غول های رسانه‌ ای

شکل‌ گیری غول های رسانه‌ ای

تاثیر گذاري رسانه‌ ها در جامعه‌ ، مردم‌ ، تحولات‌ اجتماعی‌ ، سیاسی‌، فرهنگی‌ و ... موجب‌ شده‌ است‌ تا این‌ تکنولوزي ها ي (رسانه‌ اي) ابزارهایی‌ تلقی‌ شوند که‌ توانایی‌ عظیمی‌ در قالب‌ سازي و جهت‌ دهی‌ تصورات‌ و اندیشه‌ هاي انسانی‌ دارند.

با توجه‌ به‌ ورود تکنولوزي هایی‌ که‌ مرز زمان‌ و مکان‌ را در عصر رسانه‌ در هم‌ شکسته‌ اند ، امروزه‌ نقش‌ رسانه‌ ها از اهمیت‌ بیشتري برخوردار شده‌ است‌ .

امروزه‌ صاحبان‌ تکنولوزي حتی‌ در امر رسانه‌ ، کشورهایی‌ هستند که‌ علاوه‌ بر دانش‌ و تخصص‌ ، منابع‌ مالی‌ و اقتصادي گسترده‌ اي نیز در اختیار دارند و نقش‌ توانایی‌ اقتصادي و اینکه‌ منابع‌ مالی‌ حرف‌ اول‌ را در این‌ زمینه‌ می‌ زند نیز بر کسی‌ پوشیده‌ نیست‌ . مصداق‌ این‌ امر را می‌ توان‌ در روند شکاف‌ اطلاعاتی‌ ودیجیتالی‌ بین‌ کشورهاي صنعتی‌ و پیشرفته‌ و کشورهاي در حال‌ توسعه‌ مشاهده‌ نمود. در واقع‌ شکاف‌ ارتباطی‌ در دنیاي امروز ، پیامد شکاف‌ اقتصادي است‌ .

تکنولوژي هاي ارتباطی‌ که‌ در اختیار کشورهاي پیشرفته‌ قرار دارد به‌ مثابه‌ تریبونی‌ عمل‌ می‌ کنند که‌ خط‌ - مشی‌ ها و سیاست‌ هاي کلان‌ کشورهاي توسعه‌ یافته‌ را در تصورات‌ مردم‌ جهان‌ نهادینه‌ می‌ کنند.

رابطه‌ بین‌ قدرت‌ و رسانه‌ یک‌ رابطه‌ دو سویه‌ است‌ ، به‌ این‌ معنی‌ که‌ برخورداري از قدرت‌ اعم‌ از اقتصادي، سیاسی‌ و ... به‌ عنوان‌ ابزار در دست‌ گیري رسانه‌ ها و کنترل‌ آنها عمل‌ می‌ کند و رسانه‌ ها نیز با برخورداري از قدرت‌ القاي مطالب‌ می‌ توانند به‌ عنوان‌ منابع‌ قدرت‌ و اهرم‌ هاي فشار عمل‌ کنند . مصادیق‌ این‌ روند را می‌ توان‌ به‌ راحتی‌ در بسیاري از موارد شاهد بود . به‌ عنوان‌ مثال‌ می‌ توان‌ به‌ توانایی‌ مالی‌ و اقتصادي ”سیلویو برلوسکونی‌” نخست‌ وزیر سابق‌ ایتالیا و تاثیر این‌ توانایی‌ در بدست‌ گرفتن‌ مالکیت‌ رسانه‌ هاي این‌ کشور و متقابلا نقشی‌ که‌ رسانه‌ ها در مبارزات‌ انتخاباتی‌ و در نهایت‌ پیروزي وي ایفا کردند، اشاره‌ کرد.

صنعت‌ وسایل‌ ارتباط‌ جمعی‌ آمریکا بین‌ سال‌ ١٩٩٣تا ٢٠٠٠، ٧٥میلیون‌ دلار به‌ مبارزات‌ انتخاباتی‌ نامزدهاي حزب‌ دمکرات‌ و جمهوریخواه‌ براي تصدي پست‌ هاي دولتی‌ در سطح‌ فدرال‌ کمک‌ مالی‌ کرد و با توجه‌ به‌ اینکه‌ رییس‌ کمیسیون‌ ارتباطات‌ آمریکا را رییس‌ جمهوري وقت‌ تعیین‌ می‌ کند، مجموعا یک‌ میلیون‌ دلار هم‌ سهم‌ بوش‌ و الگور شد.

