سرگذشت کنکور 403
سلامی دوباره. تقریبا یک سال و خرده ای میشه که از ویرگول دور بودم. کلی هم اتفاق ریز و درشت چه فوتبالی و چه غیر فوتبالی اتفاق افتاده و در موردش ننوشتم. از بعد جام جهانی 2022 خیلی جدی تصمیم گرفتم برای کنکور بخونم که میشه تقریبا اواسط پایه یازدهم. کتاب تست میخریدم، تست میزدم، ساعت مطالعه خودم رو بالا بردم و آزمون های تستی هر ماهه مدرسمون رو میدادم و.... . البته برای یک دانش آموز رشته ریاضی خیلی هم دیر نشده بود. بعد از اتمام سال طاقت فرسا یازدهم با یک ازمون جامع در تاریخ 1 تیر 1402 خودمو آماده شروع پایه دوازدهم کردم. درست تاریخ شنبه 17 تیر 1402 تقریبا دو روز بعد از برگزاری کنکور جنجالی 15 تیر 402 سال برای ما با زنگ گسسته شروع شد و بعدش شیمی و دو زنگ ادبیات. از همون روز اول خیلی جوگیر سعی میکردم ساعت مطالعه بالایی رو ثبت کنم در حالیکه هنوز درس خاصی داده نشده بود. به هر ترتیب با ساعت مطالعه بالای 3 ساعت پایه دوازدهم رو شروع کردم. سال ما که شروع شده بود معلم ها دروس حسابان و هندسه و گسسته درگیر سطح ریاضی 402 بودن، مثلا وقت گیر بودن سوالا، استراتژی اشتباه بچه های قوی سر جلسه که آزمون های آزمایشی سنجش رو 80 میزدن ولی یکهو تو کنکور با دیدن 5 6 سوال اول روحیه شون رو باختن و سوالات آسونی که تقریبا وسطای سوالای ریاضی بودن رو ندیدن، اینکه گزینشگرا از کجا سوال میارن و خیلی مسائل دیگه. بعدش هم که نمرات امتحان نهایی اومد و مسئولین پایه پشت بلندگو از بعضی از دانش آموزا انتقاد میکردن که چرا به ادبیات( سال 402 ضریب ادبیات 21.63 از 100 بود یعنی بالاترین ضریب بین 11 درس امتحان نهایی که در 40 درصد سهم سوابق تحصیلی سهم بسزایی داشت که با تاثیر 50 درصدی امسال سهم ضریب فارسی به 18.64 از 100 کاهش یافته) یا دینی ( که اولین آزمون بود و به زعم خیلیا سخت ترین آزمون نهایی خرداد 402 با ضریب نزدیک 16.5 که امسال سهمش شد 14.23 ) و درس های کوچیکی با ضرایب 3 و کمتر از اون مثل سلامت و بهداشت و هویت اجتماعی بی توجه بودن و اینکه شما نباید بی توجه باشین تقریبا حرف های صبحانه خودشونو میزدن. به هر روی با 6 تا آزمون تستی و 8 هفته خیلی گرم دوره تابستون اواسط شهریور تموم شد. فرصت خوبی شد تا سفری کنیم و هوایی تازه تا برای آزمون جمع بندی 31 شهریور آماده بشیم. راستش من آزمون 31 شهریور رو خراب کردم و شد بدترین آزمونم از اواسط یازدهم.
سال که شروع شد زنگ ورزش جاشو به زنگ سلامت و بهداشت داد و چهارشنبه ها زنگ اول سلامت داشتیم. کلا چهارشنبه های جالبی داشتیم: سلامت - عربی - شیمی - مشاوره! از همون اول مهر کلی بگیر و ببند داشتیم با برنامه آزمونها. وسط آزمونهای قلمچی و تستی خود مدرسه، مدرسه برای تکرار نشدن تجربه پارسال امتحان میان نوبت می گرفت و راستش رو بخواید کلا نمیرسیدم. به زور به 4 ساعت و نیم درس تو روز مدرسه خودمو میرسوندم و وقتی میخواستم برم رو 5 ساعت رو کتاب خوابم می برد. وقتی چشم باز میکردم می فهمیدم ساعت شده 3 صبح. تقریبا از این وضع به ستوه اومده بودم حدود 3 بار با مشاور هم در این زمینه صحبت کردم بازم نتونستم این مشکل رو حل کنم. تو همه آزمون ها چه قلمچی چه تستی های دیگه تقریبا روند ثابتی داشتم و خلاصه تراز زیر 6000 قلمچی نداشتم. با تموم شدن ترم و شروع جمع بندی دی ماه، مدرسه اردوی مطالعاتی گذاشت. من مدرسه نرفتم و خونه درس خوندم و الحق و الانصاف پر بازده ترین تایم مطالعه کنکوریم بود. هم تشریحی خوندم هم تستی، با توجه به وقتی که برای تشریحی میذاشتیم و سطح آزمون های تشریحی مدرسه معدل بدی نگرفتم شدم جز 20 تا اول رشته ریاضی پایه بین 330 نفر و تراز جمع بندی قلمچیم هم چیز بدکی نشد (6409).
