«نُصْرَتِی لَكُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّى یُحْیِیَ اللَّهُ دِینَهُ بِكُمْ» 🔸تلاشگر در مسیر تمدن نوین اسلامی 🔸علاقه مند به حکمرانی رسانه و فضای مجازی 🔸پیگیر فناوری های نوین
نظریه های ارتباطات و توسعه
1. سه نسل از نظریه های ارتباطات و توسعه
منبع http://drrezaeian.blogfa.com/post/165
زمانی با این تغییر بسیار خوش بینانه برخورد می شد، یعنی رسانه ها را توانای مطلق در انجام دگرگونی ها در جامعه می دانستند. به مرور زمان نگاه های انتقادی نسبت به نقش رسانه ها در جوامع گوناگون شکل گرفت، از قبیل اینکه آیا رسانه ها واقعا اطلاعات را افزایش می دهند یا افزایش اطلاعات متناسب با زمینه های فرهنگی یا تغییرات مثبت جامعه است یا نه؟ وبالاخره امروز در دورانی به سر می بریم که نظریات بیشتر مبتنی بر نحوه کاربرد رسانه ها و در واقع فناوری های نوین ارتباطات واطلاعات است.
ارتباطات و توسعه از جمله مباحث جدید در حوزه ارتباطات ،جامعه شناسی و فرهنگ است. توجه به این مبحث اگر چه سابقه ای طولانی داردامادر شرایط فعلی به این اعتبارتوجه به این موضوع بیشتر شده که تغییرات اجتماعی و فرهنگی ونقش رسانه ها در این زمینه اهمیت بیشتری پیدا کرده است. به نسبت اعتباری که این نقش پیدا کرده، ما شاهد شکل گیری نظریات و انجام تحقیقات متفاوتی در کشورهای گوناگون چه در جهان پیشرفته و صنعتی و چه در جهان در حال توسعه هستیم.
بنابراین ما می توانیم سه نسل از نظریه های ارتباطات و توسعه را از هم تفکیک کنیم. نسل اول نظریات خوش بینانه است که نوسازی را در جوامع مختلف کاملا متاثر از رسانه ها می دانند و برای رسانه ها نقش مثبتی قائل هستند.
نسل دوم نظریات انتقادی هستند و مسائلی از این قبیل را مطرح می کنند که جامعه تحت تاثیر رسانه ها دچار انفعال و مصرف گرایی و تاثیر پذیری انفعالی نسبت به فرهنگ های مسلط می شودو رسانه از نقش آگاه سازی خود دور می شود، یا حتی در سطوح جدیدترش رسانه هانه ها با انبوه اطلاعات و اخباری که می دهند، باعث می شوند که مخاطبان و کاربران دچار سردرگمی در انتخاب شوند. این دسته از نظریات را می توان بعنوان نظریات انتقادی یا طیفی از نظریات بدبینانه به حساب آورد.
نظریات نسل سوم مبتنی بر طرح مباحث جدید است مثل جامعه اطلاعاتی، جامعه شبکه ای، فضای مجازی وب و شتاب و سرعتی که تحولات اجتماعی تحت تاثیر رسانه ها به خود می گیرند.
2. رسانهها عامل نوسازی و تغییر
نسل اول نظریاتی را که به نقش رسانهها و ارتباطات در توسعه میپردازند، به لحاظ تاریخی وتبارشناسانه، باید با نسل اول نظریات جدید ارتباطی مترادف دانست.