صنعت‌ رسانه‌ هاي آمریکا همچنین‌ با تامین‌ مخارج‌ کامل‌ ١٤٦٠سفر و اعضا و کارمندان‌ کمیسیون‌ ارتباطات‌ بین‌ سالهاي ١٩٩٥تا ٢٠٠٠، دوستی‌ آنان‌ را براي خود حفظ‌ کرد.

در واقع‌ ، منابع‌ قدرت‌ و نقش‌ آنان‌ در تعیین‌ روند حرکت‌ رسانه‌ ها ، مانع‌ از استقلال‌ رسانه‌ ها می‌ شود.

“هربرت‌ الچول‌“ در کتابی‌ تحت‌ عنوان‌ “عوامل‌ قدرت‌“ می‌ نویسد : ” رسانه‌ هاي مستقل‌ نمی‌ تواند وجود داشته‌ باشد . رسانه‌ هاي همگانی‌ ، عوامل‌ آن‌ کسانی‌ هستند که‌ قدرت‌ اقتصادي و سیاسی‌ نظام‌ را کنترل‌ می‌ کنند. مطبوعات‌ یک‌ کشور ارتباط‌ تنگاتنگی‌ با نظام‌ سیاسی‌ آن‌ کشور دارند ، آنها شکل‌ و رنگ‌ نظام‌ سیاسی‌ را که‌ در درون‌ آن‌ فعالیت‌ می‌ کنند، به‌ خود می‌ گیرند. مطبوعات‌ ، منافع‌ آنهایی‌ را که‌ هزینه‌ شان‌ را تامین‌ می‌ کنند، منعکس‌ می‌ کنند.”

از اواخر قرن‌ بیستم‌ ، سرکردگان‌ جامعه‌ مطبوعات‌ آمریکا عملا به‌ افراد تاجر پیشه‌ تبدیل‌ شدند و امروزه‌ نیمی‌ از آنان‌ می‌ گویند دستکم‌ یک‌ سوم‌ از وقت‌ خود را به‌ جاي پرداختن‌ به‌ امور مطبوعاتی‌ ، صرف‌ مسایل‌ مالی‌ می‌ کنند و این‌ در حالی‌ است‌ که‌ وفاداري به‌ شهروندان‌ و بازگویی‌ حقیقت‌ و در یک‌ کلام‌ استقلال‌ روزنامه‌ نگاران‌ و مطبوعات‌ یکی‌ از اصول‌ مهم‌ این‌ حرفه‌ است‌ .

”بن‌ باگدیکیان‌” در سال‌ ١٩٨٣کتابی‌ تحت‌ عنوان‌ انحصار رسانه‌ اي منتشر کرد. وي در این‌ کتاب‌ به‌ خوانندگانش‌ هشدار می‌ دهد که‌ با چنگ‌ انداختن‌ گروهی‌ از موسسات‌ اقتصادي بر بخش‌ رسانه‌ اي ، اطلاع‌ رسانی‌ در بسیاري از کشورهاي غربی‌ به‌ ویژه‌ آمریکا ، از اصول‌ کثرت‌ گرایی‌ مورد ادعا فاصله‌ می‌ گیرد.. باور این‌ مساله‌ در مورد کشوري (آمریکا) که‌ در زمان‌ باگدیکیان‌ ، حدود ١٧٠٠روزنامه‌ ، ١١٠٠٠مجله‌ ،٩٠٠٠ایستگاه‌ رادیویی‌ ، ١٠٠٠شبکه‌ تلویزیونی‌ و ٢٥٠٠موسسه‌ آثار مکتوب‌ داشت‌ ، دشوار بود.

با این‌ وجود، وي نشان‌ داد حدود پنجاه‌ شرکت‌ چند ملیتی‌ که‌ همگی‌ منافع‌ مالی‌ مشترکی‌ با چند موسسه‌ اقتصادي عظیم‌ دیگر و چند بانک‌ بین‌ المللی‌ بسیار مهم‌ دارند، قسمت‌ اعظم‌ این‌ بازار را در اختیار خود داشتند.

از دهه‌ ١٩٨٠تا کنون‌ بر تمرکز زدایی‌ در صنایع‌ ارتباط‌ جمعی‌ افزوده‌ شده‌ است‌ . در سال‌ ٢٠٠٣، ١٠موسسه‌ بزرگ‌ اقتصادي بر این‌ بخش‌ فرمانروایی‌ می‌ کردند.

