a pirate who believes in digital freedom :) #آزادی دیجیتال ---> بلاگ من : https://sadeqnickbakht.ir
آموزش UX : قانون Postel (Poste's Law)
این مطلب رو اگر دوست داشتید بصورت تصویری از یوتیوب ببینید
یا بصورت پادکست (Uxlaaz) گوش بدید
یا بصورت متنی بخوانید :):
قانون پستل (Postel) در یوایکس بیان میکنه :
در کاری که انجام می دهید مقید به اصول کار باشید ، در آنچه از دیگران می پذیرید آزاد باشید.
نکات کلیدی :
• با هر نوع رفتار متفاوتی که کاربر می تواند داشته باشد یا هر ورودی که ارائه می دهد ، همراه ، انعطاف پذیر و صبور باشید.
• در حالی که یک رابط قابل اطمینان و قابل دسترسی ارائه می دهید تقریباً از نظر ورودی ، دسترسی و قابلیت پیش بینی هر چیزی را فراهم کنید
• هر چقدر بتوانیم در طراحی پیش بینی و برنامه ریزی کنیم ، طراحی از مقاومت و انعطاف بیشتری برخوردار خواهد بود.
• ورودی متغیر را از کاربران بپذیرید ، آن ها را تفسیر کنید که ورودی شما مطابق با نیازهای کاربران باشد ، مرزهایی را برای ورودی تعریف کنید و بازخورد واضحی به کاربر ارائه دهید.
Overview:
طراحی تجربه های خوب کاربر به معنای طراحی تجربیات خوب انسانی است.
مردم مثل ماشین رفتار نمی کنند: ما بعضی اوقات متناقض و غالباً حواس پرت هستیم ، گاهی اوقات مستعد خطا هستیم و معمولاً تحت تأثیر احساسات هستیم.
ما انتظار داریم محصولات و خدماتی که با آنها ارتباط داریم بصورت شهودی ما را بفهمند
.ما انتظار داریم که همیشه کنترل داشته باشیم ، و به طور کلی از ما خواسته می شود اطلاعات بیشتری از آنچه لازم است ارائه دهیم !
برای اینکه بتوان انتظارات کاربران را برآورده کرد ، محصولات و خدماتی که طراحان می سازند باید قوی و سازگار باشند.
قانون Postel ، همچنین به عنوان اصل استحکام شناخته شده است ، یک اصل راهنما برای طراحی تجربیات انسان محور است که هم مقیاس و هم پیچیدگی را به ما ارائه می دهد.
در نیمه اول قانون Postel قانون آمده است که “شما باید در کاری که انجام می دهید مقید به اصول باشید.”
در زمینه طراحی می توان اینگونه برداشت کرد که خروجی تلاشهای ما ، چه یک رابط باشد و چه یک سیستم جامع ، باید قابل اعتماد و در دسترس باشد
اینها از ویژگیهای مهم یک محصول یا سرویس دیجیتال است ، زیرا نه تنها استفاده از رابط کاربری باید آسان باشد ، بلکه برای بزرگترین طیف از کاربران نیز باید آسان باشد. این بدان معنی است که هر کسی ، صرف نظر از اندازه دستگاه ، پشتیبانی از ویژگی ، مکانیزم ورودی ، فناوری کمکی یا حتی سرعت اتصال ، باید چیزی را ارائه دهد که موثر عمل کند.
نیمه دوم اصل بیان می کند که شما باید “در آنچه از دیگران می پذیرید لیبرال و آزاد باشید.”
در زمینه طراحی ، این می تواند به معنای پذیرش ورودی از کاربران از طریق هر مکانیزم ورودی و در قالب انواع مختلف باشد.این به داده هایی وارد مربوط میشود که از طریق ماوس و صفحه کلید به فرم وارد می شوند (یا شاید فقط صفحه کلید باشد) ، فناوری کمکی ، ورودی های لمسی و اشاره ای از کاربران تلفن همراه و حتی ورودی صوتی در همه انواع زبان ، گویش های آن.
