نوشتن رو دوست دارم. (از «نوشتن» نوشتن رو بیشتر.)
قانونِ پاستا در محتوانویسی
محتوایی که خوب نوشته شده باشد مزهٔ پاستا میدهد.
اسم این را گذاشتهام «قانون پاستا در محتوانویسی» و چند خصیصهٔ محتوای خوب را خلاصه میکند.
پاستای خوب زود میپزد، کِش نمیآید، مخلفات نمیخواهد و مزهٔ چیزی جز پاستا نمیدهد.
محتوای خوب هم همین است.
پاستای خوب زود میپزد
مثل یک پاستای خوب، محتوای خوب آمادهٔ سِرو است. نیازی نیست در مواد خوابانده شود، چند قلم سس و چاشنی بخورد و ساعتها روی اجاق باشد. از خط اول «اصل مطلب» است و قبل از طاق شدنِ طاقت مخاطب، تمام میشود.
مثلا برای راهنمای پخت پاستا مینویسیم: آب را جوش بیاورید، پاستا و طمع دهنده را اضافه کنید، سه قاشق روغن یا ۲۰ گرم کره بریزید، ۲۰ دقیقه بپزید.
فوری مثل خود پاستا.
پاستای خوب کِش نمیآید
مثل یک پاستای خوب، محتوای خوب طویلتر از آنچه باید باشد، نیست. با «اصل مطلب» شروع میشود، به «اصل مطلب» میپردازد و با پایانِ «اصل مطلب»، تمام میشود.
مثلا اگر قرار است راجع به ترفندهای محتوانویسی بنویسیم، صحبت از تاریخچه محتوانویسی کِش دادن مطلب است.
پاستای خوب مخلفات نمیخواهد
مثل یک پاستای خوب، محتوای خوب به مخلفات متکی نیست. خودش همان چیزی است که باید باشد. «اصل مطلب» را در سالاد کلمات نپیچانده و آن را با کمترین عواملِ حواسپرتی سِرو کرده.
مثلا بهجای اینکه ترفندهای محتوانویسی، اصول اخلاقی در محتوانویسی و نحوه برخورد با کارفرماهای تولید محتوا را بپیچد در یک مطلب، روی یکی از آنها تمرکز میکند.
پاستای خوب مزهٔ پیتزا نمیدهد
مثل یک پاستای خوب، محتوای خوب مخاطب را گول نمیزند. همان است که در عنوان مدعیاش شده و مزهای را میدهد که قولش را داده. برای جلب توجه اغراق نکرده و برای منافع شخصی و جمعی دروغ نبافته.
مثلا وقتی عنوان مقاله «چگونه در ده دقیقه میلیاردر شویم» است، باید روشی برای میلیاردر شدن در ده دقیقه ارائه کند؛ و هر چیزی جز این دروغ است و دزدیِ توجه.
محتوای شما چطور است؟ شبیه پاستا هست؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
کپیرایتینگ دیجیکالا یک مشکل واضح دارد
مطلبی دیگر از این انتشارات
یادداشت دوم: اهمیت ایجاز در محتوانویسی
مطلبی دیگر از این انتشارات
نونِ نوشتن: راهنمای فوریفوتی درآمدزایی با نویسندگی