نازنین هستم ( نازی ) به خاطر کنکور وارد ویرگول شدم و همچنان موندگار شدم اینجا
بعد کنکور یه کنکوری باید چیکار کنه؟
بعد از کنکور همه چیز یه حال دیگه به خودش می گیره شاید واسه یکی رهاییه و واسه یکی بی معنی شدن یه سری چیزا مثلا کتاب هایی ک یک سال باهاشون زندگی کردی یا از دست دادن روتینت و حس کنی خوب الان چی؟ یهو با خودت میگی: برم حسابی عشق و حال کنم ؟ تابستون کوتاهه و بریم صفا سیتی ؟ یا لیییییستتتتت بلند بالایی که تو ایام کنکور جمع کردم از کار هایی که می خوام بعد کنکور انجام بدم رو در بیارم و برم یکی یکی تیکشون بزنم ؟
یا شاید فقط لش کنم و سریال ببینم و حس هیچ چیزی رو نداشته باشم و تهش چهار تا کافه برم اونم با چهار تا ادم امن که هی امار این کنکور کوفتی رو از من نگیرن که چی شد و امسال میری ؟ و می خوای چیکار کنی و .... یا خودت رو از ادم ها دور کنی چون حوصله حرف هاشون رو نداری و خودت رو توی گوشه امنت نگه داری تا اون ارامش بعد کنکورت رو تجربه کنی ( در حالی که فکر ها و حرف ها دارن تو سرت رژه می رن و آینده برات ترسناک شده ) ولی می خوای با وجود همه این داستان ها یکم اروم باشی و زندگی رو سخت نگیری چون فک می کنی مغزت لیاقت این رو داره که شادی و بی دغدغه بودن رو تجربه کنه و بدونه زندگی فقط درس و آینده و نگرانی نیست مگه چند سالشه؟ هنوز 20 هم نشده یه جوون 18-19 ساله هستی که یادت رفته زندگی بکنی ، چون به فکر آینده ات بودی از زمان حالت زدی و شاید این رسم و روش زندگی کردنه یه جوونه ، اصلا نمی دونم ولش کن. من سختی خودم رو کشیدم و سزاوار راحتی و آسایش بعد این همه درگیری هستم.
تو یه جوونی که یادت رفته بدون شرم و احساس عذاب وجدان زندگی کنی و باید به خودت یادآوری کنی که تو لایق اش هستی حالا هر جور می خوای از این روز هات استفاده کن چه لش کنی چه همش بیرون بری و تفریح کنی این زندگی در نهایت مال توئه و تو با کنکور و رتبه ات ارزش گذاری نمیشی و الان چند روزه که تو دیگه یه کنکوری نیستی بلکه تو خودتی یه نازی تنهایی نه نازی کنکوری!
مطلبی دیگر از این انتشارات
پایین تر از الگو
مطلبی دیگر از این انتشارات
از آخرین روزای مدرسه و شاید عمرم😶
مطلبی دیگر از این انتشارات
هنر سرکوفت زدن به فرزندان