در آستانه

منم همینطور جناب شاملو
منم همینطور جناب شاملو

این روزا همش فکر میکنم، لحظه لحظه زندگیمو با معجزات گره میزنم، سعی میکنم در کوچکترین حوادث، حکمتی پیدا کنم، که شاید ذهنم آروم شه! این روزا به شدت بین پزشک شدن و معلم شدن مردد هستم، حتی دلداری های اطرافیان نمیتونه التیامی برای زخم های ذهنیم باشه!شاید چندی پیش اگه بهم میگفتن معلم میشی خیلی بیشتر از الان خوشحال میشدم اما نمیدونم چیشده که از همون چیزی که میترسیدم به سرم اومده!چون شرایط کنکور عوض شد و حسابی سخت شد من تصمیم به داشتن پلن Bگرفتم، و اون گزینه چیزی نبود جز معلم بودن!دلیلشن واضح بود، عاشق بچه هام، عاشق دیدن ذوق تو چهره افرادیم که ناشی از یادگرفتن مبحثیه که من بهشون یاد دادم و چندسال سابقه تدریس داشتم، ولی میدونی؟همیشه فکر میکردم اگه روزی معلم بشم، یعنی نمیگم که چرا دکتر نشدم؟ یعنی حسرت نمیخورم؟ آخه انسان فقط یکبار حق زندگی کردن داره اونم با انتخابای تقریبا محدود🪽

از وقتی نمراتمو امسال دیدم(ریا نباشه زیر۱۹فقط دوتا داشتم):

خواهر بعد از دیدن نمرات:
خواهر بعد از دیدن نمرات:

از وقتی دیدم که چقدر خوب عمل کردم، واقعا حس کردم شاید معلم بودن برای من کم باشه، نه که فکر کنم برترین انسان جهانم نه!ولی خب براورد تلاش و رشته و آینده، شمارو وسوسه میکنه، نمیدونم ولی سرخوردگی از الان با من همراه شده!معلمی شغل مقدسیه منم دوستش دارم و مطمئنم توش موفق ترینم ولی خدایا کاش آدما میتونستن چندتا چیز رو باهم داشته باشن:)شاید بنا بر این بود من معلم بشم چه بهتر که با نمرات بالاتر و با تراز بهتر، یه معلم باسواد که کمک میکنه دانش آموزاش به ارزوهاشون برسن🥹🦋

از سری خوشگلیای معلم بودن، یادگاری رها که همراهش یک دستبند با رنگ موردعلاقم ساخت و از نحوه تدریسم سرکلاس زبان و خوشنویسی رضایت داشت:)
از سری خوشگلیای معلم بودن، یادگاری رها که همراهش یک دستبند با رنگ موردعلاقم ساخت و از نحوه تدریسم سرکلاس زبان و خوشنویسی رضایت داشت:)

میتونم بگم خردادماه یک شبش هم نخوابیدم، حتی یک شب:)استرس نهایی های به شدت سخت و دشوار، جنگ و فشار روحی بعدش و... واقعا به خودم افتخار میکنم که تا اینجا تونستم برسم با تمام مشکلات ریز و درشتی که داشتم و امیدوارم خداوند منو در بهترین مسیر قرار بده هرچند نمیدونم، وقتی بفهمم چی قبول شدم؛ باز هم به خودم افتخار میکنم یا نه؟

رندوم ترین ها در عین ارتباط جزئی:
رندوم ترین ها در عین ارتباط جزئی:

خلاصه که بر آنم جهان را به قدرِ همت و فرصتِ خویش معنا دهم، حالا چه معلم باشم چه دکتر🌝اگه اتفاقات خاصی در مغز عزیزم رخ نده، احتمالا مجدد اینجارو پاک نکنم،و اگه این نوشته ها اینجا موند،یه پیام به عزیز راه دورِ ناشناخته ای که این دست‌نوشته بهم ریخته رو میخونه و شاید کنکور داره یا بین دوراهی مونده: اگه شرایطشو داری به حرف دلت گوش بده و اگه همه راه ها بسته بود دل بسپار به خدا و جریان زندگی چرا که شاید در پی آن حوادث ناگوار خیری برای تو نهفته باشد…

شاید خیر باشد و تو ندانی✨🌊