نظریه های ارتباطی در ارتباطات سیاسی

نظریه های ارتباطی

نظریه‌ تزریقی‌(گلوله‌ جادویی‌):

اساس‌ این‌ نظریه‌ بر قدرت‌ نامحدود پیام‌ استوار است‌ و بر این‌ عقیده‌ است‌ که‌ اگر پیام‌ خوب‌ و قـوي ارائـه‌ شود بیشترین‌ تاثیر را بر مخاطب‌ دارد. در این‌ نظریه‌ مخاطب‌ بسـیار منفعـل‌ در نظـر گرفتـه‌ مـی‌ شـود. بـه‌ ارتباطات‌ میان‌ فردي توجه‌ نمی‌ شود و هدف‌ ایجاد نظم‌ وپیوستگی‌ اجتماعی‌ در کوتاه‌ مدت‌ اسـت‌. در ایـن‌ راستا به‌ عواملی‌ چون‌ تحریک‌ احساسات‌ و عواطف‌ متوسل‌ می‌ شود.

نقد نظریه‌ تزریقی‌:

· ارتباطات‌ میان‌ فردي را نادیده‌ می‌ گیرد.

· تاثیر پیام‌ هاي ارتباطی‌ ناپایدار و گذرا است‌. یعنی‌ این‌ نظریه‌ بیشتر به‌ دنبـال‌ تـاثیرات‌ کوتـاه‌ مـدت‌ است‌.

· به‌ تکرار پیام‌ تاکید کرده‌ است‌ ولی‌ باید توجه‌ داشت‌ در مـواردي تکـراري ممکـن‌ اسـت‌ بـه‌ ضـرر ارتباط‌ گر(فرستنده‌) باشد.

· این‌ نظریه‌ شاید تنها در جوامعی‌ که‌ کثرت‌ وسایل‌ ارتباطی‌ وجود ندارد یعنی‌ در صورت‌ عـدم‌ تنـوع‌ رسانه‌ اي شاید بتواند موفق‌ باشد زیرا مخاطب‌ پیام‌ هاي متناقص‌ و متفـاوت‌ را از رسـانه‌ هـاي مختلـف‌ دریافت‌ نمی‌ کند.

نظریه‌ استحکام یا تاثیر محدود:((Limited Effect Theory

این‌ نظریه‌ به‌ وسیله‌ لازار سیفلد و برسلون‌ در اواخر دهه‌١٩٤٠ مطرح‌ شد. طبق‌ این‌ نظریه‌ پیام‌ هاي ارتباطی‌ قادر نیستند تغیرات‌ بنیادي در عقاید و رفتار افراد به‌ وجود آورند ولی‌ می‌ توانند به‌ صورت‌ محدود بـه‌ آنهـا استحکام‌ بخشند پس‌ براي تاثیرگذاري باید زمینه‌ قبلی‌ وجود داشته‌ باشد. بـرعکس‌ نظریـه‌ تزریقـی‌ در ایـن‌ نظریه‌ مخاطب‌ پویا درنظر گرفته‌ می‌ شود. این‌ نظریه‌ به‌ پارامترهایی‌ نظیر سن‌، شـغل‌، خـانواده‌، تحصـیلات‌ و... اهمیت‌ زیادي می‌ دهد. در حقیقت‌ طبق‌ این‌ نظریه‌ نقـش‌ رسـانه‌ هـا بازسـازي زمینـه‌ هـاي شـناختی‌ و نگرش‌ افراد است‌ نه‌ ساختن‌ نگرش‌ جدید.

رهبران‌ افکار نیز در مرحله‌ انتقال‌ پیام‌ بر روي آن‌ تاثیر می‌ گذارند.خارج‌ شدن‌ یک‌ پیام‌ از حالت‌ یک‌ پارچـه‌ و طراحی‌ پیام‌ هاي متنوع‌ براي مخاطبان‌ مخالف‌ و پیدایش‌ نشریات‌ تخصصی‌ از پیام‌ هاي ظهور این‌ نظریـه‌ است‌.

نقد نظریه‌ استحکام:

· نقش‌ رهبران‌ افکار را بسیار افراطی‌ بررسی‌ می‌ کند.

· نقش‌ رسانه‌ ها را فقط‌ به‌ تحکیم‌ نظریات‌، عقاید و نگرش‌ موجود محدود می‌ کند و نقش‌ آنهـا را در تغییر نگرش‌ نادیده‌ می‌ گیرد.