این قضیه مربوط به صفحه هایی با هر اندازه و وضوح از watch interface تا تلویزیون را باید تحت شعاع خود داشته باشد . این شامل اختلافاتی در پهنای باند شبکه ، قدرت اتصال و سایر تغییرات احتمالی است.
در این فصل ، ما به برخی از نمونه های عدم اقدام قانون Postel و اینکه چگونه طراحان می توانند از این اصل برای طراحی محصولات و خدمات متناسب با شرایط واقعی مردم استفاده کنند ، نگاهی دقیق خواهیم انداخت.
اصلیت
Jon Postel یک دانشمند علوم کامپیوتر آمریکایی بود که کمک قابل توجهی به پروتکل های اساسی ایجاد شده برای شکل گیری اینترنت کرد. یکی از این مشارکت ها اجرای اولیه پروتکل (TCP) بود ، بنیادی که داده ها بر روی آن از طریق شبکه خالص ارسال و دریافت می شوند. در این مشخصات ، پاستل آنچه را كه اصطلاحاً استحكام نامیده می شود ، معرفی كرد كه اظهار داشت: “پیاده سازی TCP از یك اصل كلی قدرتمند پیروی خواهد كرد: در كاری كه انجام می دهید محافظه كار باشید ، درمورد آنچه از دیگران می پذیرید ، لیبرال باشید.”
ایده این بود که برنامه هایی که داده ارسال می کنند (یا به ماشین های دیگر یا برنامه های مختلف روی همان دستگاه) باید مطابق با مشخصات باشند در حالی که برنامه هایی که داده را دریافت می کنند باید به اندازه کافی قوی باشند تا ورودی را پذیرفته و متناسب با آن تنظیم کنند ، تا زمانی که معنی آن برای ما روشن باشد.
اصل قانون Postel در واقع به عنوان راهنمایی برای مهندسی شبکه ، به ویژه در رابطه با انتقال داده ها از طریق شبکه های رایانه ای در نظر گرفته شده بود. تحمل عیب وارد شده توسط اصل استحکام کمک کرد تا گره ها در اینترنت اولیه بتوانند با اطمینان ارتباط برقرار کنند ، اما تأثیر آن فراتر از این چیزهاست که از مهندسی شبکه رایانه – معماری نرم افزار نیز تحت تأثیر این اصل قرار گرفته است.
به عنوان مثال ، زبانهای علامتی مانند HTML و CSS را در نظر بگیرید. مدیریت خطای آزاد آنها بدین معناست که مشکلاتی مانند نوشتن اشتباهات یا عدم پشتیبانی مرورگر از یک ویژگی خاص ، توسط خود مرورگر به راحتی برطرف می شود
اگر مرورگر چیزی را نمی فهمد ، به سادگی آن را نادیده گرفته و ادامه می دهد. این قابلیت انعطاف پذیری شگفت انگیزی را برای این زبانها فراهم کرده است – انعطاف پذیری ای که منجر به فراگیری و چیره شدن آنها در صحنه اینترنت شد.
فلسفه ای که در قانون Postel ذکر شده است می تواند در طراحی تجربه کاربری UX و نحوه برخورد ما با ورودی کاربر و خروجی سیستم نیز اعمال شود. همانطور که قبلاً اشاره کردم ، طراحی تجربه های خوب کاربر به معنای طراحی تجربه های خوب انسانی است. از آنجا که انسان و رایانه به طرز سرگرم کننده ای از طرق مختلف با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و پردازش می کنند ، مسئولیت طراح این است که شکاف ارتباطی بین ادم و کامپیوتر (پروسس) را برطرف کند. بیایید نگاهی به چند مثال بیندازیم تا ببینیم چگونه می توان این کار را انجام داد.
مثال ها :
قانون Postel روشی را برای طراحی توصیف می کند که بیشتر شبیه فلسفه تعامل انسان و کامپیوتر است: ما باید تقریباً از نظر ورودی ، دسترسی و قابلیت هر چیزی را پیش بینی کنیم در عین حالی که یک رابط قابل اطمینان و قابل دسترسی را ارائه می دهیم.
