As a product designer with a background in both design and technology, I specialize in solving complex problems and creating user-friendly fintech products
احمقانه طراحی کنیم!
دیزاینرها همیشه دوست دارند چیزهایی زیبا خلق کنند؛ خواه یک پوستر، لوگو و یا یک وب سایت و یا یک اپ باشد، دیزاینرها میخواهند چیزهای خلق کنند که به آن افتخار میکنند!!
اما آیا زمانی وجود دارد که یک طرح زشت "یا به معنای واقی کلمه افتضاح " بتواند انتخاب بهتری باشد؟
همه وب سایتها زیبا نیستند؛ در دنیای واقعی، خیلی از طراحیها به طرز عجیبی زشت هستند!!
"لااقل از نظر ما"
هر اپی یا محصولی زرق و برق دار نیست! مثلا در زندگی روزمره، به قفسهی فروشگاهها نگاه کنید؛ بسته بندی هر محصولی شگفت انگیز و خلاقانه نیست!!
به طور ناخودآگاه، ممکن است فرض کنیم که مدیر خلاقیت آن برندها نمیدانستند که چه کاری انجام می دهند تا بستهبندی جذابتری داشته باشند تا نظر مشتریان بیشتری را به خود جلب کنند! و تقریباً به نظر میرسد که طراحان آن برندها نمی توانند طرحی را حداقل درست اجرا کنند!! یا ممکن است روسای شرکت نتوانند فرق بین یک طراحی خوب را از بد تشخیص دهند یا شاید آنها بودجه لازم برای استخدام تیم طراحی خوب را ندارند!؟
در بعضی از نمونه های طراحی "احمقانه"، این نکات شاید اتفاق میافتد"شایدهم نه" چرا؟ صادقانه بگویم، گاهی اوقات یک محصول زشت، از محصولهایی با طراحی بهتر، فروش بسیار بسیار بهتری دارد!!!
به عنوان مثال، یک وب سایت یا اپ با طراحی احمقانه، "حداقل از نظر ما" ممکن است نسبت به یک رقیب با طراحی جذاب، ترافیک و فروش بهتری داشته باشد.
خوب حالا که چی؟
به این دلیل است که دیزاین فقط طراحی نیست!، در مورد تعامل کاربر با محصول هم است.
در اصل، دیزاین، هنر برقرارکردن ارتباط بین یک ایده با مخاطبان خاص است! در بعضی مواقع، طرحی که از نظر مخاطبان یا دیگر طراحان زشت تلقی می شود، در واقع بهتر و کارآمدتر هم است!!
مطالعه موردی از مطالعات موردی!!!!
در یک مقاله، "یادم نیست، کجا بود!!" تجربه یک طراح را خواندم که نوشته بود:
"چند سال پیش، در وب سایت آن شرکت،
بنرهای خلوت و کمی داشتند؛ اما هنگامی که موس کاربران بر روی بنرها قرار میگرفت، انیمیشنهای جذابی در بنرها اجرا میشد.
طراحان آن شرکت فکر میکردند که طراحی آنها بسیار عالی است، همچنین احساس میکردند که به کاربر به طور واضحی اعلام میکنند که بنر قابل کلیک است.
اما وقتی دادههای سایت را بررسی کردند که چه چیزی در سایت اتفاق می افتد، به این نکته رسیدند که کاربران بر روی بنرها کلیک نمیکردند!!
بعد از بررسیها و تحقیقات فراوان چیز جالبی را کشف کردند؛ و آن این بود که وقتی کاربران در حال تعامل با سایت بودند از این انیمیشن بنرها لذت میبردند و آن کار را تکرار میکردند! به همین سادگی، این دلیلی برای این بود که در سایت به مرحلههای جلوتر نمیرفتند!!!!
پس بنرها را به یک دکمه خیلی بزرگ "غیرعادی" با جملهی (کلیک کنید) جایگزین کردند!)
اتفاقی که افتاد، افزایش 75 درصدی ترافیک در صفحات سایت بود!!!"
با چه نوع کاربری در ارتباط هستید؟
کاربران میدانستند که می توانند با آن بنر در صفحه تعامل داشته باشند، اما آنها نمیدانند که چرا باید این کار را انجام دهند.
این یک شکست برای آن تیم طراحی بود! کار آنها این بود که کاربران بتوانند در راستای اهداف بیزینس با سایت تعامل داشته باشند، آنها را به حرکت در سایت و جلو رفتن مراحل تشویق کنند، اما این کار را نکردند؛ در عوض، به آنها چیزی سرگرم کننده برای بازی با آنها دادند!
لااقل از زمانی که من دیزاین را شروع کردهام "در این 9 ماه ?"، میبینم که دیزاینرها، طراحیهای مفهومی بیش از حد نرم و ظریف را با انیمیشنهای عجیب را ارائه میکنند!!! "خوب چرا آخه؟"
نمونهای کامل از این امر را میتوان در زندگی روزمره، در قفسههای فروشگاهها دید؛ در راهروها، محصولات مختلفی وجود دارد، اما احتمالاً چیزی با طراحی که ما هوشمندانه "یا همچین چیزی" مینامیم در مقایسه با محصولی که بستهبندی آن را میتوان گفت که اصلا طراحی نشده، اما در عوض توجه بیشتری به رفع نیاز کاربر دارد و فریاد می زند که به چه کاری میآید، آمار فروش بهتری دارد! محصولاتی که " با طراحی احمقانه" دقیقاً به کاربر آنچه انجام می دهند، نحوه استفاده و مزایای محصول را نشان میدهند؛ آنها به دنبال عمل هستند، نه پیچیدگی!
همانطور که در بسیاری از مقالات و بحثها مطرح است، باید محصول خود را بشناسید، مخاطبان خود را بشناسید و در هنگام طراحی، طوری طراحی کنید که محصول شما برای آن دسته کاربر کار کند.
"نه لایک بیشتر در دریبل"
موفق باشید!?
مطلبی دیگر از این انتشارات
آموزش افترافکت (After Effect)
مطلبی دیگر از این انتشارات
قدم اول، design brief
مطلبی دیگر از این انتشارات
تمرین ایلاستریتور (متن ایزومتریک)