بعد از جنگ جهانی دوم که توسعه بیشتر به معنای اقتصادیاش اهمیت پیدا کرده بود، پرسش جدی که هم در تحقیقات هم در حوزههای نظری مطرح شد این بود که رسانهها چقدر میتوانند به نوسازی که اقتصادی کمک کنند؟
ویلبر شرام نظریهپرداز معروف ارتباطی تمثیلی به کار میبرد که با استفاده از آن میتوان نقش ارتباطات طور عام و رسانهها را به طور خاص در این زمینه مورد مطالعه قرار داد. او میگوید:« وقتی رفتم به یک روستای دورافتاده در خاورمیانه، دیدم که کدخدای ده از یک رادیو استفاده میکند و همین این دستگاه تبدیل شد به منبع اعتبار برای صاحبش. چون اولین کسی بود که از خبرها اطلاع پیدا میکرد و دسترسی دیگران به اخبار منوط به خواست و اجازه او بود.
در نظر کدخدا و همه کسانی که به رادیو گوش میدادند ، این گیرنده کوچک و پرسرو صدا با تصورهای افسانهای آنها نزدیک بود مثل یک قالیچه جادویی که آنها را به افقهای دور میبرد،» یا میگوید وقتی که فریادهای شادی مردم یک ده را در آفریقا زمانی که سینمای سیار به آن محل میرفت را به یاد میآورم، نمیتوانم این تجربه را فراموش کنم.
شرام مفهوم ارتباطات را عامتر میکند از مسایل ارتباط جمعی به کشیدن جاده به یک روستا و میگوید همه اینها باعث میشود نظرها عوض شود، بازارها تغییر کند، افراد میتوانند رفت و آمد کنند و کالاهایشان را بفروشند و کالاهای جدیدی وارد آن منطقه میشود. اینها در واقع آداب و رسوم و یافتههای قدیم جامعه را دگرگون میکند. کسانی مثل شرام طبیعی است که چون رسانههای جدید را حامل اندیشههایی میدانستند که باعث نوسازی در جوامع در حال گذار میشود میتوانند خوشبین باشند که رادیو، سینما، مطبوعات و یا فراتر از رسانهها، جادهها و وسائل ارتباطی میتوانند زمینه تغییر را در روستا، در شهر جامعه درحال گذار فراهم کنند.
الگوی اولیهای که از توسعه و نوسازی وجود داشت اولاً خطی بود، یعنی مسیر توسعه همان است که غرب پیموده و با یک تأخیری جوامع درحال گذار هم آن را طی میکنند و ثانیاً منظور از این نوسازی و تغییر این بود که نهایتاً وضعیت اقتصادی آنها دگرگون شود.
3. فرهنگ یا اقتصاد مساله این است
ارتباطات و توسعه موضوع مجموعه گفتارهایی از دکتر هادی خانیکی است. وی در دو گفتار گذشته با تشریح سیر تحول نظریههای ارتباطات و توسعه دو دیدگاه خوشبینانه و بدبینانه در مورد نقش رسانهها در توسعه را مورد بررسی قرار داد. در این گفتار وی به تشریح دیدگاه سوم و نظریات جدید در حوزه ارتباطات و توسعه میپردازد که با فراتر رفتن از نگاه تک عاملی و نقش مسلط اقتصاد در توسعه توجه خود را بیشتر معطوف به عوامل و متغیرهای فرهنگی و اجتماعی میکند و از همین منظر نیز به رسانهها به عنوان حامل و عامل فرهنگساز بهای بیشتری میدهد. این بحث در ادامه به تفصیل میآید.
در سیر تحول مفهومی توسعه، برداشت و فهم از توسعه چه در اندیشه نظریهپردازان و چه در فکر برنامهریزان توسعه در جهان یا در کشورهای در حال توسعه با آن برداشت اولیه که توسعه را محدود به حوزه اقتصاد میکردند، نماند. بعدها ما شاهد هستیم که مفهوم توسعه، عوامل و متغیرهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را هم فرا میگیرد. اولین برداشتهای توسعه که آن را با نوسازی اقتصادی و مدلهای غربی یکسان میگرفت تا امروز که توسعه را مفهومی در نظر میگیرند که بیشتر در حوزه فرهنگ و اجتماع باید پیاش را گرفت، سیر نسبتاً طولانی طی شده است.