ترم 2 یعنی بهمن و اسفند فشار سنگین دوازدهم حالا با شمارش معکوس نزدیک شدن کنکور شروع شد. بهترین قلمچی هام رو تو همین دو ماه دادم و به نزدیکی 6800 900 هم رسیدم ولی نتونستم به 7000 برسم :-( خلاصه روزای آخر اسفند معمولا بچه ها دیگه مدرسه نمیان و میشینن خونه ولی من با کلا 10 تا از بچه های کلاسمون می اومدیم و سعی میکردم یه سری زنگا رو اجازه بگیرم برم قرائت خونه ای نمازخونه ای جایی درس بخونم. اون دو هفته آخر دوازدهم، بهترین تایم مدرسه ام تو این 12 سال بود. تقریبا 18 اسفند اردوی مطالعاتی بعدی شروع شد ولی اون انتظاری که از خودم تو تایم 18 روزه دی ایجاد کردم رو تو اسفند و عید نتونستم خیلی اجرا و پیاده کنم ولی حداقل آزمون جامع هایی که میدادم و نتایجش یه ذره بهم قوت قلب میداد. تقریبا 18 فروردین، من ناراضی و کنکوری که دیگه کمتر از یک ماه بهش باقی مونده آزمون جامع ها رو دیگه خیلی جدی با حضور اکثرا بچه ها شروع کردم ( قبلش آزمون میدادم ولی کسی شرکت نمیکرد :-)))))))) ) معلما بالاخص در درس های مربوط به ریاضی( حسابان - هندسه - گسسته ) همه رو از یک کنکور وحشتناک میترسوندن. میگفتن دیگه از 400 به بعد رویکرد کنکور عوض شده و بعد از کنکور وحشتناک 400 و بسیار سخت تیر 402 تو درس ریاضی، کنکور 403 هم فاصله ای با این دو تا نداره. شبیه ساز ها هم تقریبا تو ریاضی سطح آزمونها رو بالا برده بودن ولی من تقریبا روی رنج 40 تا 50 ریاضی رو نگه داشتم تا اینکه روز موعود رسید. 6 اردیبهشت 1403 اولین مواجهه من با کنکور بود. اولین دفترچه مربوط به ریاضی و دفترچه دوم فیزیک و شیمی بود. ریاضی 40 سوال و 70 دقیقه وقت و فیزیک و شیمی جمعا 65 سوال و 75 دقیقه وقت. با شروع آزمون، خودمو آماده کرده بودم که وسط یه سری سوال وحشی و سخت، یه چند تا سوال آسون و معقول پیدا کنم و بزنم که شوک دیگه ای رو کنکور بهمون وارد کرد. خب یکی از ساده ترین ریاضی ها از سال 98 به بعد اون روز برگزار شد. بالاخص در حسابان که من هر چی سعی کردم سوال سخت پیدا کنم که نزنم نتونستم و سوال آسون هایی که تو هندسه و گسسته و آمار و شاید خود حسابان بود رو از دست دادم. با تموم شدن کنکور یکی دو روز فکر و ذکر همه این بود که چرا انقدر ریاضیات ساده بود. انقدر ریاضیات برای برخی ها ساده بود که روی فیزیک و شیمی هم تاثیر گذاشته بود و آنها را هم خوب زدند.
روز 8 اردیبهشت روز تازه ای بود. ششم کنکور ریاضی و هفتم کنکور تجربی برگزار شده بود و حالا فرصت 20 روزه ای داشتیم برا امتحانات شبه نهایی و آماده شدن برای غول مرحله دوم. تقریبا با کنکور اردیبهشت همه نگاه ها به نهایی بود و اکثرا نهایی رو که امسال تاثیر آن به 50 درصد رسیده بود رو کلید دانشگاه و قبولی تو تهران میدونستن. باز هم اولین امتحان دینی شد و همگی نگران یک شوک دیگه بودیم. دقیقا مثل پارسال که دینی رکب بزرگی به قشر کنکوری زد. اما کمتر از 24 ساعت مونده به امتحان دینی آزمون لغو شد و حدودای 1 یا 2 خرداد قرعه اولین امتحان به شیمی افتاد. اتفاق دیگری افتاد که امتحانات نهایی را تا 6 خرداد عقب انداخت. خلاصه از شروع سال 403 و نزدیک شدن به ایام کنکور اتفاقات غیرمترقبه زیادی افتاد که خیلی سابقه نداشت.
