شهرها و بازارهایشان در نگاه فرد ریچاردز

در ادامه‌ی جستجو پیرامون موضوع سفرنامه‌ها و توصیفات و تصاویری که از شهرها در آن‌ها شده، این بار به توصیفات و ترسیم‌‌های فرد ریچادرز از شهرهای ایران و بازارهایشان رسیدم.

سفرنامه فرد ریچاردز از چند برایم جذاب بود. یک اینکه او در دوره‌ای خاص به ایران آمده است. ابتدای حکومت رضاشاه(1309ش 1930م) ، زمانی‌که ساختار اجتماعی و نظام روابط سنتی تضعیف شده و تقریبا ابتدای تغییرات ساختاری و کالبدی شهرها است. به همین دلیل در این سفرنامه ردی از روابط سنتی جامعه ایرانی قابل خوانش است. نکته جذاب دیگر روایت پر از جزییات و نگاه دقیق نویسنده است به نحوی که با خواندن توصیفات او از هر فضا، تصویر آن کاملا در ذهن ساخته می‌شود. جایی در شرح حال نوشته شده که می‌توانست نویسنده‌ای مشهور باشد و سومین و مهمترین نکته هم ترسیمات و طرح‌های اوست که در شامل 48 تصویر در این کتاب است.

فردریک چارلز ریچاردز
فردریک چارلز ریچاردز

پیش از این نیز اینجا از طومارهای تصویری و روایتگری سفر با تصاویر در دوران پیش از عکاسی در نقاشی‌های پاول پیاستسکی و در اینجا از شهرها در نگاه نصوح مطراقچی پرداخته بودم اما فردريک چارلز ريچاردز بر خلاف سه سفرنامه نویس قبلی که از نظامیان بودند، نقاش و هنرمندی زاده 1878در انگلستان است. او در سال 1927 کرسی‌های استادی و تدریس هنر ونقاشی را ترک کرد و سفری را به مصر، فلسطین، سوریه و ایران آغاز کرد.

سفرنامه فرد ریچاردز
سفرنامه فرد ریچاردز


حاصل سفر او به ایران کتابی است به نام سفری ایرانی «A Persian Journey» که با ترجمه روان خانم مهین دخت صبا توسط انتشارات علمی و فرهنگی با نام سفرنامه فرد ریچاردز منتشر شده است. او در این کتاب چگونگی آغاز سفر به ايران را شرح داده و سپس شهرهای مختلف ايران را به ترتیبی که سفر کرده است از اصفهان، شيراز، يزد، کرمان، مشهد، تهران، قزوين , همدان و تبريز تا رشت و انزلی توصيف كرده است، توصیفاتی از آثار و ابنیه تاریخی تا رسوم و مراسم مذهبی هر شهر.

A Persian Journey
A Persian Journey

اما جالب اینجاست که اولين تصویری كه در كتاب آمده دروازه قرآن شيراز است. گویی نویسنده نيز با آگاهی به این رسم قدیمی که ایرانیان سفر را با گذشتن از زیر قرآن آغاز می کنند اين طرح را كه بايد در صفحه 170 كتاب می‌آمد، در شروع كتاب آورده است.

دروازه قرآن شیراز
دروازه قرآن شیراز

او که به دلایل مذهبی و رسوم موجود امکان حضور بی واسطه و طولانی مدت و مشاهده فضاهای داخلی خانه‌ها و یا حضور در مساجد بزرگ و مراسم مذهبی را نداشته ، مهمترین توصیفات را از مهمترین فضاهای عمومی شهرهای ایرانی یعنی بازارها کرده است:

بازارهای ایران هنوز مقدار زیادی از جذابیت و فریبندگی خود را حفظ کرده و هنوز زیباترین گوشه زندگی مردم این کشور را تشکیل می‌دهند. کسانی که به شهرهای مشرق زمین مسافرت می‌کنند اگر از مشاهده بازارها خودداری کنند نسبت به جالب‌توجه‌ترین جنبه زندگانی مردمی، که به کشور آنها مسافرت می‌کنند، بی‌اعتنایی نشان داده‌اند. این بازارها ممکن است شلوغ باشد ولی هیچ‌وقت کسل‌کننده نیست و صرف‌نظر از انداختن اخلاط سینه و خارج ساختن صداهایی پس از نوشیدن چای زیاد می‌توان آن را یکی از مطبوع‌ترین و وسیع‌ترین باشگاه‌های جهان خواند. هیچ چیز ملال‌آور در این بازارها یافت نمی‌شود و اخبار در اندک مدتی در آن پخش می‌گردد. مذاکرات بازار مانند گفت‌وگوهایی که راجع به قیمت‌ها و بورس می‌شود تازه و دست اول است.
بازار شیراز
بازار شیراز


