|غرغرنوشت²

:)
:)

منِ بچه خرخون، بعد از پذیرش اینکه دیگه ابتدایی و راهنمایی نیستم و وارد یه مقطع جدید شدم و اینجا دیگه قرار نیست، از همه بهتر باشم و تحسینم کنن، باید اینم بپذیرم که بعضی مسائلِ ریاضی واقعاً قابلِ فهم نیستن و قرار نیست همیشه بهتر از همه باشم:)

مثلِ الان که بعد از خوندنِ 4 یا 5باره‌یِ درسنامه‌یِ حد، شروع کردم به تست‌زنی و گیر کردم تو منجلابِ یه تستِ چغر و بَدبَدَن... و هربار که حل می‌کردم، جوابم با پاسخنامه‌یِ کلیدی فرق داشت و هربار از اول حل می‌کردم و به نظرِ خودم درست و منطقی میومد ولی از نظرِ بقیه نه!:) از جمله دوستِ عزیزی که تصمیم گرفت برام توضیح بده و هربار با دلیل و منطقایِ خودش سعی می‌کردم بهش بفهمونم P(x) تقسیم بر x-a، اگه باقی‌مانده داشته باشه، برابر می‌شه با P(a)! نه اون می‌فهمید من چی می‌گم، نه من می‌فهمیدم اون چی می‌گه و یهو طاقتش طاق شد و داد زد که x و a چیه؟ چی داری می‌گی؟ چرا انقد خنگی؟ هیچی نمی‌فهمی!!

و من با چشمایِ بُهت‌زده و بغضِ گلوم نگاش کردم و ادامه داد و از اول توضیح داد و من مجبورم شدم تو شرایطی که هنوزم نمی‌فهمیدم با چشمایِ پُر از اشک نگاش کنم و تظاهر کنم که فهمیدم چی می‌گه درحالی که هنوزم متوجه نشدم چه‌خبره..:) ولی من خنگ نبودم فقط سعی کردم ریاضیو بفهمم و درکش کنم!! ولی نمی‌فهمم تا وقتی درسِ قشنگ و زیبایی مثلِ گرمایِ فیزیک هست یا مسائلِ ژنتیک کی میاد فقرِ ریاضیشو جبران کنه🫠

|عسل کوچولو(=