهای، خودنمایی میکنند.برای شناخت بیشتر نابرابریهای ارتباطی و اطلاعاتی موجود بین کشورهای شمال و جنوب، در این بخش ابتدا شکافهای مربوط به زیرساختهای ارتباطات و اطلاعات، مانند امکانات تولید کاغذ و تأسیس و اداره فرستندههای رادیویی و تلویزیونی بررسی میشوند و سپس شکافهای راجع به تولید و مصرف پیامهای ارتباطی، محتواهای اطلاعاتی، مثل روزنامهها و سایر نشریات دورهای، فیلمهای سینمایی و برنامههای رادیو و تلویزیونی، مورد مطالعه قرار میگیرند.الف. نابرابریهای ساختاری: I. تولید کاغذ II. فرستندههای رادیو و تلویزیونب. نابرابریهای اطلاعات و معرفتها: I. چگونگی انتشار کتاب II. وضع مطبوعات: تعداد و تیراژIII. تولید فیلمهای سینمایی IV. تولید و تدارک برنامههای رادیویی و تلویزیونیپ. امکانات و وسایل استفاده از ارتباطات رسانهای: I. مطالعة کتاب و مطبوعات II. سالنهای سینما و تماشاگران فیلمهای سینمایی III. گیرندههای رادیو و تلویزیون.بخش نهم: جهانیسازی جامعه اطلاعاتمقاله نهم این کتاب با عنوان «جهانیسازی جامعه اطلاعاتی» در مقدمه کتاب «جامعه اطلاعاتی؛ اندیشههای بنیادی، دیدگاههای انتقادی و چشماندازهای جهانی» به قلم کاظم معتمدنژاد منتشر شده است و در آن برای شناخت اهمیت تدارک اجلاس جهانی سران درباره جامعه اطلاعاتی(ژنو، دسامبر 2003 و تونس، نوامبر 2005)مباحثی نظیر «دیدگاههای خوشبینانه متفکران غربی درباره جامعه اطلاعاتی»، «روند جهانیسازی جامعه اطلاعاتی»، «جاذبههای جدید نظم نوین جهانی اطلاعات و ارتباطات»، «کوششهای جنبش جدید جامعه مدنی» و «برخورد دو دیدگاه متعارض برای برگزاری یک اجلاس عالی جهانی» در آن جای گرفتهاند.1- دیدگاههای خوشبینانه درباره جامعه اطلاعاتیدر دهه 1980، کارهای نظری آیندهپویی محققانی چون «دانیل بل» و مطالعات تجربی متخصصانی مانند « فرینز ماکلوپ» که ویژگیهای جامعه پسا صنعتی و اقتصاد اطلاعاتی را در محیطهای آکادمیک و دانشگاهی مورد بررسی قرار داده بودند، جای خود را به آثار جدید و عامهپسندانه آیندهبینی، که به زمینههای خاص سیاسی توجه داشتند، واگذار کردند. در میان آثار نوع اخیر، کتاب پرفروش «موج سوم» نوشته «آلووین تافلر» امریکایی و کتاب معروف «جامعه اطلاعاتی به مثابه جامعه پساصنعتی» نوشته «یونجی ماسودا» پژوهشگر ژاپنی، که به ترتیب در سالهای 1980 و 1981 انتشار یافتند، بیش از همه قابل توجه بودند. دیدگاههای خوشبینانه مربوط به «جامعه اطلاعاتی»، که در این کتابها عرضه گردیده بودند، بیشتر گرایش داشتند این فرضیه را به اثبات برسانند که رسانههای الکترونی نوین اساساً دموکراتیک و تمرکزدار هستند و ساختارهای ارتباطات دور باید بیش از آنکه به عنوان کالاهای خصوصی متعلق به صاحبان آنها نگریسته شوند، به منزله تأسیسات عمومی مبتنی بر خدمت به تمام اعضای جامعه طرف توجه قرار گیرند و بر این اساس، به رغم هزینههای سنگین تولید و کاربرد آنها، در