هم‌ اکنون‌ بیشتر شبکه‌ هاي بزرگ‌ رادیویی‌ ، کانال‌ هاي تلویزیونی‌ ، روزنامه‌ ها و نشریات‌ دیگر در اختیار گروه‌ معدودي از موسسات‌ اقتصادي است‌ و با توجه‌ به‌ اینکه‌ مالکان‌ عوامل‌ تولید محتوا (اخبار و برنامه‌ هاي سرگرم‌ کننده‌) در عین‌ حال‌ تعیین‌ کننده‌ موارد عرضه‌ شونده‌ و بهاي اتصال‌ به‌ شبکه‌ هاي اینترنتی‌ هستند ، این‌ گروه‌ تلاش‌ می‌ کند سود سرشاري را براي این‌ موسسات‌ تامین‌ کند.

شکل‌ گیري غول‌ هاي رسانه‌ اي

هرچند بسیاري از کشورها، اعلامیه‌ جهانی‌ حقوق‌ بشر سازمان‌ ملل‌ را امضا کرده‌ اند اما بند ١٩این‌ اعلامیه‌ یعنی‌ آزادي بیان‌ ، عقیده‌ و اطلاع‌ رسانی‌ به‌ یک‌ واقعیت‌ تبدیل‌ نشده‌ است‌ . رسانه‌ هاي آزاد و بیطرف‌ ، رکن‌ اصلی‌ کارویژه‌ دمکراسی‌ براي کمک‌ به‌ دیدگاه‌ ها و افکار مطلع‌ است‌ اما هنوز هم‌ کشورهاي توسعه‌ یافته‌ و در حال‌ توسعه‌ درگیر مسایل‌ جدي در زمینه‌ راه‌ هاي اطلاع‌ رسانی‌ هستند.

در عصر جهانی‌ شدن‌ و زمانی‌ که‌ دنیا براي جهانی‌ شدن‌ تلاش‌ می‌ کند، کاهش‌ پوشش‌ خبري بین‌ المللی‌ یکی‌ از نگرانی‌ هاي روزافزون‌ جهان‌ امروز است‌ . در بسیاري از کشورها، ژورنالیست‌ ها با سانسور، ضرب‌ و شتم‌ و حتی‌ مرگ‌ ناشی‌ از گزارش‌ مواردي هستند که‌ ممکن‌ است‌ جنجالی‌ باشند یا در راستاي منافع‌ قدرت‌ هاي بزرگ‌ نباشد .

امروزه‌ ، جهان‌ با فقدان‌ گزارش‌ هاي عینی‌ مواجه‌ است‌ که‌ تحت‌ نفوذ نباشد و جریان‌ اطلاع‌ رسانی‌ از سوي الیت‌ هایی‌ که‌ مالکیت‌ متمرکز دارند و در جهت‌ افزایش‌ منافع‌ این‌ الیت‌ ها کنترل‌ می‌ شوند.

رسانه‌ هاي بزرگ‌ با تقسیم‌ بندي دیگران‌ به‌ خوب‌ و بد و با اغراق‌ و دادن‌ اطلاعات‌ نادرست‌ و حتی‌ دستکاري و تحریف‌ اخبار سعی‌ در کنترل‌ جهان‌ دارند. تبدیل‌ شدن‌ رسانه‌ هاي بزرگ‌ به‌ گروه‌ هاي متمرکز، موجب‌ کاهش‌ تنوع‌ و عمق‌ مفاهیم‌ و افزایش‌ قدرت‌ سیاسی‌ و اقتصادي این‌ شرکتها می‌ شود

حذف‌ ، تحریف‌ و جانبداري در اخبار کشورهاي بزرگ‌ از جمله‌ آمریکا، مساله‌ اي است‌ که‌ از سوي بسیاري از افراد کشورهاي دیگر تایید شده‌ است‌ و به‌ تدریج‌ در داخل‌ آمریکا نیز نمایان‌ می‌ شود. وجود تحریف‌ ، حذف‌ و جانبداري در جریان‌ اطلاع‌ رسانی‌ موجب‌ می‌ شود مردم‌ این‌ کشورها نتوانند به‌ یک‌ دیدگاه‌ باز و عینی‌ از مسایلی‌ که‌ سردمداران‌ آنها درگیر آن‌ هستند، پیدا کنند.

منابع‌ مالی‌ گسترده‌ اي که‌ این‌ گروه‌ هاي رسانه‌ اي دارند ، به‌ آنها این‌ امکان‌ را می‌ دهد که‌ با صرف‌ هزینه‌ هاي بیشتر و یافتن‌ راه‌ هاي بهتر، تولیدات‌ خود را به‌ فروش‌ برسانند.