نمونه های بی شماری وجود دارد که این رویکرد فلسفی را نشان می دهد ، اما ما با یک روش شروع می کنیم که در جهان دیجیتال همه جا وجود دارد: فرم های ورودی (مثل فرم ثبت نام ، ثبت نظر و و و)
مدت هاست که فرم ها وسیله اصلی برای ارائه اطلاعات به سیستم ها در فضای دیجیتال برای مردم هستند
در اصل ، آنها واسطه ای هستند که انسان و سیستم از طریق آن تعامل می کنند: یک محصول یا خدمات به اطلاعات نیاز دارد و کاربر اطلاعات را از طریق عناصر فرم ارائه شده برای پردازش ارائه می دهد.
در میزان اطلاعاتی که از مردم می خواهید ارائه دهند پیرو یکسری اصول باشید. در زمینه های بیشتری که کاربران باید آنها را پر کنند ، انرژی شناختی و تلاش بیشتری از آنها نیز می خواهید ، که می تواند منجر به کاهش کیفیت تصمیمات گرفته شده شود (که معمولاً به عنوان خستگی تصمیم گیری نامیده می شود یا decision fatigue) و احتمال تکمیل فرم را کاهش می دهد.. فقط با درخواست آنچه کاملاً ضروری است و نه با درخواست اطلاعاتی که قبلاً دارید ، مانند آدرس ایمیل یا رمزعبور ، می توانید تلاش لازم برای پر کردن فرم را به حداقل برسانید.
از آنجا که انسان و کامپیوتر به روش های مختلف ارتباط برقرار می کنند ، گاهی اوقات بین اطلاعاتی که انسان ارائه می دهد و اطلاعاتی که کامپیوتر انتظار دارد ارتباط وجود دارد. قانون Postel حکم می کند که کامپیوتر ها باید به اندازه کافی قوی باشند تا انواع مختلفی از ورودی های انسانی را بپذیرند و نه تنها آن را درک کنند بلکه آن را به یک فرمت قابل خواندن توسط کامپیوتر پردازش کنند. این می تواند به روش های مختلف فراهم شود ، اما شاید هیجان انگیزترین مواردی باشد که به حداقل تلاش ممکن نیاز دارند. به عنوان مثال ، Face ID Apple (شکل 5-1) ، یک سیستم تشخیص چهره که کاربران اپل را قادر می سازد در ابزارهای تلفن همراه خود بدون هرگونه تلاش برای باز کردن قفل دستگاه های خود ، احراز هویت را بر روی ابزارهای تلفن همراه خود انجام دهند.
در مرحله بعدی ، بیایید مثالی را ببینیم که در کامپیوتر ها پس از دسکتاپ همه گیر شده است: طراحی ریسپانسیو. در طول چند دهه گذشته ، هرچه تعداد بیشتری از تجهیزات توانایی اتصال به وب را پیدا کردند ، نیاز به ارائه محتوایی که می تواند با هر اندازه صفحه نمایش سازگار شود ، افزایش یافت. Ethan Marcotte رویکردی را در سال 2010 معرفی کرد که وی آن را “responsive web design” نامید که با تکیه بر “fluid grids ، تصاویر قابل انعطاف و مدیا کوئری ها (media queries) برای ایجاد وب سایت هایی که به محتوای مختلف اجازه می دهد به صورت ریسپانسیو به متن های مختلف در context و چیزهای مختلف پاسخ دهد. این یک برنامه کاملاً جدید برای طراحی و ساخت وب سایت ها بود ، در زمانی که استراتژی اصلی ایجاد وب سایت های جداگانه برای دسکتاپ و دستگاه های تلفن همراه با قابلیت اینترنت بود.
طراحی ریسپانسیو ، طراحان را فراتر از ایجاد تجربیات خاص دستگاه سوق داده و به سمت رویکردی که ماهیت روان وب یا fluid nature را در بر می گیرد ، سوق می دهد. قابلیت رشد Cascading Style Sheets یا Css به طراحان این امکان را می دهد تا تعریف کنند که چگونه محتوا می تواند انعطاف پذیری متناسب با هر زمینه مشاهده یا viewPort را داشته باشد ، خواه ساعت هوشمند اینترنتی ، تلفن هوشمند ، کنسول بازی ، لپ تاپ ، رایانه رومیزی یا تلویزیون باشد (شکل 5-2). امروزه طراحی Responsive در هنگام ایجاد تجربیات وب یک استاندارد محسوب میشود و این فلسفه یعنی پذیرش طیف گسترده ای از ورودی است در حالی که خروجی قابل اطمینان و سازگار است و با ابعاد یا ویژگیهای خاص مشکلی ندارد.