برنامهریزی ارتباطی بلندمدت جایگاه برجسته و خاص خود را پیدا کنند.2- روند جهانی سازی جامعه اطلاعاتی -در دهههای بعد از دهه 1970، مفهوم «مرکزیت اطلاعات» در جوامع معاصر، از عرصه دانشگاهی به عرصه سیاست کشیده شد. در این میان، اصطلاح «جامعه پساصنعتی " نیز جای خود را به اصطلاح «جامعه اطلاعاتی» سپرد و از آن پس ارزش معنایی آن، تحت تأثیر مقتضیات سیاسی جاری تنزل یافت. به بیان دیگر، از سالهای آخر دهه 1990، در این باره ترکیب معنایی سیاسی و اقتصادی تازهای پدید آمد و «جامعه اطلاعاتی» به عنوان تنها الگوی جامعه جدید، شناخته شد؛ جامعهای که باید بر مالکیت خصوصی استوار باشد، به وسیله بخش خصوصی در کنار نهادهای حکومتی رهبری شود و همراه با خصوصیسازی و آزادسازی ارتباطات، محیط سیاسی و نظامدهی مناسب آن را فراهم سازد. در این زمینه، اطلاعیه «کمیسیون اتحادیه اروپای» تحت عنوان «جهانیسازی جامعه اطلاعاتی: ضرورت تحکیم هماهنگی بینالمللی،» که در چهارم فوریه 1998 به نهادهای عمده این اتحادیه (شورا، پارلمان اروپایی، کمیته اقتصادی و کمیته مناطق) ارائه شد، در تحول این روند جهانی از جایگاه مهمی برخوردار است. هدف اصلی این اطلاعیه آن بود که «اتحادیه اروپایی» کوشش کند از طریق یک توافق وسیع جهانی و در چارچوب یک «منشور بینالمللی»، راجع به طرز گسترش کاربرد تکنولوژیهای نوین اطلاعات و ارتباطات و شیوه حل و فصل مسائل مربوط به آنها، تصمیمگیری شود و به این طریق، برای ایجاد یک بازار الکترونی بدون مرز با توجه به منافع عمومی کشورها، محیط مساعدی فراهم گردد. به این ترتیب «جامعه اطلاعاتی»، به رغم نامه آن مقاصد خاص اقتصادی را دنبال میکند، با فرایند جهانیسازی نظام نوآزادیگرای کنونی، ارتباطات بسیار نزدیک دارد و از حیطه کنترل تولید به وسیله مالکیت عمومی و نظامدهی ناتوان آن برای تامین هدفهای عمومی، خارج شده است.3- جاذبههای جدید «نظم نوین جهانی اطلاعات و ارتباطات»-مباحثههای مربوط به «نظم نوین جهانی اطلاعات و ارتباطات» بر خلاف زمینهسازیهای فکری «جامعه اطلاعاتی» که در محافل آکادمیک پدید آمده بودند و بر مقتضیات اقتصادی استوار بودند. کشورهای در حال توسعه که در سالهای آغاز دهه 1970 در اجلاسیههای کنفرانس عمومی یونسکو، با تکیه بر نابرابری ارتباطات جهانی و عدم تعادل اطلاعات بینالمللی، برای تحقق سیاستگذاریها و برنامهریزیهای ارتباطی، ملی و تنظیم جریان آزاد و متعادلی اطلاعات در سطح جهان، قطعنامهها و اعلامیههای مهمی به تصویب رسانده بودند. در سال 1974 بهرغم مخالفت و مقاومت کشورهای بزرگ غربی، در اجلاسیههای فوقالعاده مجمع عمومی ملل متحد، اعلامیه و منشور ویژهای در باره «نظم نوین اقتصادی بینالمللی» تصویب کردند و به این طریق برای استقرار و اجرای «نظم نوین جهانی اطلاعات و ارتباطات» زمینة مناسبی فراهم ساختند. هواداران «نظم نوین جهانی اطلاعات و ارتباطات،» که مورد نظر