نویسنده داستان و روایت های داستانی /
بخشی از کتاب خودت باش کافی نیست
قبل از هر کاری به خودمان می گوییم خودت باش و ادامه بده. اما مسئله این جاست که خودت باش کافی نیست. باید برای رسیدن به خودی که هستیم، تلاش های زیادی بکنیم. برای کسی که تمرکز در نوشتن ندارد، متنهای زیادی ننوشته و تا الان اتفاق مهمی توی زندگیاش رخ نداده، تفاوت این دوتا خیلی ملموس نیست. نمیتوانیم هر دو را به طور طولانی مدت با هم داشته باشیم. حتماً باید یکی از این دو تا را انتخاب کنیم و تبعاتشان را هم بپذیریم.
این تکهای از کتاب «خودت باش کافی نیست» بود که خواندید. اگر درخواست خرید این کتاب را دارید، میتوانید همین جا درخواستتان را ثبت کنید.
اگر لذت را انتخاب میکنید، احتمالاً تا لنگ ظهر میخوابید، برای پیدا کردن زمان مشخص تلاشی نمیکنید، دستتان از گوشی جدا نمیشود، درگیر رابطههای عاطفی کوتاه مدت و خیس میشوید. و بعد از مدتی خودتان را بی پول، تنها، خسته و ناموفق پیدا میکنید. این تقدیر کسی میشود که لذت را انتخاب کرده است. شاید هم یک روز از فرط مصرف مواد مخدر، یا خوردن نوشیدنیهای رنگی، کارتان به بیمارستان بکشد. آن قدر سرمست و لایعقل باشید که حتی نفهمید چه طور روزهای زندگی میگذرند. روزهایی که برای لذت به سر می شوند، روزهایی هستند که میتوانستند برای رضایت سرمایه گذاری بشوند، اما از کنارشان گذشتهایم. آن قدر راحت این کار را کردهایم که تصور می کنیم زندگیمان را تلف کردهایم.
خب مسلماً لذت بردن از زندگی، نیاز انسان است. اما یک ضربالمثل معروف هست که «یک سال بخور نون و تره، یک عمر بخور نون و کره!». این ضربالمثل این جا کاربرد دارد.
معنای رضایت و ارتباط با موفقیت
رضایت به معنای رضایت از موفقیت است. کسی که لذت را انتخاب کرده، به طور ناخودآگاه انتخاب کرده که آدم موفقی نباشد، شغلی معمولی داشته باشد، و نهایتاً یک ازدواج ساده (اگر بتواند به دستش بیاورد) و خوشیهای روزمره را برای خودش بخواهد. این آدمها نمیتوانند باور کنند که انتخاب لذت، به آنها این زندگی معمولی را داده است. آنها خودشان خواستهاند که موفقیتی در زندگی نداشته باشند. یا بهتر بگویم، فتیله رضایت را پایین کشیدهاند. تصمیم گرفتهاند کسی نباشند و شخصیتی ساده و معمولی داشته باشند.
اما وقتی کسی رضایت را انتخاب میکند، فتیله لذت را پایین میکشد. یک ورزشکار برای موفق شدن و رسیدن به اندام متناسب، لذت خوردن هر چیزی را از خودش میگیرد. غذاهایی که میخورد را مدیریت میکند، چون برای رسیدن به بدن مناسب، در طول روز تلاش زیادی میکند.
بیشتر بخوانید:
پایان فیلم درباره الی چه می شود؟
یادداشتی در مورد فیلم اژدها وارد می شود
صفحات صبحگاهی خوب است یا بد
سایت نویسندگی مصطفی مردانی
چرا خودت باش کافی نیست
نمونه کامل مردهایی که رضایت را انتخاب کرده و در ازای آن زندگی موفقی برای خودش به دست آورده، کریستیانو رونالدو و لیونل مسی هستند. شاید کنار هم قرار دادن این دو اعجوبه فوتبال برای طرفدارانشان کار سختی باشد. اما من طرفدار هر دوتای آنها هستم. تصور نکنید اگر لیونل مسی فقط استعداد داشت، نمیتوانست به جایگاه امروزی اش برسد. او هم با مشکلات هورمونیاش جنگیده و ذره ذره تلاش کرده تا بتواند تا این حد تاثیرگذار باشد.
لیونل مسی در دادگاهی برای جرایم مالیاتیاش برگزار شد، گفت:«من یک فوتبالیستم. فقط فوتبال بلدم. من چیزی از این اتهاماتی که به من میگویید، نمیدانم!»
شاید اگر این جمله را از زبان شوهر یا همسر خودتان بشنوید، همانجا زمین و زمان را روی سرش خراب کنید. اما این جمله را یکی از مشهورترین و ثروتمندترین ورزشکاران دنیا گفته است. او رضایت فوتبال بازی کردن و موفق شدن را انتخاب کرده است. و همین موضوع، کریستیانو رونالدو را به عنوان رقیب خودش در تنگنای سختی گذاشته است. رقیب همیشگی و دیرینهاش.
نمونه بعدی ریموند کارور، نویسنده مشهور آمریکایی است. او در خاطرات خودش گفته که بارها در صف خشکشویی به داستانهایش فکر کرده است. برای نوشتن، زمانهایش را دزدیده است. بعد از مدتی تلاش شبانه روزی برای حفظ زندگی و نویسندگی، توانسته یک نویسنده تمام وقت بشود. آیا ریموند کارور میتوانست بدون انتخاب کردن رضایت، نویسنده بشود؟! او لحظههای سخت زندگیاش را در آرزوی رسیدن به جایگاه نویسنده تمام وقت صرف کرده است. از رنجی که کشیده ناراحت نبوده، اما برای رضایت نهایی خودش را آماده کرده است.
اگر او در زمانهایی که در خشکشویی ایستاده بود و منتظر بود تا یکی از آنها خالی بشود، از زمین و زمان مینالید، امروز ما او را به عنوان نویسنده میشناختیم؟ اگر مثل خیلی از نویسندههای تازه کار، غر میزد که وقتی برای نوشتن ندارم، آیا میتوانست نویسنده بشود؟ مسئله اصلی همین انتخاب است. او انتخاب کرد که رضایت نویسنده شدن را به لذت خواب بیشتر ترجیح بدهد.
فهرست کتاب خودت باش کافی نیست
1) انتخاب کردن سخت است!
2) زمانت را پیدا کن!
3) نوشتن برای کار...
4) همه چیز قدم به قدم است...
5) ابزارهای نوشتن چه قدر مهمند؟
6) با تخیل وارد داستان بشوید یا مراقبه با نوشتن...
7) نوشتن از ته دل
8) به تعویق افتادن را جدی نگیریم...
8.5) نگاه تازه ای به شکست و تجربه
9) شمشیر را غلاف کن!
10) کنار نکش، استراحت کن!
11) حواس پنجگانه و تمرکز در نوشتن
12) نوشتن با اینترنت؟
13) مبارزه با کمال گرایی...
14) انگیزه ای برای نوشتن!
15) تمام کردن کارهای قبلی...
مصطفی مردانی
اینستاگرام | تلگرام | توییتر | لینکدین |
مطلبی دیگر از این انتشارات
درباره کتاب کار عمیق
مطلبی دیگر از این انتشارات
بالاخره راه حل تمرکز کردن را پیدا کردم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
دستکاری افکار عمومی