پیشرفت تدریجی ، که یک استراتژی برای تمرکز طراحی وب بر روی محتوا و لایه بندی یک ظاهر طراحی و تعامل را توصیف می کند می تواند به عنوان نمونه ای از قانون Postel شناخته شود. این استراتژی برای اولین بار توسط استیو چمپئون و نیک فینکات در SXSW سال 2003 در ارائه ای تحت عنوان “Inclusive Web Design For the Future” معرفی شد ، بدون در نظر داشتن به پشتیبانی از ویژگی مرورگر ، ویژگی های دستگاه و قابلیت ها یا سرعت اینترنت ، بر دسترسی به محتوای اساسی و عملکردهای اساسی تأکید دارد. لایه های اضافی سبک و قابل تعامل به تدریج با اضافه شدن پشتیبانی از قابلیت ها و قابلیت شناسایی آن ها اضافه شدند که اطمینان حاصل شود ، افرادی که دارای مرورگرهای جدیدتر ، دستگاه های پیشرفته تر یا اتصالات سریع تر هستند ، بدون حذف محتوای اصلی ، تجربه پیشرفته بیشتری را دریافت می کنند. این یک ویژگی است که در تقابل با استراتژی قبلی موسوم به “graceful degradation” است که بر تحمل خطا تأکید می کند و ابتدا بر روی نرم افزار و سخت افزار پیشرفته تر تمرکز می کند در حالی که برای دیگران به عنوان یک خطای دیگر ارائه می شود!
مراکز قدرتمند تقریبا توانایی هر دامنه ای از پشتیبانی از ویژگی مرورگر گرفته تاهر سطح از قابلیت پشتیبانی دستگاه و هر سرعت اتصال و لایه های پیشرفته با حفظ محتوای اصلی در پذیرفتن چنین چیزهایی آزادانه عمل میکند ، بنابراین دسترسی جهانی را برای همه امکان پذیر می کند. به عنوان مثال یک باکس جستجوی ساده را در نظر بگیرید ، که امکان انتخاب و جستجو هرچیزی را برای شما فراهم می کند اما برای پشتیبانی از ورودی صدا برای دستگاه هایی که از تشخیص صدا پشتیبانی می کنند نیز به شکل اختصاصی بهبود یافته است (شکل 5-3). همه از ابتدا یک box جستجوی پیش فرض دریافت می کنند که برای همه قابل استفاده خواهد بود ، از جمله کسانی که از فناوری های کمکی مانند صفحه خوان ها استفاده می کنند ولی اگر پشتیبانی از تشخیص صدا داده شود ، با اجازه دادن به کاربر برای انتخاب میکروفون ، می تواند یک میکروفون را انتخاب کند تا یک دستیار صوتی را فراخوانی کند که گفتار را به متن رونویسی کند ، در نتیجه روشهای ورودی باکس جستجو را بدون گرفتن و حذف عملکرد اصلی آن گسترش می دهد.
نمونه هایی از قانون Postel فقط به رابط ها محدود نمی شوند – همچنین می توانند در فرآیندهای ما پیدا شوند. به عنوان مثال ، سیستم های طراحی را در نظر بگیرید ، که مجموعه ای از اجزای قابل استفاده مجدد و الگوهای هدایت شده توسط استانداردهایی هستند که نحوه استفاده از آنها را تعریف می کنند. هدف یک سیستم طراحی این است که بتواند این اجزا و الگوها را برای ساخت هر تعداد برنامه کاربردی جمع آوری کند و چارچوبی را برای پیش بینی طرح ها فراهم کند. این ابزارها به شرکت ها امکان می دهد طراحی را به صورت سازگار در کل سازمان مقیاس بندی کنند (شکل 5-4).