در بازارهای ایران دکانداران مزاحم رهگذران نمی‌شوند. ایرانیان مودب فقط به انداختن یک نگاه پنهانی به خارجیان اکتفا می‌کنند. اگر شخص خارجی به پیشخوان آنها نگاه کند و به محتویات آن توجه نشان دهد، امر دیگری است. در آن موقع دکاندار یا صاحب بساط، فورا به خود می‌آید و مانند یکی از نمایندگان مجلس هنگام تقاضای رای از یک رای‌دهنده جدید تبسم می‌کند و سلام می‌دهد، ولی هرگز مانند فروشندگان قاهره و استانبول، که سیاحان آنها را بد عادت کرده‌اند، آستین کت شما را نمی‌چسبد. به همان اندازه که ادب و تواضع ایرانیان معروف است گستاخی و خودنمایی فروشندگان قاهره و استانبول شهرت دارد. دکاندار ایرانی، مانند کلیه فروشندگان مشرق زمین، مشتری را با یک نگاه برانداز می‌کند و می‌فهمد که چگونه باید توپ پارچه ابریشمی یزد، که چشم را خیره می‌کند، یا قطعه کمیابی از زردوزی عهد شاه عباس یا کاشی یکی از مساجد قدیمی را به وی نشان دهد.
بازار یزد
بازار یزد


بازار، روی هم رفته، یک شهر مسقف بدون نقشه را تشکیل می‌دهد. پیچ و خم‌های آن نظریه نویسندگان و معماران تازه‌جویی را در نظر مجسم می‌کند که ساختمان خیابان‌های مسقفی را برای آینده پیشنهاد می‌کنند. به استثنای متکدیانی که دائما ناله می‌کنند و می‌توان آنها را «زنبورهای بازار» نامید، کمتر کسی در بازار یافت می‌شود که حتی به نظر، غمگین بیاید. بازرگانان که تیزهوشی را به زیرکی و حیله‌گری رسانیده‌اند، از چانه زدن، که آن را به صورت یک هنر ظریف درآورده‌اند، لذت می‌برند. به‌طوری که این تصور برای شخص پیش می‌آید که اگر بهایی را که کاسب بار اول برای کالایی مطالبه می‌کند به او داده شود او به تدریج پژمرده می‌شود و از بین می‌رود؛ زیرا هیچ‌وقت خود را از اینکه بار اول بهای گزاف‌تری برای کالای خود مطالبه نکرده نخواهد بخشید. در فاصله معاملات، هنوز مانند دوران فراغت یعنی دویست‌وپنجاه سال قبل که شاردن از بازارهای ایران دیدن کرده، قلیان پرآتشی بین کسبه دست به دست می‌گردد.
در فصل زمستان هوای بازار به نسبت گرم و در تابستان سرد می‌باشد؛ چنان که اگر بیش از این رعایت اصول بهداشت بشود و میزان دستمزد بالاتر رود و از روشنایی و نور خورشید بیشتر استفاده شود و ساعات فراغت کسبه نیز افزایش یابد این تصور برای انسان پیش می‌آید که پیشه‌وران بازار از کارگران کارگاه‌های مغرب زمین که با ماشین کار می‌کنند (با وجود کلیه روش‌های جدید و استعداد آنها و ماشین‌هایی که طبق آخرین اسلوب ساخته شده) با نشاط‌تر و خوشحال‌ترند. در بازار، پیشه‌وران و کارگران می‌توانند با شوق و ذوق بیشتری کار خود را انجام دهند. چه، مراحل مختلف کار را خود انجام می‌دهند. در حالی که کارگرانی که با ماشین کار می‌کنند باید به طور یکنواخت همان کار را مکرر در مکرر انجام دهند و همیشه یک قسمت از یک شئی را بسازند و اغلب این قسمت به قدری کوچک است که کارگر نمی‌تواند در مغز خود، بین آن قسمت و کار تمام شده رابطه‌ای ایجاد کند. در اینجا این موضوع که آیا بهتر است مرد از کاری که به آن اشتغال دارد راضی باشد و از لذت خلق کردن احساس خشنودی نماید یا اینکه عدم رضامندی خاطر وی را مضطرب و مشوش سازد موضوع بحث ما نیست.
بازار یزد
بازار یزد


روایت او صرفا شامل معماری یا آداب و رسوم و روابط اجتماعی بازار ها نمی‌شود بلکه او صداها، بوها، نورها‌ و رنگ‌ها، گرمی و سردی و بسیاری از جزییات دیگر فضا را برای مخاطبش شرح می‌دهد

