این من نیز/ منکر میشود مرا/ من کو؟/ مرا خبر نیست/ اگر مرا بینی/ سلام برسان...
یلدای تان انار باران🍉🎇

اگر در شب یلدا بر سرتان انار ببارد، فرضا ضربه مغزی نشوید یحتمل سامانه ی لیمبیک تان آسیب میبیند چون حتی اگر نیروی مقاوم هوا با نیروی وزن انارها برابر شود، جرم و تندی حدی اولیه انار عامل هایی ست که هرگز نمیشود از آنها صرف نظر کرد . در اثراسیب لیمبیک، متوهم و احساساتی میشوید و درنتیجه شب یلدا خیلی بهتان خوش میگذرد!
حتما فکر میکنید خیلی درس خوانده ام؛ خوانده ام اما قربان نخواندنم. برای نوشتن همین مفاهیم ساده چند بارچک کرده ام...
ما از آن خانواده های رمانتیک نیستیم که برایشان مناسبت ها از روزهای عادی متمایز است. در خانه ی ما حتی یک جلد شاهنامه و حافظ هم پیدا نمی شود. یادم نمی آید آخرین باری که یک انار یا پرتقال واقعا شیرین و آبدار خورده ام کی بوده. برای ما خرید نوع مرغوب این میوه ها ولخرجی به نظر می اید. فعلا شرایط اقتصادی کاری به کیفیت ندارد همین که ویتامین سی تامین شود کافی ست اما میترسم از آن روز که کفاف همان ویتامین سی بی کیفیت راهم ندهد!
اما بارزترین خاطره ام اتفاقا مربوط به زمانی ست که برخلاف همیشه مامانم برای یلدا تدارکاتی دیده بود. آن روز برای اولین بار نمره ی زیر 15 گرفته بودم آن هم برای امتحان ریاضی دی کلاس هشتم. در اتاق را قفل کردم و در تاریکی تا خود صبح گریه کردم. بعدا توی عکس ها دیدم که آن شب، آخرین انار مرغوبی را که میتوانستم بخورم از دست دادم...
به الان که نگاه میکنم فرقی با آن موقع ندارد. دو روز دیگر امتحان ریاضی دارم. یکی از عجایب روزگار رخ داده و خانواده ی مادریم امشب میخواهند دورهمی بگیرند. علاقه ای ندارم و میدانم اگر رفتم حوصله ام سر میرود اما دلم میخواهد بروم. مگر میشود؟ چرا نشود. دقیقا مصداق زمانی ست که برای اهمال کاری دوست داری هرکاری که حتی دوستش نداری را انجام بدهی.
اما اینبار اهمال کاری نیست؛ فرار از مواجه شدن با ناتوانی ست. ریاضی به طرز مسخره ای سخت است آن هم فقط بخاطر اینکه پایه ام ضعیف است. آن دهم و یازدهم لعنتی که حتی لای کتاب را هم باز نکردم دارند پدرم را در میاورند. امروز باید دو فصل کامل را تمام کنم. فرمول های مثلثات را تازه حفظ کرده ام و منطق این حد بی نهایت کوفتی هیچ جوره توی کتم نمیرود. هنوز شروع نکرده دیگر نمیکشم. تکه کلام همکلاسی هایم حالا شده تیکه کلام خودم: کاش اصلا من از همون اول وجود نداشتم.
لعنت بر پدر آن که اولین بار گفت ماهی را هروقت از آب بگیری تازه ست! ماهی مرده ی گندیده را هم میشود از آب گرفت.همان کار امروز را به فردا نینداز درست تر است
برنامه داشتم دی پرونده ی نیم سال اول را ببندم اما امتحانات کذایی فقط این یک ماه باارزشتر از جان را حرام میکنند
دعوا بر سر پشت کنکور ماندن من دعوای همیشگی خانه ی ماست. میگویند اگر رشته های تاپ اوردم که هیچ اگر نه فرهنگیان بروم و خلاص. اما اگر من در مورد یک احساسم مطمئن باشم ان هم این است که از دبیری متنفرم! یک عاقلی توپید به من که فکر کردی فرهنگیان کم چیزیه؟ مردم شب و روز برای رشته های تاپ میخونن تا شاید دبیری قبول بشن!
میدانم... حتی اینکه ادم ناچار باشد به فرهنگیان برود خودش شرایطی ایده ال است... من از آن ادایی ها نیستم که با چشم حقارت به فرهنگیان نگاه میکنند و باد و هوای پزشکی در سرشان است. من تنها به سادگی به هیچ چیز علاقه ندارم و از یک چیز بیزارم؛ همین.
هرچند همه میگویند توانایی اش را دارم. چرا توانایی که آن را نمیخواهم باید انتسابی باشد و توانایی که ان را میخواهم اکتسابی؟ حکمت و صلاح؟ اگر وجود قادر مطلق درست باشد، حکمت و صلاح مطلق و ثابت نادرست میشود چون قادر مطلق همواره میتواند حکمتی بهتر بیافریند...
حقیقتا یک دقیقه بیشتر و چالش یلدا و کمک های خیالی که قرار است به نیازمندان شود به چپم. حالا اگر یک ساعت بیشتر بود هم باز یه چیزی؛ هرچند به معنای یک ساعت بیشتر خواندن ریاضی میبود.
به هرحال امشب برنامه ی من برای شب یلدا این است که وقتی خانه خالی شد، با صدای بلند بشینم زار زار گریه کنم و چشم های کورم را از این هم کورتر کنم
هیچ تلاشی نکردم اما خسته ام و ناامید و خواستار پایان این بازی کثیف زندگی.
کاش زندگی مثل گیم بود. هروقت میدیدی نمیتوانی گندی که زدی را جمع کنی و ادامه بدهی خودت را گیم اور میکردی و همه چیز برمیگشت سر جای خودش و از اول شروع میکردی:)
در حوالی ما که اناری نمیباره اما امیدوارم شما زیر انار غرق بشید البته اسیب به لیمبیک تون هم جزئی باشه چون اسیب زیاد از حد تاثیر عکس میزاره و روانی و افسرده و گمگین میشین که باحاله ولی بد دردسریه

پ.ن1: جدیدا روی اهنگای پرواز همای قفلی زدم. این اهنگ موردعلاقم ازشه. دارم سعی میکنم از اهنگای سنتی خوشم بیاد:)
پ.ن2: بیاید منطقی نگاه کنیم. به فرض که کمکی صورت گرفت، یه جلد حافظ یه چه درد ادمی میخوره که نون خوردن هم نداره؟
پ.ن3: فقط سه ماه دیگه تا کنکوررررررر. کاش واقعا نبودم😑
پ.ن4:

هرکار کردم نتونستم به این اشاره نکنم احتمالا ویرگول ابجیه که روی ایشون کراش زده بخاطرهمین منتخبش کرده. چون هرچی فکر میکنم دلیل منطقی تر به ذهنم نمیاد:/ البته میتونه یه داداش همجنسگرا هم باشه😐
بابای خارجی رو باش ایموجی اووکادو رو ساخته ولی انار رو نه!🚶♀️
مطلبی دیگر از این انتشارات
اینکه طلبه جمع طالب است اصلا در کتم نمیرود
مطلبی دیگر از این انتشارات
آخرین نوشته درمورد کنکور
مطلبی دیگر از این انتشارات
سردرگمی (کنکور نوشت ۳)