در این سیر هم تعاریف خوشبینانه که رسانهها را در خدمت گسترش اندیشهها و الگوهای غربی در نظر میگرفت و هم اندیشههای بدبینانه یا انتقادی که رسانهها را حامل تفکر و طرز تلقیهای صرفاً غربی میدانست و آنها را در خدمت گسترش بازارهای مصرف، هنجارها و ارزشهای غربی و بالا بردن میزان وابستگی و نظایر آنها میدید، هردو نهایتاً به عوامل اقتصادی تکیه داشتند، یعنی چه الگوهای نوسازی غربی و چه الگوهای وابستگی که بیشتر به حوزههای سوسیالیستی نزدیک میشد هردو در این نکته مشترک بودند که نهایتاً عامل اقتصاد در توسعه عامل اصلی است اما در مفاهیم جدید توسعه به متغیرهای اجتماعی و فرهنگی توجه بیشتری دارند و به همین دلیل است که بر نسبت ارتباطات و توسعه تکیه میشود. رسانهها با تاثیرگذاری در حوزه فرهنگ توسعه را تسهیل و تسریع یا برایش مانع ایجاد میکنند. از اینجا به بعد همراه با شتابی که جهان در عصر ارتباطات میگیرد شاهد هستیم که نظریات ارتباطی هم نسبت بین رسانهها را با این جهان پرشتاب مورد توجه قرار میدهند.
مباحثی نظیر جهانی شدن، محلی شدن و رشد گرایشهای محلی، برجسته شدن مقولههایی نظیر هویت، شکلگیری جنبشهای اجتماعی و اساساً سرعت پذیرش نوآوریها، چگونگی شکلگیری گروههای نوآوری که پذیرنده یا حامل تغییر هستند، مباحث جدیدی است که در حوزه ارتباطات و توسعه به آن میپردازند. همچنین این که آیا همه رسانههای از یک جنس در هر جامعهای میتوانند نقش واحدی داشته باشند یا نه؟ فرق رادیو با تلویزیون هر دو با سینما هر سه با مطبوعات و همه آنها با رسانههای جدید و شبکههای مجازی و همگی با رسانههای سنتی و تاثیری که بر همدیگر میگذارند و نظایر آنها از جمله مباحثی است که در ارتباطات و توسعه به آن پرداخته میشود.
4. رسانه ها در مسیر توسعه؛ آری یا نه؟
سیر تحول نظریههای ارتباطات و توسعه موضوع مجموعه گفتارهایی از دکتر هادی خانیکی است. در سه شماره گذشته پس از مرورهای اجمالی بر تاریخ نظریات ارتباطات و توسعه سه دسته از نظریات بدبینانه، خوشبینانه و حدوسط یا میانه تشریح شد. در این شماره خانیکی با تاکید بر تعریفی جامع از توسعه شاخصهایی را مطرح میکند که بر اساس آن میتوان سنجید آیا رسانهها در مسیر توسعه گام برمیدارند یا خیر.
در تغییرات مفهومی که توسعه پیدا کرده یکی از تعریفهای جامعی که میتوان برای آن درنظر گرفت تعریفی است که توسعه را همزمان دربرگیرنده ظرفیتهای مادی و ظرفیتهای معنوی توسعه میداند. ظرفیتهای مادی ناظر است بر همان متغیرهای قدیمی توسعه مانند اینکه سطح درآمد بالا برود، میزان سرمایهگذاری افزایش پیدا کند، افزایش صنعتی شدن، رشد روند شهرنشینی و تغییرات جمعیتی به سوی شهرها و نظایر آن.
اما علاوه براین زمینههای مادی به زمینهَهای معنوی هم امروز توجه میشود. این که چه نوع باورهایی در جامعه وجود داشته باشد آیا این باورها مساعدند برای توسعه یا مساعد نیستند، اعم از طرز تلقیهای فردی مثلاً به چه میزانی علم را باور دارد؟ به چه میزانی نگاه به آینده دارد؟ به چه میزانی امید به آینده دارد؟ و به چه میزانی اعتماد دارد؟ اینها همه باورهای فردی و اجتماعی است یا اینکه به کدام مکتب و کدام نظام ارزشی پایبند است.