دو تحول‌ ، شکل‌ گیري رسانه‌ هاي غول‌ آساي جهانی‌ را سرعت‌ بخشیده‌ است‌ . اولین‌ تحول‌ ، وحدت‌ سیاسی‌ و اقتصادي اروپاست‌ که‌ با ازمیان‌ رفتن‌ موانع‌ و حدود و ثغور تجاري از جمله‌ مقررات‌ بازدارنده‌ گسترش‌ فعالیت‌ رسانه‌ ها در میان‌ کشورهاي عضو جامعه‌ اروپا همراه‌ بوده‌ است‌ . امپراطوري هاي عظیم‌ رسانه‌ اي با پیش‌ بینی‌ بازار پررونق‌ اروپایی‌ ، تمامی‌ کانال‌ هاي ماهواره‌ اي اروپا را اجاره‌ و روزنامه‌ ها، مجلات‌ و بنگاه‌ هاي مهم‌ انتشاراتی‌ اروپا را خریداري کردند . آنچه‌ عرضه‌ می‌ شود ، بسیار پرهزینه‌ است‌ و تنها غولهاي جهانی‌ می‌ توانند از عهده‌ آن‌ برآیند. ادغام‌ و تملک‌ رسانه‌ ها که‌ زمانی‌ به‌ میلیونها دلار سرمایه‌ نیاز داشت‌ ، اکنون‌ میلیاردها دلار سرمایه‌ می‌ طلبد.

تحول‌ بعدي ، پدید آمدن‌ فرصت‌ هاي گسترده‌ براي تبلیغ‌ جهانی‌ کالاهاي مصرفی‌ بود. رفاه‌ در کشورهاي پیشرفته‌ ابعاد تازه‌ اي یافته‌ است‌ . کشورهاي جهان‌ سوم‌ نیز با وجود فقر نسبی‌ ، بازار مناسبی‌ براي بسیاري از کالاهاي سودآور مانند مواد غذایی‌ ، نوشابه‌ هاي غیرالکلی‌ و سیگار محسوب‌ می‌ شوند.

به‌ موازات‌ رشد شرکت‌ هاي غول‌ پیکر صاحب‌ رسانه‌ ، شرکت‌ هاي تبلیغاتی‌ نیز براي اداره‌ امور مربوط‌ به‌ انتشار آگهاي هاي تجاري در سطح‌ بین‌ المللی‌ ، موقعیت‌ خود را تحکیم‌ بخشیده‌ اند . اگهی‌ هاي تلویزیونی‌ وسیله‌ موثري براي از میان‌ بردن‌ موانع‌ زبانی‌ است‌ . برخی‌ از کانال‌ هاي جدید ماهواره‌ اي اروپا قادرند به‌ چهار زبان‌ مختلف‌ برنامه‌ پخش‌ کنند.

محدودیت‌ مالکیت‌ وسایل‌ ارتباط‌ جمعی‌ به‌ دلیل‌ سرمایه‌ هنگفت‌ مورد نیاز اولیه‌ ، چیزي نیست‌ که‌ مربوط‌ به‌ این‌ زمان‌ باشد بلکه‌ از حدود یک‌ قرن‌ پیش‌ یا حتی‌ بیشتر وجود داشته‌ و بتدریج‌ موثرتر شده‌ است‌ .

در سال‌ ١٩٨٦، در آمریکا ١٥٠٠روزنامه‌ ، ١١٠٠٠مجله‌ ، ٩٠٠٠ایستگاه‌ رادیو ، ١٥٠٠ایستگاه‌ تلویزیونی‌ ، ٢٤٠٠شرکت‌ طبع‌ و نشر کتاب‌ و ٧استودیوي تهیه‌ فیلم‌ یا به‌ عبارتی‌ ٢٥٠٠٠واحد رسانه‌ اي داشت‌ اما قسمت‌ عمده‌ این‌ وسایل‌ ارتباط‌ جمعی‌ کوچک‌ و در سطح‌ محلی‌ فعالیت‌ داشتند که‌ براي کسب‌ اخبار و مطالب‌ خبري به‌ کمپانی‌ هاي بزرگ‌ ملی‌ وابسته‌ بودند و بسیاري دیگر نیز بطور غیرمستقیم‌ ، بخشی‌ از شرکت‌ هاي بزرگ‌ سرمایه‌ داري در امر ارتباط‌ بودند. اما باگدیکیان‌ تاکید می‌ کرد با وجود تعداد زیاد رسانه‌ هاي جمعی‌ ، ٢٤شرکت‌ غول‌ آسا ، نصف‌ فروش‌ روزنامه‌ ، بیشتر فروش‌ مجلات‌ ، پخش‌ تلویزیونی‌ ، کتاب‌ ها و فیلم‌ هاي سینمایی‌ را در اختیار خود دارد.