بازار اصفهان
بازار اصفهان


شخص می‌تواند روزها را یکی پس از دیگری در بازار اصلی یا در بازارچه‌های تنگ، که بازارها را به یکدیگر متصل می‌کند، به سر برد بدون اینکه صدای گریه کودکی را بشنود. پسر بچه‌ها دارای ریه‌های قوی می‌باشند. هنگام ظهر موقعی که صدای اذان از مناره‌های مساجد نزدیک بلند می‌شود، می‌توان به این اصل پی‌برد. چه، در این هنگام پسر بچه‌های شش ساله در آستانه دکان پدر یا کارفرمای خود می‌ایستند و در حالی که دست خود را نزدیک دهان قرار داده‌اند، با آن صدای زیر و جیغ مانند، مثل آوازه‌خوان‌های کنار زاینده‌رود، اذان ظهر را می‌گویند. این صدا آمیخته با صدها صدای دیگر از قبیل صدای سندان آهنگران، چکش مسگران، صدایی که از صیقلی کردن اشیای برنجی برمی‌خیزد، صدای چکش نقره‌سازان، ناله گدایان و غرش اعتراض آمیز شتران که از سنگینی بار می‌نالند، صدای گفت‌وگوی هزاران تن و صدای پای هزاران تن دیگر، آهنگ مطبوع و موزونی به وجود می‌آورد که بیان آن به وسیله کلمات و عبارات بسیار مشکل است. شگفت آنکه این صداهای ضد و نقیض و این نغمه‌های مخالف، که در بازار شنیده می‌شود، مانند صدای ماشین‌ها گوشخراش و نامطبوع نیست، بلکه صدای گوشخراش بوق اتومبیل‌ها، غرش موتور هواپیماها و صدای استارت موتورسیکلت و صدای اصطکاک قطعات ماشین‌آلات است که غوغا و آشوبی به پا می‌کند و اعصاب را تکان می‌دهد و مرتعش می‌سازد.
بازار شیراز
بازار شیراز


در بازارهای شیراز صدایی شنیده می‌شود که بسیار عجیب است. این صدایی است که از کوبیدن ادویه (زردچوبه) ایجاد می‌گردد. زردچوبه کوب در حالی که تا کمر برهنه است یک دسته هاون بزرگ فولادی را در دست گرفته آن را در هوا بلند می‌کند و بر هاونی مملو از ادویه خوشبو فرو می‌آورد که حاصل آن زردچوبه‌ای معطر است. صدایی که از اصطکاک دسته هاون فولادی با هاونی که از سنگ مرمر ساخته شده و محتویات آن برمی‌خیزد با صدای دم زدن و نفس‌های بریده که ناشی از فشار این کار خسته‌کننده است توام با سرود یکنواختی که شاگردها همراه آن می‌افزایند و به عبارت دیگر دم گرفتن آنها، آهنگ خارق‌العاده‌ای به وجود می‌آورد.
بازار وکیل شیراز
بازار وکیل شیراز


قسمت جالب و شعف‌انگیز زندگانی بازار نمایش سرگرم کننده کسب و کار و صنعت و پیشه است. در شهرهای جدید غیر از تعمیرکارانی که بساط خود را کنارخیابان می‌گسترانند سایر کارها دور از انظار مردم صورت می‌گیرد. در حالی که در بازار با چشم خود مشاهده می‌کنید که چرخ کارها چگونه می‌چرخد و مراحل تهیه و تعمیر را در کارگاه‌های روباز تماشا می‌کنید. چینی بندزن، خیاط، کلاهدوز، نخ ریس، قناد، درودگر، جواهرساز، پشم‌ریس و سایر اصناف در بازار دیده می‌شوند. یک پسر بچه اگر بخواهد می‌تواند راجع به تعیین حرفه آینده خود در یک روز چندین مرتبه تصمیم خود را تغییر دهد. یک جوان ایرانی قبل از اینکه راجع به حرفه و پیشه‌‌ای اطلاعاتی به دست نیاورد و آن را یاد نگیرد نمی‌تواند شغل خود را تعیین کند. پسران معمولا از چهارسالگی به بعد به پدران خود در کارها کمک می‌کنند.
بازار مسگرها
بازار مسگرها