کشورهای در حال توسعه، بر نکات زیر تأکید میکردند.1- دکترین «جریان آزاد اطلاعات» که از دهه 1940 استقرار یافته، رسانههای غربی و محتواهای خبری آنها را در سراسر جهان نیرومندتر و گستردهتر کرده است.2- تمرکز رو به افزون صنایع ارتباطی و رسانههای کشورهای غربی، به تسلط صاحبان مؤسسات اقتصادی بزرگ این کشورها بر مالکیت و فعالیت رسانههای کشورهای کوچک و فقیر منجر شده است.3- اهمیت رو به افزایش تکنولوژیهای تحت کنترل کشورهای غربی در تولید، توزیع و انتشار رسانهها، کارکردهای ارتباطی و رسانهای کشورهای دیگر را دشوارتر ساخته است.4- کوششهای جنبش جدید جامعه مدنیدر طول دهه 1990، اتحادیهها و ائتلافهای مختلفی در میان گروههای وابسته به جامعه مدنی در راه کوشش برای بهبود شرایط کار و عملکردهای ارتباطات و رسانهها صورت گرفتند و به تصمیمات و مصوبات خاص منتهی شدند که مهمترین آنها انتشار «منشور ارتباطات مردمی» و تاسیس «نهاد دموکراتیک سازی ارتباطات» بودند. به این طریق، علاوه بر گردهمایهایی «میزگرد مک براید»، تعداد زیادی گردهماییها و کنفرانسهای دیگر نیز از سوی سازمانهای مختلف غیردولتی، در زمینههای ارتباطات برگزار گردیدند و به گسترش هماندیشیها و همکاریهای منطقهای و بینالمللی آنها کمک فراوان کردند.5- برخورد دو دیدگاه برای برگزاری یک اجلاس عالی جهانیباید در نظر داشت که در طول سه دهه آخر قرن بیستم، در مورد ارتباطات و اطلاعات دو طرز فکر متعارض در جریان گردهماییها و فعالیتهای سازمان ملل متحد با هم برخورد داشتند و به علل مختلف، تنها در چند فرصت خاص، امکان نزدیک شدن به یکدیگر را به دست آوردند.شورای اجرایی یونسکو در اوت 1996، ضمن بررسی درباره «چالشهای بزرگراههای اطلاعاتی»، به ضرورت برنامهریزی راجع به تدارک یک کنفرانس عالی برای تبادل نظر جهانی درباره «نقش اطلاعات و ارتباطات در توسعه» را که برگزاری آن برای سال 1998 پیشبینیشده بود، مورد توجه قرار داده بود.باید در نظر داشت که با وجود کوششهای یونسکو برای برگزاری کنفرانس جهانی مذکور، مدتی بعد این سازمان از تشکیل آن منصرف شد و از آن زمان تاکنون هرگز علت انصراف آن در این باره به طور علنی مشخص نشده است. علاوه بر آشکار نشدن علل عدم برگزاری کنفرانس جهانی یاد شده از سوی یونسکو، موضوع عدم مشارکت مستقیم این سازمان در کنار «اتحادیه بینالمللی ارتباطات دور» برای تدارک و برگزاری «اجلاس جهانی سران درباره جامعه اطلاعاتی" هم تاکنون روشن نشدهاند. هر چند به طور غیررسمی گفته میشود که «اتحادیه بینالمللی ارتباطات دور» از تقسیم مسئولیت برگزاری اجلاس عالی با یونسکو خودداری کرده است. به این ترتیب، به جای انتخاب یونسکو برای تدارک اجلاس عالی جهانی مربوط به اطلاعات و ارتباطات در خدمت توسعه، مأموریت خاص «اتحادیه بینالمللی ارتباطات دور» برای بحث و بررسی نمایندگان عالی مقام دولتها در زمینه تکنولوژیهای نوین اطلاعات