جهت‌ گیري به‌ سوي ادغام‌ هرچه‌ بیشتر وسایل‌ ارتباط‌ جمعی‌ موجب‌ شد تا صاحبان‌ سرمایه‌ به‌ آسانی‌ بتوانند در چندین‌ حوزه‌ گوناگون‌ فعالیت‌ کنند و سودآوري هرچه‌ بیشتر شرکت‌ هاي ارتباطاتی‌ ، توجه‌ سودجویان‌ را به‌ این‌ حوزه‌ جلب‌ کرد و به‌ این‌ ترتیب‌ ، این‌ شرکت‌ ها و مدیرانشان‌، استقلال‌ حرفه‌ اي مورد بحث‌ را از دست‌ داده‌ اند ، چرا که‌ اکنون‌ سودآوري و نه‌ کیفیت‌ برنامه‌ ها یا مطالب‌ ، تعیین‌ کننده‌ ارزش‌ کار میدیران‌ رسانه‌ هاست‌ .

با توجه‌ به‌ در دست‌ داشتن‌ مالکیت‌ شرکت‌ ها از سوي صاحبان‌ قدرت‌ اقتصادي و اجتماعی‌ ، نمی‌ توان‌ تصور کرد مطالب‌ ارایه‌ شده‌ ، موقعیت‌ برتر صاحبان‌ این‌ وسایل‌ را در صحنه‌ ملی‌ یا بین‌ المللی‌ به‌ خطر اندازد و در واقع‌ ، این‌ رسانه‌ ها ، وسیله‌ اي براي حفظ‌ وضع‌ موجود در دست‌ صاحبان‌ قدرتمندشان‌ است‌ .

با توجه‌ به‌ نظرات‌ صاحب‌ نظران‌ ارتباطات‌ در رابطه‌ با کاربرد و نقش‌ رسانه‌ ها می‌ توان‌ به‌ تاثیر عظیم‌ این‌ غولهاي رسانه‌ اي بر افکار عمومی‌ پی‌ برد.

به‌ اعتقاد ”والتر لیپمن‌” کاربرد وسایل‌ ارتباط‌ جمعی‌ این‌ است‌ که‌ عقاید عمومی‌ را شکل‌ داده‌ ، یک‌ نوع‌ هم‌ رایی‌ اجتماعی‌ که‌ براي نظم‌ اجتماعی‌ هر نظامی‌ الزامی‌ است‌ ، بوجود می‌ آورد.

”نوام‌ چامسکی‌ ” و ”ادوارد اس‌ هرمن‌” نیز معتقدند در واقع‌ بازیگران‌ سیاسی‌ - اجتماعی‌ مهم‌ و قدرتمند به‌ اخبار شکل‌ داده‌ و آن‌ را تعریف‌ می‌ کنند و وسایل‌ ارتباط‌ جمعی‌ را در حول‌ و حوش‌ این‌ تعریف‌ از اتفاقات‌ خبري نگاه‌ می‌ دارند. در حقیقت‌ ، این‌ یک‌ بازار هدایت‌ شده‌ خبري و نه‌ یک‌ بازار آزاد خبري است‌ .