انعطاف پذیری طراحی
ورودی که کاربران به یک سیستم ارائه می دهند متغیر است و ممکن است یک طیف گسترده را در بر بگیرد. بنابراین ، برای اطمینان از تجربه کاربری بهتر ، باید سیستم هایی را طراحی کنیم که در پذیرش ورودی آزاد باشند. با این حال ، این بدان معناست که یک فرصت بیشتر برای اشتباه وجود دارد ، یا حداقل منجر به تجربه کاربری کمتر ازآنچه که ایده آل است می شود. هرچه بیشتر بتوانیم در طراحی پیش بینی و برنامه ریزی کنیم ، طراحی انعطاف پذیرتر خواهد بود. به عنوان مثال ، بین المللی شدن (internationalization) را در نظر بگیرید. یک رشته متنی بسته به زبان ، می تواند طول های مختلفی را طی کند. بسیاری از طراحان فقط برای زبان مادری خود برنامه ریزی می کنند ، در حالی که گسترش چهارساله را در زبانهای دیگر که می تواند منجر به افزایش مشاهده و ویو بیشتر شود ،در نظر نمیگیرند. انگلیسی ، یک زبان کاملاً جمع و جور ، حاوی کلماتی است که می تواند در صورت ترجمه به زبانهای کم فشرده مانند ایتالیایی ، تا 300٪ گسترش یابد (شکل 5-5) جهت گیری متن نیز می تواند در هر منطقه از جهان متفاوت باشد – از چپ به راست در بسیاری از کشورهای غربی به سمت راست به چپ در سایر مناطق. با طراحی و در نظر گرفتن این تغییرات ، می توانیم طرح های محکم تری ایجاد کنیم که می توانند متناسب با طول متن مختلف و جهت گیری مناسب متن باشند.
مثال دیگر اندازه فونت پیش فرض است که کاربر می تواند به صورت سفارشی آن را هم در دستگاه های تلفن همراه و هم در مرورگرها سایزبندی کند. هدف از این ویژگی این است که کاربر در صفحات کنترل بیشتری برای نمایشگر خود داشته باشند و معمولاً با افزایش اندازه متن در سراسر برنامه یا وب سایت منجر به بهبودی دسترسی میگردد. با این حال ، این می تواند باعث ایجاد مشکلاتی در طرح هایی شود که احتمال افزایش اندازه متن و فونت را در نظر نگرفته اند – به ویژه نحوه تأثیر آن بر طرح و فضای موجود برای متن. طراحی های قابل انطباق این ویژگی را در نظر گرفته و درنتیجه در پاسخ دهی بهتر عمل میکنند. به عنوان مثال آمازون را در نظر بگیرید ، که در پاسخگویی به سفارشی سازی اندازه فونت در ناوبری هدر وب سایت خود بسیار عالی عمل می کند (شکل 5-6). این طرح با سازماندهی پیوندهای سریع زیر نوار جستجو با توجه به اهمیت و از بین بردن پیوندهای کم اهمیت با افزایش اندازه فونت ، امکان سفارشی سازی حداقل اندازه فونت را نیز در نظر می گیرد.
نتیجه
قانون Postel می تواند به ما کمک کند تا فاصله بین انسان و ماشین را برطرف کنیم. با طراحی سیستم هایی که ورودی متغیر انسانی را آزادانه پذیرفته و آن را به خروجی سازگار با ماشین تبدیل می کنند ، این بار را از دوش کاربران برمی داریم و بنابراین تجربه کاربری انسانی بیشتری را تضمین می کنیم. این به ما امکان می دهد محصولات و خدماتی مناسب و متناسب با نیازهای مقیاس رشد و پیچیدگی تولید کنیم. در حالی که این بدان معناست که فرصتهای غلط بیشتری برای اشتباه وجود دارد ، ما می توانیم این را در طراحی و دیزاین پیش بینی و برنامه ریزی کنیم و بنابراین اطمینان حاصل کنیم که کار مقاوم تر و منعطف تر است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
برای تحقیق تجربهکاربری از چه روشی استفاده کنم؟(UX Research Methods)
مطلبی دیگر از این انتشارات
چگونه و چطور دیزاین سیستم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
توسعه یک Design Concept