در نظام ارزشی که فرد محور است یا جامعه؟ در آن نظام ارزشی مثلاً مدارا چه جایگاهی دارد و دیگری یا غیر، پذیرفته است یا نه. اساساً میزان پایبندی فرد به نظم یا قانون چقدر است و نظایر آن.
طیف وسیعی از نظریات از این دست، در این حوزه مطرح شده است. در تعریفی از توسعه که دکتر مجید تهرانیان مطرح میکند، به نظر من میتوان به شاخصهایی دست یافت و سنجید که آیا رسانهها در مسیر توسعه هستند یا نه؟ آن تعریف این است که توسعه بالارفتن ظرفیتهای معنوی و مادی جامعه و رسیدن به سطوح تازهای از پیچیدگی نظم و نوآوری است. پنج متغیر یا عامل را در این تعریف میتوان دنبال کرد. یکی اینکه چهطور جامعه به لحاظ مادی گنجایش بیشتری برای تحرکات توسعهای پیدا میکند و اینکه سطح تولید و میزان دانش فنیاش بالا میرود و صنعتیتر میشود. اینها مجموعاً در فضای اقتصادی، صنعتی و علمی قابل لمس و اندازهگیری هستند و ظرفیتهای مادی را میسازند. علاوه بر این چه نوع تلقیهایی وجود دارد چه نوع زمینههایی وجود دارد؟ آیا جامعهای که فرهنگش فرهنگ جمعی است به آینده امید بیشتری دارد یا جامعهای که ارزشهای فردی در آن غلبه دارد؟ چرا که فرد میزان تحمل کمتری نسبت به تفاوتها و تکثرهایی که در آن جامعه است، دارد و اصلاً امیدوار به تغییر نیست اینها ظرفیتها یا گنجایشهای معنوی توسعه است.
در کنار این دو شاخص سه شاخص دیگر هم گفته میشود که جامعه به سمت پیچیدهتر شدن برود به سمت تقسیم کار بیشتر برود و به سمت تخصصیتر شدن نهادهای اجتماعی فرهنگی و سیاسی حرکت کند بهطوری که هرکدام کار خودشان را انجام بدهند و یک نظام اداری کارآمد وجود داشته باشد و نظایر آن.
5. شتاب گرفتن زندگی در عصر اطلاعات
ارتباطات و توسعه موضوع سلسله گفتارهایی از دکتر هادی خانیکی است. او دراین مباحث که تاکنون 4 قسمت آن از نظرتان گذشته است با بررسی سیر تحول نظریههای ارتباطات و توسعه به تشریح و تفسیر سه نسل از نظریات پرداخت و نقش و جایگاه رسانهها را در فرایند توسعه روشن کرد. اکنون و در آخرین بخش این گفتارها وی به تاثیر تحولات ارتباطی در دگرگونی و شتاب گرفتن زندگی اجتماعی میپردازد.
مباحثی که تاکنون در حوزههای آکادمیک و نظری ارتباطات و توسعه گفته شده، امروز نقش بیشتری را در اداره امور جامعه، سامان گرفتن زندگی اجتماعی و زندگی روزمره پیدا کرده است. برجستهتر شدن این نقش را بیشتر با ورود به عصر اطلاعات میتوان دنبال کرد. اگر تا دیروز وقتی از ارتباطات و توسعه سخن گفته میشد تنها رادیو، تلویزیون، مطبوعات، سینما و ارتباطات سنتی به ذهن متبادر میشد، حالا ما وارد عصری شدهایم که بالاترین مشخصهاش فناوری و رسانههای جدید است و این یعنی ورود به عصر رسانههای نو.
