هنداونه فروشی که گاهی مینویسد / مانند خیلی چیزهای دیگر در این مملکت تعطیل شد.
درباب یک کالای با اصالت
چند سال پیش گروهی اتاق فکری در وزارت بهداشت تشکیل داده و خواستند یک دگردیسی بیاد ماندنی در زمینه بهداشت و سلامت بسازند که نامشان در زمره نیکنامان روزگار قرار گیرد، پس از کندوکاو بسیار که از اندیشه من و شما هم بدور است و خرج نمودن پشتکاری شبانهروزی و بی خوابی کشیدنهای فراوان که از کمتر کسی ساخته میباشد پدیدهای را ساختند بنام "برچسب اصالت کالا".
"برچسب اصالت کالا" با اینکه روش سادهای داشت ول از دشواریهای پرشماری پیشگیری کرده و آسودگی پندار را برای ما پیشکش کرده خیالمان را از همه سو آرام مینمود، شیوه بدست آوردنش هم اینگونه بود که گامهای پایین را گاماس گاماس برمیداشتید تا دستتان به این برچسب رسیده و از سودهای بیشمارش بهرهمند شوید:
در آغاز میگویید برای شما استخاره بگیرند، اگر خوب آمد وارد گود میشوید
دویوم، در سامانه شناسایی وزارت بهداشت نام نویسی میکنید.
سِیوم، جاهای خالی را در سامانه با دقت دوچندان پر میکنید.
چهارُم، به سبب اینکه پای سامانه به همه جا باز شده و کار ملتی را راحت نموده دیگر بایسته نیست گونی مدارکتان را دست گرفته از اتاقی به اتاق دیگر بکشید وانگه همان گونی مدارک را در آغاز اسکن کرده و در سامانه بارگذاری میکنید سپس گونی بدست و برای اینکه نمونه فیزیکی مدارک هم در اداره یاد شده برای روز مبادا موجود باشد آن را به بایگانی واگذار میکنید تا به شما بگوید باید هر کدام از برگهها را به اتاق وابستهاش بسپارید تا کاملا مزه دولت الکترونیک را زیر دندانتان حس کنید و در پایان هم به مفهوم یکی به نعل و یکی به میخ زدن رسیده باشید تا این مرحله از کار شما هم فال باشد و هم تماشا.
پنجُم، حال هنگام بخش شیرین ماجرا است، اگر چه شیرین برای آنطرف داستان، برگههای واریز بیرون داده شده سامانه را یکی پس از دیگری پرداخت میکنید و هر بار اندیشه شما این است که این دیگر پایانش است ول نیست، ول اندوهگین نباشید سرانجام در دمی که دیگر با خود پندار میکنید "چه غلطی کردم!" پایان میآبد.
شیشُم، اینجا دیگر کارهای سامانهای شما پایان یافته و سپس هنگام بازدید یک خبره بهداشت از پیرامون و زیستگاه کسب و کار شماست.
هفتُم، شما که همه اندرزهای بابا برقی و بابا بهداشت و باباهای دیگر را پاس داشتهاید به راحتی آب خوردن(بی گمان اگر آب قطع نباشد) پروانه را گرفته و در دلتان قند آب میشود.
حال به شما شماری برچسب میدهند که آنها را پشت فرآورده چسبانده و روانه بازارش کنید تا توده مردم پس از اسکن کد آن یا فرستادن راز پنهان مخفی شده زیر بخشی از آن به سرشماره ویژه پی به سرشت درستش ببرند و به گمان راحت باز نموده و از آن بکارگیری کنند.
دور از جانتان روزی خود شما به دَوافروشی میروید و یک چند دارو و دَوا برمیدارید و چند قَلمی هم نیازمندیهای بهداشتی به آنها افزون نموده و پس از پرداخت با اینکه میدانید همه چیز درست سر جایش است اما شماره اصالت کالای نوشته شده روی یکی از آنها را به همان سرشماره میفرستید، دمی چند پیام میآید که:
این مورد در سامانه وجود ندارد
بی گمان اشتباهی شده است و باری بین اینهمه کالای گوناگون گاها لغزشی هم پیش میآید و شمارهای جای شماره دیگر برچسب میخورد، دیگری را آزمایش میکنید، پیام میآید که:
شیاف تک فاز بمارک فلان تا فلان تاریخ انقضا دارد، شُل کنید و با آسودگی و خیال راحت استفاده کنید
همانگونه که به عقلتان شک میکنید لوسیون بدن را چند مرحله میچرخانید تا دل آسوده شوید که بجای لوسیون شیاف دستتان ندادهاند، تاریخ ساخت و پایان کارکردش را هم که نگاه میکنید و هیچ همخوانی پیدا نمیشود، پس از آن هر کدام را بررسی میکنید نا امیدتر میشوید و در آخر دست به دامان سرپرست دَوافروشی شده، از او جویای این پرسش میشوید که آخر به کدامین گناه اینچنین است چرا هیچ چیز سرجایش نیست؟
او هم با قیافه شگفت زده ابتدا از شما میپرسد که چند وقت است که از خارج به داخل آمدهاید و چند ساله که در کشور نبودهاید؟ سپس افزون بر این برای شما روشنگری میکند که این برچسبها هیچکدام درست و بجا نیست، هر کدام مال دیگری است و تاریخها همگی از بیخ نادرست است.
شما میپرسید خوب پس این برچسبها به چه کاری میآید و هدف از وجودشان چیست؟
او هم میگوید شتاب بی جا کار شیطانه، از قدیم هم گفتهاند تره به تخمش میرود کالای با اصالت به برچسب زنندگان با اصالتش، ما که اینهمه سال در اینجا زیست کردهایم همچنان هاج و واج به همه چیز نگاه میکنیم تو که به تازگی پایت به این خاک رسیده که جای خود داری، دیگر هم داری راهبند میکنی، برو هر وقت فهمیدی چگونه و چطور شد بیا و من را هم خبر کن.
حال شما هم اگر فهمیدید چطور و چگونه شد بیایید و من را هم آگاهی دهید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
درباب انسان خردمند
مطلبی دیگر از این انتشارات
درباب محافظِ محافظِ محافظت کننده از قفل محافظ خودرو
مطلبی دیگر از این انتشارات
هایپر اکبر - 1 - در باب زندگی کاری اجتماعی، بیشتر کاری دوستمان اکبر