این‌ بازار خبري از سوي دولت‌ ، رهبران‌ شرکت‌ هاي بزرگ‌ و صاحبان‌ و مدیران‌ وسایل‌ ارتباط‌ جمعی‌ ، سمت‌ و سو و جهت‌ دهی‌ می‌ شود و این‌ جهت‌ دهی‌ چیزي جز حفظ‌ منافع‌ قدرتمندان‌ جامعه‌ نیست‌ و امروزه‌ ، این‌ امر را می‌ توان‌ به‌ وضوح‌ در گروه‌ رسانه‌ اي یا به‌ عبارتی‌ غول‌ هاي رسانه‌ اي مشاهده‌ کرد. این‌ گروه‌ ها با تمرکز دایم‌ خبري بر مساله‌ اي باعث‌ توجه‌ عموم‌ به‌ این‌ مساله‌ می‌ شوند تا بدین‌ ترتیب‌ به‌ مسایل‌ مهمتري پرداخته‌ نشود. در واقع‌ ، با تمرکز خبري بر برخی‌ مسایل‌ از جمله‌ جنگ‌ براي دمکراسی‌ ، مبارزه‌ با تروریسم‌ و ... عقاید عمومی‌ را براي خرج‌ میلیونها دلار بودجه‌ اضافی‌ و نظامی‌ گري بی‌ حد آماده‌ می‌ کند و در مقابل‌ سکوت‌ در مورد قربانیان‌ کشورهاي وابسته‌ ، اجازه‌ ادامه‌ فعالیت‌ ضد انسانی‌ آنها را تضمین‌ می‌ کند. امروزه‌ وسایل‌ ارتباط‌ جمعی‌ در جهت‌ مقاصد الیت‌ و قشر غالب‌ جامعه‌ است‌ .

رسانه‌ هاي جمعی‌ غیردولتی‌ که‌ از سوي بخش‌ خصوصی‌ در طلب‌ کسب‌ درامد و به‌ دور از کنترل‌ مستقیم‌ متولیان‌ ملی‌ گرایی‌ و عقیدتی‌ پا به‌ عرصه‌ فعالیت‌ گذاشته‌ اند، ارتباطات‌ نوینی‌ را شکل‌ دهی‌ کرده‌ اند که‌ در واقع‌ به‌ یک‌ پنجره‌ تکنولوژیک‌ تبدیل‌ شده‌ است‌ که‌ از طریق‌ آن‌ اقوام‌ مختلف‌ نژاد بشر ، نگاهی‌گذارا بر یکدیگر می‌ اندازند. حصارهاي دولتی‌ و عقیدتی‌ شکاف‌ برداشته‌ است‌ ، امواج‌ کوتاه‌ دریایی‌ ، قلمرو فضایی‌ کشورها را در هم‌ نوردیده‌ ، صداي رادیوهاي کچک‌ ترازیستوري که‌ به‌ سادگی‌ قابل‌ ردیابی‌ نمی‌ باشند، در گوشه‌ و کنار جهان‌ به‌ گوش‌ می‌ رسد ، یک‌ ماهواره‌ ارتباطی‌ از مدار زمین‌ به‌ پخش‌ برنامه‌ هاي تلویزیونی‌ و مبادله‌ انواع‌ پیام‌ هاي دیگر مبادرت‌ می‌ کند و قادر است‌ تا یک‌ سوم‌ سطح‌ کره‌ زمین‌ را تحت‌ پوشش‌ قرار دهد و هیچ‌ یک‌ از موانع‌ و حصارهاي ملی‌ ، سانسورهاي عقیدتی‌ ، قوانین‌ محلی‌ یا گشتی‌ هاي مرزي نمی‌ توانند راه‌ رخنه‌ این‌ رسانه‌ ها را سد کنند . در واقع‌ ، ارتباطات‌ نوین‌ در شکل‌ گیري آنچه‌ مک‌ لوهان‌ آن‌ را دهکده‌ جهانی‌ نامید ، نقش‌ مهمی‌ بر عهده‌ داشت‌ .

اما این‌ منادي و طلایه‌ دار آزادي ، خود مشکلات‌ و مسایل‌ مشابهی‌ را به‌ همراه‌ آورده‌ است‌ . به‌ جاي کنترل‌ افکار عمومی‌ توسط‌ حکومت‌ ها تعداد معدودي از شرکت‌ هاي بزرگ‌ خصوصی‌ بطور روزافزون‌ کنترل‌ افکار عمومی‌ را به‌ دست‌ می‌ گیرند.

حکومت‌ هاي خودکامه‌ ، تنها یک‌ نوع‌ مشهود و مشخص‌ از بازدارندگی‌ سرکوبگرانه‌ را اعمال‌ می‌ کنند ، الگوي در حال‌ ظهور ناشی‌ از سیطره‌ شرکت‌ هاي بزرگ‌ را به‌ دشواري می‌ توان‌ با شدت‌ عمل‌ بی‌ حد و مرز هیتلر، استالین‌ و ... مقایسه‌ کرد.

شیوه‌ عمل‌ شرکت‌ هاي بزرگ‌ از اقتدار کمتر ولی‌ پیچیدگی‌ و پویایی‌ بیشتري برخوردار است‌ و روش‌ هاي آنها در مقایسه‌ با حکومت‌ ها متنوع‌ تر و انعطاف‌ پذیرتر است‌.