و ارتباطات برتری پیدا کرد و مفهوم جدید « اجلاس جهانی سران درباره جامعه اطلاعاتی» تولد یافت.6- جامعه اطلاعاتی در چارچوب ایدئولوژی نظام نوآزادگراحضوری فعال و پرتحرک جامعه مدنی در طول زمان تدارک و برگزاری اجلاس جهانی سران در ژنو، هواداران «جامعه اطلاعاتی» را از لحاظ توجیه مبانی نظری آن در چارچوب ایدئولوژی نظام سیاسی و اقتصادی نوعآزادیگرا، با دشواریها و تعارضهای خاصی روبرو کرد. مدافعان این ایدئولوژی، تأکید میکنند که هدف ایجاد «جامعه اطلاعاتی»، به عرضه هر چه بیشتر کالاها و خدمات جدید محدود نمیشود، بلکه این جامعه نوین وضعیتی پدید میآورد که بر اثر آن، نابرابریها کاهش مییابند و بهرهمندیهای عمومی در تمام بخشها به سرعت افزایش و گسترش پیدا میکنند.7- یک اجلاس عالی و دو اعلامیه نهایی-برگزاری «اجلاس جهانی سران درباره جامعه اطلاعاتی»، فرصت بسیار مناسبی برای خودنمایی اهمیت حضور اعضای سازمانهای وابسته به جامعه مدنی در این گردهمایی بزرگ بینالمللی فراهم کرده بود.مهمترین و پر جاذبهترین گردهماییهای گروههای وابسته به جامعه مدنی، «مجمع مباحثه جهانی درباره حقوق ارتباطی»، «مجمع مباحثه در مورد رسانههای جماعتی» و «مجمع مباحثه راجع به آزادیهای رسانهای در جامعه مدنی» بودند. اما با وجود تمام این تلاشها، تنها دو موضوع مهم طرف توجه جامعه مدنی، شامل تأسیس «صندوق همبستگی دیجیتال» و تجدید سازماندهی «راهبری اینترنت»، در دستور کار «اجلاس جهانی سران درباره جامعه اطلاعاتی» قرار گرفتند و موضوعهای کلیدی مورد نظر در چشمانداز «جامعه ارتباطی»، مانند راهبری حقوق مولفان و حقوق مخترعان در محیط دیجیتال، حمایت از توسعه اطلاعات مربوط به عرصه عمومی، توسعة رسانههای جماعتی و مستقل و مخالفت با تجارتیسازی و تمرکز اقتصادی رسانهها با بیاعتنایی روبرو شدند. در چنین شرایطی بود که مجمع عمومی نمایندگان جامعه مدنی، در نشست مورخ 14 نوامبر 2003 خود، خطاب به برگزارکنندگان اجلاس عالی ژنو اعلامیهای تصویب کرد. تصویب «اعلامیه اصول» مورد نظر جامعه مدنی در مورد «جامههای اطلاعاتی و ارتباطی» و جدا از «اعلامیه اصول» مصوب نمایندگان دولتهای شرکتکننده در «اجلاس جهانی سران درباره جامعه اطلاعاتی»، اختلافات آنها را مشخصتر کرد. بررسی مقایسهای هدفهای اساسی مندرج در «اعلامیه اصول» مصوب نمایندگان دولتها «اعلامیه اصول» و مصوب نمایندگان جامعه مدنی، مشخص میسازد که جامعه مدنی، چشماندازهای انسانی و اجتماعی وسعیتر و روشنتری در مورد جوامع آینده ترسیم کرده است و به تعامل عناصر گوناگونی که «جامعههای اطلاعاتی و ارتباطی» را تحت تأثیر قرار میدهند توجه خاص دارد.