هنداونه فروشی که گاهی مینویسد / مانند خیلی چیزهای دیگر در این مملکت تعطیل شد.
درباب الکترونیکی شدن وام و موهبتهایش
چند سال قبل دوستی حرف میزد که اگر این فرآیند ستاندن وام الکترونیکی شود بسیار همه چیز نیک، گُل و بلبل خواهد شد، دیگر نیازی نیست با کارمندان بانک یک و دو کنیم و هی پرینت و کپی و کپی برابر اصل و فرع نشانشان بدهیم، راحت همه چیز را در سامانه وارد میکنی خود سامانه میافتد دنبال کارهایت و پس از چندی چشم براه بودن هم پیامک نشستن پول به حسابت میآید و دیگر چه از این بهتر؟!
از سخن او گذشت و گذشت تا ما بابت خنسی ناچار به رو زدن به بانک و گرفتن وام شدیم. سایتی داشت با اقسام احراز هویتها و دکمه و نمودار و اینها، یکسری چارچوبها هم بودند که ما باید آنها را با دقت پُر میکردیم، سرگرم شدیم، شماره شناسنامه را بنویس، کد ملی، شماره مسلسل بدون هر آنچه پس از "/" است، تاریخ زادروز، نشانی محل کار، شماره گوشی همراه، شماره گوشی که خانه است و... هی نوشتیم و هی بر روی دکمه تلنگر زدیم و زدیم تا رسیدیم به خان ضامنین.
همان دوستمان را فراخوانده سرگذشت کارهایمان را برایش گفتیم، بی هیچ مقاومتی مدارک بایسته را از ادارهشان چاپ نموده و بدستمان رساند، از او سپاسگذاری نموده و شناسههای وابسته به او را در سامانه وارد کردیم، یکباره پنجرهای با کادر قرمز رنگ برایمان آشکار شد که در آن نوشته شده بود:
با بررسی های انجام گرفته ضامن معرفی شده از سوی شما مجاز به ضمانت این وام نمیباشد .
خَم به ابرویمان نیاوردیم و همانا به روی دوستمان نیز همینگونه، یکی دیگر از دوستان را جلو انداخته با شوخی و خنده کِشان کِشان هر روز از او یکی از مدارک را گرفتیم تا همه چیز جور شد، پس از انجام مراحل سامانه بانک دوباره همان نسخه را برایمان پیچید که:
با بررسی های انجام گرفته ضامن معرفی شده از سوی شما مجاز به ضمانت این وام نمیباشد .
فیش حقوقش را نگاه کردیم، لیست وامهایش، پیشینهاش، همه چیز به دیدگاهمان خوب بود، از این و آن جویا شدیم که ساختار این وامها چیست و چگونه ضامن پیمانش سازگار ارزیابی میشود؟ یک سری فرمولها پیش رویمان گذاشتند که اینها را در اینجا بگذار، توان این را بگذار آنجا، تقسیم بر این کن، تجزیه را که خواندهی یک تجزیه جزئی هم اینجا نیاز است و چکیده اینکه متغیر x را باید بیابی، اگر آن را پیدا کردی اول درود ما را بهش برسان و سپس آن را درصد گیری کن از ریشه و سود بانکیات و اگر از مبلغ قسط ماهیانهاش به اندازهای 1.6 مقدار بیشتر بود میشود دارنده شرایط.
جدالی سخت بین من و ریاضیات درگرفت و بمدت یک بامداد تا نی مروز زمان بُرد تا x را پیدا کنم، مبلغش نیز بیشتر از قسط ماهیانه شده بود و همه چیز برای دریافت وام جور بود اما سامانه همچنان آن کادر بدترکیب را نشانمان میداد، گفتیم شاید ضامن در لیست سیاه مالیاتی یا لیست سیاه ارگانی دیگر است پس ضامن دیگری جفت و جور نمودیم اما آن هم رد شد، تمام ضامنین یکی پس از دیگری رد شدند، دیگر ناچار بودیم برگ برنده خودمان را که برای روز مبادا کنار گذاشته بودیم رو کنیم، یک دوست پزشک را به میدان آوردیم که مبلغ وام ما حقوق ناپالوده چهار ماهش میشد اما آن هم رد شد!
با بررسی های انجام گرفته ضامن معرفی شده از سوی شما مجاز به ضمانت این وام نمیباشد .
با دیدن نوشته بالا حسابی کفرمان در آمد، در کمال لبریزی کاسهامان و با ناباوری به باجه رفته و جویای ریشه این دشواری شدیم، بر زبان آوردند که سیستم خودش به نکتهها پی میبرد و از دست ما کاری ساخته نیست چون ما مو میبینیم و سیستم پیچش مو را. یک نفر مشتری که آنجا بود به سمتمان پیس پیسی کرده سپس آدرس کافی نتی را در چند چهار راه پایینتر بانک به ما داد و گفت دوای درد تو نزد آن کافی-نت است، تنها او میتواند از این سد بگذرد.
سخنش کور سوی امیدی در دلمان روشن کرد و سنگینی پول را در جیبمان حس کردیم، به آدرس رهسپار شدیم اما چشمتان روز بد نبیند تنها برای ثبت نام وام 23 میلیون تومان پول بی زبان از ما خواست!
کَفمان بُریده و کَف و کُفرمان با هم آمیخته شده بود، در دلمان گفتیم که خدا کند الان بگوید: حال به سمت آن دوربین دست تکان بده!؟ ولی پافشاری داشت که تلاش کن پول را تا پیش از 21 امشب به دستم برسانی و نقد هم بود پذیراییم و سکه نیز در گِرو ربع سکه بودنش قبول است. دنباله سخنش را هم گرفت که سخنانم جدی است و وام را صد درصد برایمان یک هفتهای و یا زودتر رج میکند.
بیخیال وام شدیم ولی برایمان پرسش و پوشیدگی ایجاد شد که آخر به کدامین گناه 23 میلیون تومن پول میگیرند برای نام نویسی وام، آسمان ریسمان را بهم بافت که اینکار پیشنیاز و پسنیاز دارد، زمانش بسیار مهم است که چه وقت سایت را باز کنی و چه زمانی کدامین دُکمه را بفشاری، نباید فِلان شود تا آنجا که مرورگر تو هم در این میان نقش بسزایی دارد. سرمان درد میگیرد و قرار میکنیم که با جور شدن پولمان بهش خبر دهیم.
ولی با پیگیریهای فرامون هویدا شد 23 میلیون را میگرفته بخشی از آن را به دست بانکیها میرسانده و آنها پرونده را خارج از سیستم نگارش و با ترفندهای که خودشان میدانند وارد سیستم نموده و کلا ضامن و اینها همه بهانه بوده است تا ارباب رجوعِ از همه جا خسته و رانده شده جای اینکه خودش صفر تا صد کار را انجام دهد پول و پرونده را به دست این جماعت لاشخور صفت بدهد تا کارش انجام شود. ما هم که در زندگانیمان از این پولها به هیچکس ندادهایم و کارمان نیز قانونی بود قید وام را زدیم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
درباب محافظِ محافظِ محافظت کننده از قفل محافظ خودرو
مطلبی دیگر از این انتشارات
هایپر اکبر - 1 - در باب زندگی کاری اجتماعی، بیشتر کاری دوستمان اکبر
مطلبی دیگر از این انتشارات
درباب محسن زندگی ما