As a product designer with a background in both design and technology, I specialize in solving complex problems and creating user-friendly fintech products
مشتریان تپسی، یه ماشین پرنده میخواستن!!
گاهی اوقات باید early adaptor های خود را نادیده گرفت!
اکثر شرکتها وقت زیادی را صرف گوش دادن به مشتریهای حرفهای* خود میکنند؛
*(مشتری حرفهای: افرادی که بیشترین وقت خود را صرف استفاده از محصولات یا خدمات آنان میکنند)
چرا؟ چون شرکتها راحت میتوانند با آنان تعامل برقرار کنند!!
مشتریان حرفهای، عاشق محصول ما هستند؛ در کل، صدای آنها برای بهبود محصول شرکت، راحت شنیده میشود.
اما آنان مشتریهای عمده ما نیستند و تعداد آنها در برابر نظر بیشتر مشتریان ما بسیار ناچیز است.
آنها مشکلی را که بیشتر مشتریان دارند تجربه نمی کنند!!
آنها ویژگیهایی که خیلی از مشتریان اصلا به آن اهمیتی نمیدهند را از ما میخواهند!
مطالعه موردی (تپسی):
در یک وبلاگ، یک مشتری درباره ری-دیزاین تپسی میگوید:
- "چرا دیگه مشکی نیست! تپسی دیگر هویتی ندارد!!"
یکی دیگر از مفسران نوشت:
- "من در تپسی آیندهای نمیبینم!"
و یکی دیگر نوشت:
- " تنها چیزی که میتوانم، به عنوان یک فن، بگویم:"من ناراحتم و این محصول و لوگوی جدید افتضاح است."
نظر کاربران یک وبلاگ دیگری که آنان هم محصولی بینقص را انتظار داشتند:
- "من هنوز نمیتوانم این لوگو را باور کنم! چرا اینقدر بد است؟"
مشتریان تپسی، خواستار یک ماشین پرنده از این برند بودند!!
اما بیشتر مشتریان، فقط یک اپ کاربردپذیر برای گرفتن تاکسی میخواستند!
من این موضوع را بارها و بارها در هر محصولی میبینم: گروه کوچکی از مشتریان برای ویژگیهای تازه، کلی سر و صدا بپا میکنند، در حالی که آن ویژگیها برای کاربران معمولی خیلی پیچیده و غیرقابل فهم است!
متقاعد کردن ذینفعان محصول (که خودی هستند و اکثرا در حوزه فعالیتی خود از بهترینها هستند) دشوار خواهد بود تا بپذیرند مشتریانی که در استفاده از محصول ما حرفهای هستند (دقیقاً مثل آنها) کسانی نیستند که شما باید به حرف آنها گوش دهید.
از این گذشته، مشتریان حرفهای ما، خیلی راحت به ما فیدبک میدهند –خود آنها پیش ما میآیند و بسیار منطقی هم هستند- اگر از آنها بخواهید از جدیدترین نسخه استفاده کنند، بدون تردید این کار را انجام خواهند داد.
اما اگر از ابتدا به حرفهایها گوش دهید، محصولاتی را خلق خواهید کرد که استفاده از آن برای مشتریان معمولی و عمده ما خیلی خیلی پیچیده و سخت است!
بعد از ری-دیزاین تپسی، خیلی استفاده از آن برای کاربران معمولی راحتتر شده و کم کم کاربران حرفهای هم از محصول تازه راضی شدهاند، بدون این که هیچ ماشین پرندهای ساخته شود!
بنابراین اگر ذینفعان سعی دارند با گوشدادن به مشتریان خبره خود، یک محصول را ایجاد کنند، این داستان را به آنها یادآوری کنید:
گاهی اوقات، بهتر است early adaptor های خود را نادیده بگیرید!
موفق باشید!?
مطلبی دیگر از این انتشارات
راهنمای شروع UI/UX + نقشه راه
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا ریبرندینگ؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
تجربههای دورکاری من