بخش دهم: تحول تکنولوژیهای ارتباطی و نظام جهانی سرمایهداریدهمین و آخرین نوشتار این مجموعه، با عنوان «تحول تکنولوژیهای ارتباطی و نظام جهانی سرمایهداری» در مقدمه کتاب «تکنولوژیهای نوین ارتباطی از تلگراف و تلفن تا بیسیم و رادیو» به قلم مولف اثر، منتشر شده و در آن مبحث نقشهای تعاملی تاریخی تکنولوژیهای ارتباطی و نظام جهانی سرمایهداری را بررسی کرده است و بر این نکته تاکید دارد که میان پیدایش و گسترش شیوههای ارتباطی نوین شامل فن چاپ و انتشار کتابها و روزنامهها و ایجاد نخستین خطوط تلگرافی و تلفنی، شبکههای ارتباطات بیسیم و رادیویی و رشد و پیشرفت جهانی سرمایهداری در مرحلههای تجارتی، صنعتی، مالی، بانکی، انحصاری و فراملی آن رابطهای نزدیک وجود دارد.مبحث دوم این نوشتار به معرفی «روند خصوصیسازی ساختارها و فعالیتهای ارتباطی» از اوایل دهه 1980در ایالت متحده آمریکا و سایر کشورهای بزرگ غربی، سپس تمام کشورهای جهان پرداخته شده است و ضمن آن، چگونگی اثرگذاری این روند بر دگرگونی سیاستها و برنامههای ارتباطی جهانی در «اتحادیه بین المللی ارتباطات دور» و «یونسکو» در دهه 1990 و ایجاد زمینههای مساعد برای اداره ارتباطات تمام کشورها بر اساس یک نظام واحد جهانی مورد حمایت کشورهای بزرگ سرمایهداری و فراهم ساختن مقدمات حرکت به سوی جوامع اطلاعاتی، معرفی و بررسی شدهاند.1- انگلستان و آمریکا و سلطه جهانی بر ارتباطاتبسیاری از محققان غربی، از روزنامههای پر نفوذی چون «تایمز لندن"و خبرگزاری «رویتر» و کابلهای ارتباطی زیر دریایی، به عنوان عوامل قدرت مسلط جهانی امپراتوری انگلستان در دوره مذکور یاد میکنند و آنها را مکمل ناوگان و نیروی نظامی مستقر در دریاها و اقیانوسها و بنادر سرزمینهای مستعمره این امپراتوری به شمار میآورند. از اوایل قرن بیستم، در شرایطی که قدرت امپراتوری انگلستان رو به ضعف رفته و زمینههای جانشینی این امپراتوری به وسیله ایالات متحده آمریکا فراهم شده بود، تکنولوژیهای جدید ارتباطات دور در میدان رقابتهای دو قدرت بزرگ غربی اهمیت فوقالعادهای کسب کردند. به طوری که دولت ایالات متحده پس از پایان جنگ جهانی اول، برای مقابله با سلطه ارتباطی انگلستان بر خطوط تلگرافی و تلفنی میان قارهای جهان و جلوگیری از توسعه ارتباطات بیسیم و رادیوی انگلیسی در سراسر دنیا، در سال 1919، شعبه کمپانی «مارکنی» انگلستان در آمریکا را تعطیل کرد و از کمپانی معروف «جنرال الکتریک» خواست با همکاری کمپانی نیرومند «وستینگ هاوس» و همچنین کمپانی بزرگ «تلفن و تلگراف آمریکا» و به منظور اداره امور ارتباطات رادیویی در ایالات متحده مؤسسه خصوصی جدیدی به نام «بنگاه رادیوی آمریکا» (آر. سی. آی) به صورت یک کنسرسیوم اقتصادی پرقدرت تأسیس کند و نماینده دولت نیز در هیئت مدیره آن عضویت داشته باشد. بررسی واقعبینانه در مورد چگونگی ایجاد نخستین کنسرسیوم ادارهکننده ماهوارههای ارتباطی، که در سال 1962با مداخله مستقیم دولت ایالات متحده آمریکا و مشارکت بزرگترین کمپانیهای تجارتی خصوصی، برای تهیه مقدمات تأسیس «سازمان بینالمللی ماهوارههای ارتباطات دور» به منظور جلب عضویت تمام کشورهای جهان و استفاده آنان از امکانات گسترده تلفنی و تلویزیونی این گونه ماهوارهها در واشنگتن تشکیل شد.