نظریه‌ استفاده و رضایتمندي یا نیازجویی‌:((Uses & Gratification Theory

این‌ نظریه‌ می‌ گوید مخاطب‌ بر اساس‌ نیاز خود به‌ محتواي رسانه‌ شکل‌ می‌ دهـد. در ایـن‌ نظریـه‌ مخاطـب‌ آغازگر ارتباط‌ است‌. مخاطب‌ فعال‌ است‌. رقابت‌ رسانه‌ ها براي تامین‌ نیاز مخاطب‌ الزامی‌ اسـت‌ و مخاطـب‌ براي تامین‌ نیاز خود آگاهانه‌ رسانه‌ مورد نظر را انتخاب‌ می‌ کند.

نقد نظریه‌ استفاده‌ و رضایت‌ مندي:

١- تاثیر رسانه‌ ها را در ایجاد و تامین‌ نیاز نادیده‌ می‌ گیرد.

٢- عنصر فرستنده‌ را از فرایند ارتباط‌ کنار می‌ گذارد و به‌ صورت‌ افراطی‌ به‌ مخاطب‌ توجه‌ می‌ کند.

نظریه‌ برجسته‌ سازي:((Agenda Setting Theory

این‌ نظریه‌ می‌ گوید رسانه‌ ها در انتقال‌ پیام‌ نوعی‌ اولویت‌ یا برجسته‌ سازي به‌ وجود می‌ آورنـد. رسـانه‌ هـا اگرچه‌ شاید نمی‌ توانند تعیین‌ کنند که‌ مخاطب‌ چگونه‌ فکر می‌ کند اما می‌ تواند مشخص‌ کنـد کـه‌ بـه‌ چـه‌ فکر می‌ کند. در واقع‌ مسئولیت‌ جهت‌ دهی‌ به‌ افکار مخاطب‌ با رسانه‌ است‌. یعنی‌ تاکید موضـوع‌ در رسـانه‌ باعث‌ برجسته‌ شدن‌ آن‌ در ذهن‌ مخاطب‌ می‌ شود.

نقد نظریه‌ برجسته‌ سازي:

· باید توجه‌ داشت‌ در تعیین‌ اولویت‌ ها زمینه‌ ها و ساختارهاي اجتماعی‌ نیـز تـاثیر گـذار هسـتند در حالی‌ که‌ در برجسته‌ سازي تعیین‌ اولویتها صرفا به‌ مخاطب‌ نسبت‌ داده‌ می‌ شود.

· در بسیاري موارد توجه‌ تفاوت‌ به‌ اینکه‌ چگونه‌ فکر کنیم‌ و اینکه‌ به‌ چه‌ فکر کنیم‌ مشکل‌ و ناممکن‌ است‌.

نظریه‌ شکاف آگاهی‌:((Knowledga Gap Theory

به‌ همراه‌ افزایش‌ انتشار اطلاعات‌ توسط‌ رسانه‌ هـاي جمعـی‌ بخشـهایی‌ از جمعیـت‌ کـه‌ پایگـاه‌ اجتمـاعی‌، اقتصادي بالاتري دارند بیشتر و سریعتر از بخشهایی‌ که‌ پایگاه‌ پائین‌ دارند اطلاعات‌ را کسب‌ می‌ کننـد و در نتیجه‌ شکاف‌ آگاهی‌ میان‌ این‌ ٢ بخش‌ به‌ جاي کاهش‌ افزایش‌ می‌ یابد.

نظریه‌ وابستگی‌:

تعریفی‌ که‌ این‌ نظریه‌ از مخاطب‌ ارائه‌ می‌ دهد مجددا او را منفعل‌ فرض‌ می‌ کند چون‌ معتقد به‌ یک‌ رابطه‌ ٣ گانه‌ بین‌ رسانه‌، جامعه‌ و مخاطب‌ است‌. این‌ رابطه‌ ٣ گانه‌ تحرک‌ و پویایی‌ مخاطب‌ را در مقابل‌ رسـانه‌ از او می‌ گیرد چون‌ مخاطب‌ به‌ رسانه‌ ها وابسته‌ می‌ شود. هرچه‌ نیازها بیشتر باشد میزان‌ وابستگی‌ بیشتر می‌ شود و متعاقب‌ آن‌ تاثیر رسانه‌ ها بر رفتار و نگرش‌ مخاطب‌ بیشتر می‌ شود.

در واقع‌ رسانه‌ ها می‌ توانند وابستگی‌ ایجاد کنند و از آن‌ بهره‌ برداري کنند. میزان‌ این‌ وابسـتگی‌ از شخصـی‌ به‌ شخصی‌ دیگر و گروهی‌ به‌ گروه‌ دیگر و از فرهنگی‌ به‌ فرهنگ‌ دیگر متفاوت‌ است‌.

نقد نظریه‌ وابستگی‌:

نادیده‌ گرفتن‌ ویژگیهاي فردي و ارتباطات‌ میان‌ فردي.