نظریه تالکوت پارسونز

نظریه تالکوت پارسونز


جامعه انسانی را خیلی شبیه اندام زیست شناسی انسان می بیند، البته انتقاداتی به نظریه پارسونز وارد شد، اما پاسخ داد:

1. همان طور که بخش های مختلف سازنده یک اندام زنده متقابلا به هم وابسته هستند، نهادهای جامعه هم به هم وابسته اند. بعضی از نهادها روابط خیلی نزدیکی به هم دارند مثل اقتصاد و دولت. (مفهوم سیستم)

مثال: در کشور ما اقتصاد و دولت به یکدیگر گره خورده اند و برای انجام فعالیت های اقتصادی نهادها وابسته به دولت هستند و تمام امکانات به سازمان های دولتی وابسته هستند و شرکت‌های خصوصی برای فعالیت هایشان به ناچار وابسته به این نهادها هستند. این ارتباط بین نهادهای مختلف شبیه اندام زیست شناختی است که باهم روابط نزدیکی دارند.

2. دومین دلیل، می گوید هرکدام از اندام های زیست شناختی در بدن انسان یک وظیفه خاصی را برعهده دارند، لذا از این جهت خیلی شبیه اندام های متفاوت در جامعه هستند. به نظر پارسونز، برای اینکه ثبات و رشد پایداری در جامعه باشد، نهادها هرکدام وظیفه خاصی برعهده دارند. در اینجا وقتی پارسونز عنوان می کند هرکدام از نهادها وظیفه خاصی برعهده دارند از عنوان «ضرورت کارکردی» صحبت می کند. به این معنا که هر اندام و نهاد برای زنده ماندن، باید یک سری کارها را انجام دهد.

3. پارسونز مفهومی را به نام «تعادل خود محور» مطرح کرد. به این معنا یک اندام زنده همیشه دنبال این است که در یک وضعیت متعادل و یکنواخت به سر ببرد. اگر در هر کدام از اندام های ما تغییری به وجود بیاید، برای حفظ تعادل اندام های دیگر هم مثل این اندام، تغییر پیدا می‌کنند. در جامعه هم همین طور است، به طوری که اگر در یک نهادی تغییری ایجاد شود، در نهادهای دیگر نیز شاهد تغییر خواهیم بود. لذا نهادها باید کنش‌های متقابل ثابتی داشته باشند تا تعادل خود محوری به وجود بیاید.

نکته: بر این اساس سیستم اجتماعی پارسونز در واقع یک موجود ایستا، ثابت و بدون تغییر نیست و مرتباً بر اساس شرایط باید تغییر یابد.

نقد به نظریه پارسونز:

در رابطه با محافظه کارانه بودن این نظریه پارسونز نقدهایی به او وارد شد. اما پارسونز این گونه به این نقدها پاسخ داد. پاسخ پارسونز به نقدهای مطرح شده درباره نظریه اش:

نهادهای اجتماعی مثل بدن می مانند و هیچ وقت دست چپ مثل دست راست نمی جنگد، بنابراین نهادهای جامعه هم باید در جهت ثبات و تعادل جامعه حرکت کنند.

ضرورت کارکردی از نظر پارسونز (talkot parsons):

هر جامعه برای زنده ماندن (اگر بخواهد زنده بماند) باید 4 کار ویژه مهم را مد نظر قرار دهد: 4

ویژگی ضرورت کارکردی (طرح آجیل)

1. تطابق و سازگاری نهادها با محیط (Adaptation):

مثال پارسونز: به عنوان مثال نهادی که خیلی دست اندرکار این قضیه است، اقتصاد است که معمولا با شرایط خودش را سازگار می کند و با نهادهای دیگر یک تعادل و تطابقی را به وجود می آورد.

2. دستیابی به هدف (Goal attainment):

نهاد دولت هدف را تعیین می کند و مهم ترین نهاد دولت است.

3. یکپارچگی و پیوند بین نهادهای مختلف (Integration):

در واقع بین نهادهای مختلف در جامعه باید یکپارچگی وجود داشته باشد و در جهت رسیدن به هدف حرکت کنند. نهادهای مختلف در جامعه چه ارتباطی دارند و در واقع پیوند نهادهای مختلف در جامعه را مد نظر دارد.

مثلا باید بین نهادهای حقوقی و مذهبی پیوند وجود داشته باشد. مثلا وقتی دولت مشخص می کند مردم باید بر اساس درآمدشان به دولت مالیات بدهند باید بر اساس شرع و قوانین مذهبی این کار انجام شود. اما در واقعیت این طور نیست و هیچ پیوندی وجود ندارد. (بحث مالیات)

4. حفظ و نگهداری از مشروعیت برای انتقال به نسل دیگر (Latency/Legitimacy):

نهادهای خاصی باید در جامعه باشند که در جهت حفظ الگوهای ارزشی و فرهنگی و مشروعیت دادن به آن ها برای انتقال به نسل های آینده پیوند ایجاد کنند. مثل نهاد خانواده و آموزش و پرورش.

طرح آجیل (AGIL): (اول حروف ویژگی های ضرورت کارکردی)

1. A

2. G

3. I

4. L

طرح ضرورت کارکردی را مطرح می کند و اعتقاد دارد که اگر جامعه ای می خواهد زنده بماند باید این 4 ویژگی را داشته باشد.