شرکت‌ هاي غول‌ پیکر جهانی‌ براي کنترل‌ افکار عمومی‌ از شیوه‌ و سبک‌ خاصی‌ استفاده‌ می‌ کنند و با استفاده‌ زیرکانه‌ یا ناشیانه‌ از قدرت‌ و جاذبه‌ هاي موجود در آگهی‌ هاي تجاري و جلب‌ هرچه‌ بیشتر مخاطب‌ براي کسب‌ درامد بیشتر در راه‌ محو تنوع‌ فرهنگی‌ و سیاسی‌ گام‌ بر می‌ دارند . هرگونه‌ تلاش‌ آنها در جهت‌ رواج‌ و گسترش‌ نظریه‌ هاي سیاسی‌ و اقتصاد خصوصی‌ خود تا حدودي به‌ دلیل‌ تمایل‌ بیش‌ از حدشان‌ براي کسب‌ حداکثر درامد ممکن‌ از حرکت‌ بازمی‌ ماند.

اهداف‌ اقتصادي و سیاسی‌ این‌ شرکت‌ ها و حصول‌ کارشان‌ تا حدود زیادي یکسان‌ و مشابه‌ است‌ و قدرت‌ آنها در زمینه‌ ارتباطات‌ از امکانات‌ اکثر کشورها در این‌ زمینه‌ بیشتر است‌ . این‌ کشورها بدون‌ آنکه‌ قوانین‌ ضد تراست‌ کشورشان‌ مانعی‌ بر سر راه‌ آنها فراهم‌ سازد، در سطح‌ بین‌ المللی‌ به‌ گسترش‌ فعالیت‌ هاي خود مشغولند.

امپراطوري هاي جهان‌ هم‌ اکنون‌ پدید آمده‌ اند . کنترل‌ آنها بر رسانه‌ هاي گروهی‌ جهان‌ تقریبا هر روز ابعاد تازه‌ اي می‌ گیرد. نام‌ این‌ شرکت‌ ها به‌ عنوان‌ بازیگران‌ اصلی‌ صحنه‌ رقابت‌ تجاري که‌ اکنون‌ در بین‌ غولهاي تجاري جهان‌ در جریان‌ است‌ و از حمایت‌ بزرگترین‌ بانک‌ هاي بین‌ المللی‌ و رژیم‌ هاي سیاسی‌ سازگار با آنها برخوردار می‌ باشند، در صدر اخبار و عناوین‌ روزنامه‌ ها قرار دارد. این‌ شرکت‌ ها هم‌ اکنون‌ در سطح‌ جهان‌ بیشتر از هر رهبر سیاسی‌ در طول‌ تاریخ‌ مخاطب‌ دارند. این‌ رسانه‌ ها اغلب‌ سیستم‌ هاي یکسانی‌ در اختیار دارند و به‌ طرق‌ مختلف‌ با مخاطبان‌ خود تماس‌ دارند، برخی‌ از طریق‌ مطبوعات‌ ، برخی‌ از طریق‌ امواج‌ تلویزیونی‌ که‌ از ماهواره‌ ها پخش‌ می‌ شود و برخی‌ نیز از وسایل‌ قابل‌ حملی‌ مانند ضبط‌ صوت‌ و نوارهاي ویدئویی‌ با مخاطبان‌ خود در ارتباط‌ هستند.

شرکت‌ هاي جدید صاحب‌ رسانه‌ که‌ در سطح‌ جهان‌ فعالیت‌ می‌ کنند ، در خلا رشد نیافته‌ اند. این‌ شرکت‌ ها ، ابتدا در کشورهاي بومی‌ خود رشد کردند و در این‌ راه‌ ، اغلب‌ از همیاري شرکت‌ هاي قدرتمند دیگر و سیاستمداران‌ با نفوذ سود بردند.

حکومت‌ ها در زمینه‌ اخذ مالیات‌ و تدوین‌ مقررات‌ براي شرکت‌ هاي بزرگ‌ تسهیلات‌ خاصی‌ قایل‌ می‌ شوند و قوانین‌ ضد تراست‌ در قبال‌ این‌ شرکت‌ ها نادیده‌ گرفته‌ می‌ شود.