تمام این چیزها به زیبایی منظره زندگانی روزانه که بازارهای ایران را با در نظر گرفتن بازارهای قاهره و قسطنطنیه و دمشق و بغداد و اسوان و آندورمان (بازارهای هند را باید بعدا دید) جالب توجه‌ترین بازارهای دنیا می‌سازد کمک می‌کند. درباره بازارهای ایران می‌توان این جمله کلیشه‌ای را، که هر متر مربع آن مملو از چیزهای جالب توجه است، به کار برد.
یک نامه‌نویس حرفه‌ای در حالی که روی یک قالیچه نماز که دو پا عرض و سه پا طول دارد نشسته و میزی به بلندی سه اینچ در جلوی خود قرار داده حاضر است که نامه‌هایی به مضمون تهنیت مولود جدید یا تسلیت فقدان کسی، برای بی‌سوادان بنویسد.
در گوشه‌های اسرارآمیز دخمه‌ای تاریک که به حقیقت در شخص تولید رعب و وحشت می‌کند، شتری عظیم‌الجثه چشم بسته سنگ‌های آسیایی را که روغن را از دانه جدا می‌کند، می‌گرداند. نور بسیار ضعیفی بر این گوشه دورافتاده و اسرارآمیز می‌تابد ولی آنقدر هست که غبار سبز، سفید یا زرد رنگی را بر کلیه اشیایی که در آن دخمه هست، بیفکند و به این ترتیب شتر و شترسوار را یک رنگ و یک طرح سازد. از اینجا که گذشتیم بساط میوه‌فروش به چشم می‌خورد که مثل تخته رنگ نقاشی مملو از رنگ‌های اصلی است و در جلوی آن بلبلی در قفس‌ گردی که از نی ساخته شده دیده می‌شود، این قفس را با پرهای رنگین و مهره‌های آبی زینت داده‌اند؛ بلبل غمگین در آرزوی گل سرخ و شاخسار، ماتم‌زده است.
... ولی برای بازیافتن نشاط و خوشدلی می‌توان به دکان‌های سراجی با آن یراق‌ها و منگوله‌های مخصوص قاطر و شتر یا به دکه پینه‌دوز با آن گیوه‌های سفیدش یا به کوزه‌گری که بر گل مرطوب مشت می‌زند یا فروشنده حنا و سرمه نظر انداخت. اینها با کالاهایی که بر روی پیشخوان دارند به انتظار مورخان نشسته‌اند تا راجع به آنها صدها کتاب دویست صفحه‌ای به رشته تحریر درآورند.


از دیگر تصاویری که در میان نقاشی‌های او تکرار شده و برای من بسیار جالب و دوست داشتنی بود. نقاشی از دورنمای شهرها است. لحظه‌ای در سفر که آثار یا سواد شهر از دور نمایان می‌شود و مسافران خسته را به ذوق می‌آورد. فرد ریچاردز علاوه بر تصویر سازی این لحظه‌ها، آن‌ها را به زیبایی در قالب کلمات هم توصیف کرده است.

تنگ الله اکبر و دورنمای شهر شیراز
تنگ الله اکبر و دورنمای شهر شیراز
سمرقند
سمرقند
همدان
همدان
ایزدخواست
ایزدخواست
قهوه‌خانه بین راهی در یزد
قهوه‌خانه بین راهی در یزد
دورنمای یزد از برج دخمه خاموشان
دورنمای یزد از برج دخمه خاموشان


همچنین تصاویر او از شهرها و بناهای مهم آن‌ها بسیار زیبا و دیدنی هستند

شهر اصفهان
شهر اصفهان
ایوان عالی قاپو
ایوان عالی قاپو
چهل ستون
چهل ستون
پل خواجو
پل خواجو
سی و سه پل
سی و سه پل
مسجد شاه
مسجد شاه
عالی قاپو
عالی قاپو
میدان نقش جهان
میدان نقش جهان
مدرسه چهارباغ
مدرسه چهارباغ


شهر یزد
شهر یزد
تکیه امیر چخماق
تکیه امیر چخماق
گوردخمه خاموشان
گوردخمه خاموشان


شهر شیراز
شهر شیراز
آرامگاه سعدی
آرامگاه سعدی
آرامگاه حافظ
آرامگاه حافظ
شهر تبریز
شهر تبریز
پل بازار تبریز
پل بازار تبریز
شهر مشهد
شهر مشهد
حرم امام رضا
حرم امام رضا


و توصیف و حسرت او از تغییرات و از بین رفتن حس و حال بازار تهران

تهران امروز با شتابي تب آلود از مغرب زمين پیروی مى‌كند. قسمت‌های كاملي را از ظواهر سبک ‌ها و مختصات و ادوار تاریخی مغرب زمين، بدون در نظر گرفتن اين كه از چه كشوري آمده، اخذ مى‌كند و با زندگی خود تناسب میدهد... جای بسي تأسف است كه ايران در عرض یکی دو سال از آداب و سنن ملي خود در زمينه سبک ‌های معماری شرمنده و خجل شود. هيچ چيز در دنيا مانند خيابان‌های سرپوشيده (البته هر گاه به عنوان سايبان باشد و به عنوان فضای بازار نيز مورد استفاده قرار گيرد) زيبا نيست".
شهر تهران
شهر تهران
شمس العماره
شمس العماره


مطالب مرتبط:

- پانورامای ایران

- شهرها در نگاه مطراقچی

- گشت و گذاری در الممالک و المسالک