به موجب اساسنامه کنسرسیوم مذکور، که در آن زمان با نام «بنگاه ماهوارههای ارتباطی» (کامست) تأسیس شد، نصف سهام سرمایه آن به کمپانیهای خصوصی بزرگ و متوسط و نصف دیگر به خریداران معمولی اختصاص یافته بودند.2- روند جهانی خصوصیسازی ساختارها و فعالیتهای ارتباطیباید خاطرنشان ساخت که از اوایل دهه 1980 در ایالات متحده آمریکا، به دنبال فعالیتهای شرکت «آی بی. ام» برای کسب موقعیت بهتر در زمینههای غیر از ارتباطات کامپیوتری، سیاستهای تازه دولت آمریکا برای محدود کردن انحصار اداره ارتباطات دور، روند جدیدی در جهت مقرراتزدایی، خصوصی سازی و آزادسازی این ارتباطات آغاز شد. این جریان جدید در همان زمانی روی داد که یونسکو به پیشنهادها و خواستههای معروف جهان سوم در باره برابری ارتباطات و تعادل اطلاعات را دنبال میکرد و خواستار برقراری نظم نوین جهانی اطلاعات و ارتباطات بود. در این میان، شرکتهای خصوصی ارتباطات، بدون سر و صدا و در حالی که کشورهای در حال توسعه پس از خروج آمریکا از یونسکو آنها را از در بیرون کرده بودند، کوشیدند از پنجره وارد شوند و طوری عمل کنند که اصلاً بحثهای مربوط به نظم نوین جهانی مذکور منتفی گردند. در این اوضاع و احوال، کمکم مقدمات فروپاشی نظام سوسیالیست شوروی هم فراهم شدند و از سال 1989، با فروریختن دیوار برلین و جدا شدن کشورهای اروپای شرقی از شوروی و سپس از بین رفتن حکومت هفتاد و پنج ساله اتحاد جماهیر شوروی در اوایل سال 1992، شرایط جهانی برای خصوصیسازی ارتباطات در سراسر دنیا مساعدتر گردیدند. به همین سبب، به زودی اوضاع و احوالی پدید آمدند که یونسکو دوباره به جریان آزاد اطلاعات و در واقع به «استراتژی نوین ارتباطاتی» بپردازد. بر این اساس، از آغاز دهه 1990 برای توسعه مطبوعات و سایر رسانههای مستقل و کثرتگرا، پنج سمینار منطقهای از سوی یونسکو در دنیا تشکیل شدند و همه کشورهای جهان اعلامیهها و برنامههای عملی آن درباره آزادی بیان و اطلاعات را دنبال کردند. در ماه مارس سال 1994، آلبرت گور، معاون ریاست جمهوری آمریکا، طی سخنرانی معروف خود در نخستین کنفرانس جهانی «توسعه ارتباطات دور» در بوینس آیرس آرژانتین، از نقش جدید ارتباطات برای پیشبرد توسعه و تامین دموکراسی در سراسر دنیا سخن گفت و به همه کشورها توصیه کرد تا با مقرراتزدایی و خصوصیسازی ارتباطات، ایجاد رقابت آزاد، تأسیس نهاد مستقل نظامدهی ارتباطات و تحقق دسترسی همگانی به اطلاعات، به امکان برقراری دموکراسی جهانی و حصول یک جامعه اطلاعاتی در سراسر کره زمین کمک کنند.
مطلبی دیگر از این انتشارات
ارتباط دوسویه فناوریهای نوین و شکلگیری اخلاق جمعی
مطلبی دیگر از این انتشارات
شاخص های کشورهای توسعه یافته و توسعه نیافته
مطلبی دیگر از این انتشارات
نظام های سیاسی در عصر ارتباطات و اطلاعات