این‌ شرکت‌ هاي بزرگ‌ نیز در مقابل‌ با جانبداري و برخورد خوشایند یا خودداري از برخوردد خصمانه‌ یا از همه‌ بدتر خودداري از هرگونه‌ توجهی‌ به‌ سیاستمداران‌ و رژیم‌ هاي سیاسی‌ از خدمات‌ آنان‌ قدرشناسی‌ یا بی‌ محبتی‌ آنان‌ را تلافی‌ می‌ کنند . براي مثال‌ ، سیلیویو برلوسکونی‌ توانست‌ قانون‌ ممنوعیت‌ تلویزیون‌ تجاري را در کشورش‌ نادیده‌ بگیرد. ”ژان‌ لوک‌ لاگاردر” بزرگترین‌ رسانه‌ دار فرانسوي با بهره‌ گیري از دوستی‌ خود با ” ژاک‌ شیراک‌” نخست‌ وزیر فرانسه‌ توانست‌ سازمان‌ عظیم‌ هاشت‌ را تشکیل‌ دهد.

مورداک‌ که‌ در انگلیس‌ به‌ عنوان‌ یکی‌ از بزرگترین‌ صاحبان‌ روزنامه‌ محسوب‌ می‌ شود، اگر از کمک‌ و مساعدت‌ خانم‌ مارگارت‌ تاچر در جلب‌ موافقت‌ کمیسیون‌ انحصارات‌ انگلیس‌ بهره‌ مند نمی‌ شد ، نمی‌ توانست‌ به‌ سادگی‌ روزنامه‌ تایمز مالی‌ را خریداري کند .

کمیسیون‌ ارتباطات‌ فدرال‌ آمریکا که‌ افراد منتخب‌ رونالد ریگان‌ در آن‌ اکثریت‌ داشتند، مورداک‌ را از شمول‌ قانون‌ منع‌ تصاحب‌ همزمان‌ یک‌ روزنامه‌ و یک‌ ایستگاه‌ تلویزونی‌ در یک‌ شهر واحد معاف‌ کرد.

از لحاظ‌ تاریخی‌ ، قدرت‌ رسانه‌ ها از سوي کسانی‌ که‌ خواهان‌ بهره‌ گیري از این‌ قدرت‌ در جهت‌ جاه‌ طلبی‌ هاي سیاسی‌ شخصی‌ خود بودند ، خریداري شده‌ است‌ .

امروزه‌، اکثر گردانندگان‌ اصلی‌ شرکت‌ هاي بزرگ‌ سوداي تصدي پست‌ ریاست‌ را در سرنمی‌ پروانند بلکه‌ آرزوي آنها ، اعمال‌ نفوذ بر رییس‌ جمهوري است‌ . میزان‌ نفوذ آنان‌ بر ریاست‌ جمهوري به‌ میزان‌ قدرت‌ رسانه‌ ها بستگی‌ دارد. در آغاز دهه‌ ١٩٦٠، شرکت‌ هاي بزرگ‌ بطور ناگهانی‌ خرید شرکت‌ هاي رسانه‌ اي را آغاز کردند.

بیشتر روزنامه‌ هاي آمریکا از جمله‌ نیویورک‌ تایمز ، واشنگتن‌ پست‌ و لس‌ آنجلس‌ تایمز در اواخر قرن‌ ١٩پایه‌ گذاري شدند . این‌ روزنامه‌ ها در ابتدا ، موسساتی‌ کوچک‌ با میدان‌ فعالیت‌ محلی‌ بودند. در دهه‌ ١٩٦٠به‌ دلیل‌ رشد جمعیت‌ ، رفاه‌ ، افزایش‌ نرخ‌ بیسوادي ، آگهی‌ هاي گسترده‌ و انحصارات‌ ملی‌ ، روزنامه‌ ها به‌ موسسات‌ بسیار بزرگی‌ تبدیل‌ شدند.

در اصل‌ ، روزنامه‌ ها فعالیت‌ خود را در پرتو وجود یک‌ شخص‌ قدرتمند آغاز کردند اما با گذشت‌ زمان‌ دهها نفر از اعضاي نسل‌ سوم‌ خانواده‌ ، هزینه‌ زندگی‌ خود را از راه‌ سود ناشی‌ از روزنامه‌ تامین‌ می‌ کردند.

روزنامه‌ هاي عمده‌ آمریکا در آغاز دهه‌ ١٩٦٠، عرضه‌ سهام‌ خود را در بازار بورس‌ آغاز کردند. در دهه‌ ١٩٦٠، مالکیت‌ شبکه‌ هاي تلویزیونی‌ حالت‌ تمرکز یافته‌ به‌ خود گرفت‌