بالاخره 6 خرداد امتحانات نهایی با عربی شروع شد. خیلی خوب و دل انگیز شروع شد، آزمون اوکی و خوب! ولی کلا امتحانات نهایی روند ملال آور و فرسایشی است که حسابی انرژی میگیره. به خصوص برا بچه ها که تا ساعت 5 صبح بیدار میموندن تا یه درس دینی رو تموم کنن. جز هندسه و زبان که واقعا سطحش خیلی بالاتر رفته بود و تا حدودی شیمی بقیه امتحانات خیلی سطح اوکی داشتن و میشد بالا 19 و حتی 20 شد (به جز سلامت). در این مدت مطالب واقعا مفیدی! رو خوندم. مثلا کنش اجتماعی چیست یا هویت فرهنگی و خودباختگی فرهنگی چیه و کتاب سلامت و بهداشت که حس ارزشمندی چیه و تعریف سلامت از دیدگاه ابن سینا و بقراط چی بوده و انقدر داستان دیگه که خودش چند تا متن جداگونه میخواد. در همین وسط مسطای امتحانات نهایی درصد و تراز کنکور هم اومد که خب با توجه به سطح کنکور مشخص بود که تراز خیلی زیادی نمیده. با تراز دقیق و فیکس 10000 به استقبال امتحان آخر رفتم. 31 خرداد آخرین امتحان نهایی رو هم دادم و یه فرصت استراحت کوتاه داشتم تا فرداش که آزمایشی سنجش برگزار میشد.
بعد از یه ماه مطالعه تشریحی فرصت 20 روزه ای تا کنکور تیرماه داشتم. کنکور به خاطر انتخابات از 7 و 8 تیر به 21 و 22 تیر شیفت شده بود. این مدتو رفتم مدرسه و درس خوندم. از ساعت 8 صبح تا 7 شب. میرسیدم خونه و خسته و کوفته و بدون خوندن حفظیات شیمی بازی های یورو رو میدیدم. روز ها گذشتن و آزمون جامع دادم و این ایام فرسایشی رو رد میکردم تا بالاخره 21 تیر 1403 فرا رسید. کنکور تیر رو دادم و به نظرم کنکور جوندار تری از اردیبهشت حداقل تو ریاضیات بود. ولی به اندازه تیر 402 سخت نبود. با توجه به کلید سنجش به نظر خودم تراز بهتری از این میگیرم ولی خب باید دید! 23 تیر هم نمرات نهایی اومد و معدل کتبیم نزدیک 19.50 شد. حالا تا مهر ماه و انتخاب رشته تقریبا دو ماه وقت دارم و خب قبل ترش نمرات و درصد و ترازهای سوابق تحصیلی و کنکور هم میاد و بهتر میفهمم که کدوم رشته قبول میشم و خب تقریبا باید از الان مشخص کنم. علایقم با کدوم رشته سازگاره. تو سه سال دبیرستان مباحث حسابان دوازدهم ( حد بینهایت - مشتق - اکسترمم مطلق و نسبی - عطف - معادلات مثلثاتی و تقسیم و بخش پذیری رو خیلی دوست داشتم ) توی هندسه سه سال بیشتر از همه با دوازدهم حال کردم ( ماتریس و دترمینان - بیضی و سهمی و تا حدودی بردار ) توی فیزیک سه سال مغناطیس و القای فاراده فیزیک یازدهم و گرانش و ماهواره فیزیک دوازدهم رو حال کردم، بین شیمی سه سال دوازدهم رو انتخاب میکنم ( به جز مبحث الکتروشیمی ) و آمار و احتمال و گسسته هم خیلی بدم نمیاد ( البته با گراف و جایگشت ها حال نکردم و خوب باهاشون ارتباط نمیگیرم ).
ممنون میشم متن رو بخونید و تجربیات خودتونو در مورد رشته هایی که انتخاب کردید با من تو قسمت نظرات در میون بذارید.
نویسنده: کنکوری رشته ریاضی سابق و یک دانشجوی سال 403-404.......
مطلبی دیگر از این انتشارات
نیمچه غر های یک نوجوان دردمند
مطلبی دیگر از این انتشارات
رویای تابستانی
مطلبی دیگر از این انتشارات
جان بر لب از دسیسه های شیمی و خمپاره های اشکال زیست.