ک مثل کنکور(قسمت اول)

بیست و شش فروردین ۱۴۰۳

• ۱۲ روز تا کنکور مونده من فقط کنکورای ۹۸ و ۹۹ رو تموم کردم،نمیدونم چرا اصلا استرس ندارم انگار نه انگار که حتی دو هفته هم وقت نیست.😐
• برا خودم ریلکس میام تو ویرگول استراحت می کنم می خوابم و تلاش نمی کنم بیشتر از همیشه درس بخونم من چم شده؟!!!

کنکورای سالای ۹۹ و ۹۸ خیلی ساده بود میترسم بخاطرش اعتماد به نفس کاذب بگیرم فک کنم همه رو میرم ۱۰۰ درصد میزنم میام خونمون ریلکس می خوابم،اینجا چه خبره واقعا؟چطوری ریاضی می تونه اینقدر ساده باشه؟؟؟

• خواهرمم این وسط به بابام گیر داده من شمشیر می خوام می خواد شمشیر زنی یاد بگیره😱همین الانشم موهاشو بالای کله اش مثل مردای گوگوریویی میپیچونه،این جومونگ سه چی بود صدا و سیما گذاشت تو دامن ما؟؟؟ما توی یک و دوش مونده بودیم هنوز نفهمیدیم سوسانو چیکاره ی هودونگه هودونگ چیکاره ی جومونگه چرا همشون گ دارن؟😑😑

باز خداروشکر بعد این که این سریاله تموم بشه دیگه کره ای نمیزاره قراره بروس لی رو بزاره😐البته قطعا اون خطرای خودشو داره،یهو دیدی پس فردا خواهرم در و دیوارو نصف کرد😑😑

• خیلی خوابم میاد،همش دلم می خواد بخوابم،شب ساعت ده می خوابم خسته ام ۱۱ می خوابم خسته ام ۸ بیدار میشم خسته ام ۶ بیدار میشم خسته ام،دنیا یه هفته خواب بی دغدغه به من بدهکاره حواستو جمع کن دنیا تا این بدهیتو صاف نکنی من نمیمیرم.

بیست و هفت فروردین و

• اینکه من استرس ندارم طبیعیه یا دارم از دست میرم؟!نکنه زدم به در بیخیالی و خودم خبر ندارم.

• اینقدر تلاش کردم استرس بگیرم ظهر با تپش قلب خوابم برد😐چرا من از همه چی می ترسم؟میترسم نتایج آزمونام خوب بشه اعتماد به نفس کاذب بگیرم،میترسم نتیجه ی آزمونام بد بشه کنکورو خراب کنم،میترسم سوال ساده حل کنم از پس سخت بر نیام،میترسم سوال سخت حل کنم ساده ها رو باور نکنم اینقدر ساده است نزنم😐میترسم بخوابم،میترسم نخوابم،میترسم استرسم اونقدر زیاد باشه هیچ کار نتونم بکنم،می ترسم اونقدر بی استرس باشم که به فنا بدم خودمو😑پناه بر خدا اینجا چه خبرههههه؟؟؟

خواهرم دیروز از بعد پخش قسمت اول سریال گیلدخت از این رو به اون رو شد😐

• ویرگول باور نمی کنه من ربات نیستم😭😭😭بعد از انتخاب هر صفحه ای و حتی ریفرش کردن دوباره ازم می خواد ثابت کنم که ربات نیستم،نکنه با مامانم قرارداد بسته بهم ثابت کنه فرقی با ربات ندارم؟؟؟؟!

حتی اجازه نمیده عکس بارگذاری کنم وای خدای من!

• دلم می خواد بشینم با یه نفر حرف بزنم اما آدم مناسب پیدا نمی کنم،دوستام درگیر درسن اصلا نمی خوام مزاحمشون بشم مامانمم کلا خیلی استرس داره من استرس نگیرم بابامم فقط میگه تو نباید بگی تعداد غلطام زیاده،نباید بگی بی دقتی می کنم،نباید بگی نباید بگی و... اینا همشششش تلقینه بابا خب من اگه اینارو نگم چجوری برطرف کنم؟سر جلسه ی کنکور بگم حدیث اصلا به خودت تلقین نکن سوالارو نمی فهمی ریلکس باش دخترم ریلکسسسسس...(یه دوست خوب اومد و باهم صحبت کردیم)