حنانه ام . هجده سالمه نویسنده نیستم فقط نوشتن رو دوست دارم و هر از گاهی درباره چیز های مختلف مینویسم 🤍😁🪐
کنکور تیر ۱۴۰۴
سلااام
همین الان که دارم مینویسم کمتر از هشت ساعت مونده به کنکورم و من برخلاف تمام امتحانات نهایی و کنکور قبلی اصلا استرس ندارم .
یعنی این حجم از بیخیالی برام عجیبه ،کلا از روزهای جنگ اینطوری شدم یعنی همه چیز هایی که قبل از بیست و سه خرداد برام بینهایت مهم بودن الان بی اهمیت شدند.
آنقدر ریلکس شدم که انگار فردا صبح قراره برم یکی از آزمون های گزینه دو شرکت کنم همانقدر با آرامش..
از صبح نشستم تاسیان دیدم و قراره فردا هم ادامه اش رو ببینم .
بعد قراره اتاقم رو تمیز کنم و یکم وسایل رو جا به جا کنم شاید رفتم و دوستم رو هم دیدم .
اما کنکور ! واقعا نمیدونم قراره چی بشه چون نه خیلی زیاد خودم رو کشتم تا درس بخونم و نه کلا رها کردم خوندم ولی یه حدی نرمال ...
ولی این آخرین دیگه کلا رها کردم چون اوضاعم خیلی بهم ریخته ...
کم خونیم دوباره شدید شده و شبا از شدت غش رفتن کف پاهام خوابم نمیبره ،حجم موهام نصف شده و شش کیلو وزن کم کردم.
اوضاع روحی هم افتضاح ...میخوام تابستونی رو لذت ببرم ..اگه قبول شدم که هیچ اگه هم نشدم میمونم پشت کنکور اما اینبار دیگه یه تصویر از این مسیر دارم .
ولی امیدوارم قبول بشم چون اصلا نمیدونم چطور باید یه بار دیگه این شرایط رو تحمل کنم....
همین ...
برم بخوابم تا صبح خواب نمانم ...
دوستتون دارم 🤍
برام دعا کنید 🌱🌱

اما کنکور
مطلبی دیگر از این انتشارات
پس دل خودم چی؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
چطور میشه فهمید که اینجا همون جای درسته؟ +تجربیات من از سال اول دانشجویی
مطلبی دیگر از این انتشارات
یک روز تا موعود