تریدنامه (3): استراتژی معامله مسیر فعالیت منظم در بازار است

نمی دانم شما هم موافقید یا نه که: هر چه وسعت یک مجموعه ی نامنظم بیشتر می شود می توان انتظار داشت که به الگوی رفتاری منظمی از آن دست پیدا کنیم. مثالی که می توان برای این گفته بیان کرد ذرات هوا است. این ذرات در مجموعه های کوچک رفتار نامنظمی را از خود نشان می دهند اما در مقیاس بزرگ تر برآیند رفتاری آنها الگوهای منظمی است که می توان مطالعه کرد.

هدف از استراتژی معامله آن است که در فضای نامنظم بازار مالی، با نظمی خاص اقدام به خرید و فروش کنیم. فعالان بازار به دنبال کسب سود از معاملات خود هستند و از ضرر در خریدها و فروش های خود دوری می کنند. اینکه تصور کنیم کسانی در بازار آگاهانه متحمل ضرر می شوند تا طرف دیگر معاملات به سود برسند احمقانه است. بنابراین در بازار مالی جنگ خاموشی برای سودآوری در جریان است که فضای آن را نامنظم می کند.

یک استراتژی کارآمد معامله این امکان را به ما می دهد که به الگوی رفتاری منظمی در فضای بازار برسیم و در مسیر آن پیش برویم. جوابگو بودن یک استراتژی برای یک بازار خاص دلیل بر آن نیست که برای استفاده در بازارهای دیگر هم مناسب است. همان طور که در ابتدا گفتیم وسعت یک بازار، تعداد معامله گران و حجم معاملات، در شکل گیری الگوی رفتاری منظم تأثیرگذار است. پس حتماً لازم است که پیش از استفاده از استراتژی مورد نظر در یک بازار مالی، آن را آزمایش کنیم.

در یک بازار وسیع میزان استقبال از استراتژی ما توسط معامله گران دیگر، اهمیت خاصی ندارد زیرا هدف ما رسیدن به الگوی رفتاری منظم در بازار بود که به آن رسیدیم؛ با این استراتژی فعالیت منظمی در معاملات خود داریم حتی اگر کسی از آن استفاده نکند. در یک بازار مالی با وسعت کم نگاه ما به سمت رفتارهای جزئی فضای بازار می رود. بنابراین نوع استراتژی حاکم بر معاملات برای ما هم مهم می شود؛ شاید این استراتژی اساسا دستوری و فاندامنتال است.