این رسانهها را البته میشود و باید برای پیگیری مباحث جدید ارتباطات و توسعه خرد کرد و به هرکدام به تفکیک پرداخت ولی من برای اینکه عامل اصلی تغییر روشن بشود تاکید میکنم که عامل اصلی تغییر در انقلابی است که در دانش و فناوری اطلاعات و ارتباطات رخ داده است. یعنی همان انقلاب ICT و ورود آن به عنوان مادر علوم جدید در بقیه حوزههای علم. در واقع این فناوریهای جدید عظیمترین ماشین مصنوعی هوش بشر را بوجود آورده که همان world wide web یا آن 3 «دبلیو» است که کمابیش با آن آشنا هستیم. این یعنی ورود به عصر دیجیتال، ورود به عصر دانایی، یعنی دیجیتالی شدن اقتصاد، دیجیتالی شدن آموزش، دیجیتالی شدن فرهنگ، دیجیتالی شدن سیاست و نظایر آنها.
کنت بولدینگ برای اینکه نشان بدهد فناوری های اطلاعات و ارتباطات چقدر و با چه شتابی همه عرصههای زندگی را دگرگون کرده تمثیل خوبی به کاربرده است. او میگوید عمر انسان خردورز در زمین حدود 50 هزار سال است، یعنی از زمانی که انسان توانست بر طبیعت مسلط شود و محیط خودش را تغییر دهد ،که البته این 50 هزار سال در برابر 4 میلیون سال، عمر تخمینی کره زمین، خیلی ناچیز است.
وی برای اینکه مشخصتر شود، این 50 هزار سال را به تعداد نسلهایی که ممکن است در این مدت وجود داشته باشند، تبدیل کرده و میگوید اگر متوسط عمر هر نسلی را 65 سال بگیریم، این مدت شامل 800 نسل میشود. از این 800 نسل، یعنی از زمانی که انسان خردورز در زمین آمده تاکنون حدود 650 نسل آن غارنشین بودهاند و تحول مهمی پیرامون خودشان بهوجود نیاوردند، یعنی از مغزشان که ظرفیت تغییر محیط و انقلابهای علمی را داشته استفاده زیادی نکردند.
اولین تحول بزرگی که رخ داده و امکان ثبت و تجربه را فراهم کرده اختراع خط و کتابت است. یعنی با اختراع یک پدیده ارتباطی 70 نسل پیش انسان به این نقطه رسیده است. در این 70 نسل نیز بزرگترین شتاب با صنعت چاپ آغاز شده که متعلق به 7 نسل پیش است.
بولدینگ میگوید اکثریت قریب به اتفاق تغییرات بزرگ زندگی انسان در این نسل آخر یعنی از 65 سال پیش تاکنون رخ داده است. یعنی بیشترین دانشمندان طول تاریخ علم دانشمندان زنده هستند و این یعنی شتاب گرفتن تحولات اجتماعی.
اگر به این 65 سال نگاه کنید حدوداً 40 سال است که استفاده از شبکهها و تلفیق این شبکهها با ماهوارههای راه دور و وسایل ارتباط جمعی اتفاق افتاده، یعنی شکل گرفتن مثلث تله ماتیک که ارتباطات از راه دور ،ارتباطات کامپیوتری و ارتباطات جمعی است. به تعبیر دیگر یعنی همان رسانههای قدیمی نظیر رادیو، تلویزیون، روزنامه و ... اینها تغییرات امروز زندگی یکایک ما را شکل داده اند و از اینجاست که نقش ارتباطات در زندگی یعنی دگرگون کردن زندگی و شتاب دادن به زمان، مکان و فضا و این آغاز عصر جدید یا عصر اطلاعات است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
تفاوت پیشرفت و توسعه
مطلبی دیگر از این انتشارات
نقش رسانه در مدیریت بحران های سیاسی
مطلبی دیگر از این انتشارات
نکات مهم مبانی پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی